غزل شمارهٔ ۱۳۸
گر نبودی در جهان امکان گفت
کی توانستی گل معنی شکفت
جان ما را تا به حق شد چشم باز
بس که گفت و بس گل معنی که رفت
بی قراری پیشه کرد و روز و شب
یک نفس ننشست و یک ساعت نخفت
بس گهر کز قعر دریای ضمیر
بر سر آورد و به خون دل بسفت
پاکرو داند که در اسرار عشق
بهتر از ما راهبر نتوان گرفت
آنچه ما دیدیم در عالم که دید
وآنچه ما گفتیم در عالم که گفت
آنچه بعد از ما بگویند آن ماست
زانکه راز گفت نیست از ما نهفت
تربیت ما را ز جان مصطفاست
لاجرم خود را نمییابیم جفت
تا تویی عطار زیر بار عشق
گردنان را زیر بار توست سفت
صورت جان است شعرت لاجرم
عقل را نظم تو میآید شگفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر نبودی در جهان امکان گفت
کی توانستی گل معنی شکفت
هوش مصنوعی: اگر در دنیا امکان وجود نداشت، پس چگونه میشد که مفهوم گل شکوفا شود؟
جان ما را تا به حق شد چشم باز
بس که گفت و بس گل معنی که رفت
هوش مصنوعی: روح ما تا زمانی که به حقیقت نرسیده، بیدار نیست. گفتوگوهای بسیار و معانی زیبا که به فراموشی سپرده شدند، نشاندهنده این واقعیت هستند.
بی قراری پیشه کرد و روز و شب
یک نفس ننشست و یک ساعت نخفت
هوش مصنوعی: او به شدت بیقراری میکند و هیچگاه در طول روز و شب آرامش ندارد، نه لحظهای مینشیند و نه ساعتی میخوابد.
بس گهر کز قعر دریای ضمیر
بر سر آورد و به خون دل بسفت
هوش مصنوعی: بسیاری از گوهرها از عمق دریاهای درون انسان به سطح آمدهاند و با عشق و درد دل به دست آمدهاند.
پاکرو داند که در اسرار عشق
بهتر از ما راهبر نتوان گرفت
هوش مصنوعی: انسان پاکنهاد میداند که هیچکس بهتر از خود او نمیتواند در مسائل و رمزهای عشق او را هدایت کند.
آنچه ما دیدیم در عالم که دید
وآنچه ما گفتیم در عالم که گفت
هوش مصنوعی: آنچه ما در جهان مشاهده کردیم و آنچه ما در جهان بیان کردیم.
آنچه بعد از ما بگویند آن ماست
زانکه راز گفت نیست از ما نهفت
هوش مصنوعی: هر آنچه که درباره ما بعد از رفتنمان گفته شود، حقیقت خود ما است، چرا که رازها و نکتههای پنهان از ما بیان نشده است.
تربیت ما را ز جان مصطفاست
لاجرم خود را نمییابیم جفت
هوش مصنوعی: تربیت ما ناشی از وجود پیامبر بزرگوار اسلام است، از این رو نمیتوانیم خود را در کنار دیگران قرار دهیم یا مانند آنها احساس کنیم.
تا تویی عطار زیر بار عشق
گردنان را زیر بار توست سفت
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو وجود داری، عشق بر گردنها سنگینی میکند و همه به عشق تو عمل میکنند.
صورت جان است شعرت لاجرم
عقل را نظم تو میآید شگفت
هوش مصنوعی: شعر تو نمایانگر روح و جان است، به طوری که عقل با نظم تو شگفتزده میشود.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۳۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1399/05/31 00:07
پیمان
جان ما را تا به حق شد چشم باز
بس بِگُفت و بس گل معنی که بِرُفت
1399/05/31 00:07
پیمان
جان ما را تا به حق شد چشم باز
بس بِگُفت و بس گل معنی بِرُفت
1399/08/11 19:11
درود بر ادیبان---پیشنهاد میشود
بس که گفت و بس دُرِ معنی که سفت
به معنا نزدیکتر است

عطار