اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت
دل خبر یافت و به تک خاست و دل از جان برگرفت
هوش مصنوعی: دیشب جان من از دل خارج شد و به سوی محبوب رفت. دل متوجه شد و به حرکت درآمد و به طور کلی جان از دل جدا شد.
جان چو شد نزدیک جانان دید دل را نزد او
غصهها کردش ز پشت دست دندان برگرفت
هوش مصنوعی: زمانی که جان به محبوب نزدیک شد، دل را در کنار او دید و غصهها را از پشت دست دور کرد و دندان به آنها نشان داد.
ناگهی بادی برآمد مشکبار از پیش و پس
برقع صورت ز پیش روی جانان برگرفت
هوش مصنوعی: یکباره بادی خنک وزید و عطر خوش را به همراه آورد و پردهی چهرهی محبوب از جلوی چشمانم کنار رفت.
جان ز خود فانی شد و دل در عدم معدوم گشت
عقل حیلتگر به کلی دست ازیشان برگرفت
هوش مصنوعی: جان از خود فارغ شد و دل در نبود ناپدید گردید، عقل حیلهگر نیز به طور کامل از آنها کنارهگیری کرد.
بی نشان شد جان کدامین جان که گنجی داشت او
گاه پیدایش نهاد و گاه پنهان برگرفت
هوش مصنوعی: جان کدام انسان به قدری ارزشمند و باارزش است که گاهی نمایان میشود و گاهی در پس پرده پنهان میماند، بدون اینکه نشانی از خود بر جای بگذارد.
فرخ آن اقبال باری کاندرین دریای ژرف
ترک جان گفت و سر این نفس حیوان برگرفت
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در چنین دریای عمیق، جان خود را فدای هدفی بزرگ کرد و توانست بر لذات دنیوی غلبه کند.
شکر یزدان را که گنج دین درین کنج خراب
بی غم و رنجی دل عطار آسان برگرفت
هوش مصنوعی: سپاسگزاری از خداوند به خاطر این که در این مکان خراب و بدون مشکل، دل عطار به راحتی به گنجی از دین دست یافته است.
حاشیه ها
1399/04/11 14:07
امیرالملک
ادبیات جهان در یک کاسه و این غزل در کاسهی دیگر
1400/10/02 05:01
یگانه یگانی
در کتابی که من دارم روش نوشته به تصحیح سعید نفیسی این شکلی اومده : شماره ۱۳۲
دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت
دل چو واقف شد به تک رفت و دل از جان برگرفت
جان چو شد نزدیک جانان دید دل را پیش او
غصهها کردش ز پشت دست دندان برگرفت
ناگهان بادی برآمد مشکبار از پیش و پس
برقع صورت ز پیش روی جانان برگرفت
جان ز خود فانی شد و دل در عدم معدوم شد
عقل حیلتگر به کلی دست ازیشان برگرفت
بی نشان جانی کدامین جان که آنچه داشت آن
گاه پیش او نهاد و گاه پنهان برگرفت
فرخا اقبال باری که در این دریای ژرف
ترک جان گفت و سر آن نفس حیوان برگرفت
شکر ایزد که در این بد که او چو من گنج خراب
بی غم و رنجی دل عطار آسان برگرفت
در نسخه ای که در این سایت است، بیت اول را من که نتوانستم بخوانم، در نسخه کتاب بیت آخر بیمعنی و نادرست به نظر میرسد. به هر حال این همه فرق در یک شعر، احتمالاً چایی ریخته بوده روی دستخط شیخ فرید الدین
1401/10/30 11:12
محمد میرخانی
با درود
در صورتیکه نسخه اعلامی سرکار خانم یگانه،مورد تایید کارشناسان باشد،به نظر می رسد،مصرع دوم بیت اول،که در آن نسخه،ذکر شده،صحیح تر میباشد:
دوش جان دزدیده از دل راه جانان بر گرفت
دل چو واقف شد به تگ رفت و دل از جان بر گرفت
تگ(تک):دویدن-دو-تاخت
در هر صورت به نظر بنده ،مصرع دوم بیت اول ،از نظر وزنی،میتواند بهتر شود،مثلا به جای:
دل خبر یافت و به تگ خاست و دل از جان بر گرفت
می توان گفت:
دل خبر یافت،به تگ خاست،دل از جان بر گرفت
1404/05/26 17:07
سیدمحمد جهانشاهی
دل چو واقف شد ، به تگ رفت و دل از جان برگرفت
1404/05/26 17:07
سیدمحمد جهانشاهی
گاه پیش او نهاد و گاه پنهان برگرفت