بخش ۲۶ - حکایت
شنیدستم که در عهد گذشته
امیری بود والی عهد گشته
بسی نیک و بد عالم بدیده
ز هر دانا دلی پندی شنیده
پسر را گفت تا گردی تو پیروز
اگر دانا دلی پندی بیاموز
خردمندان بهشیاری دهند پند
نگیرد بی خرد پند از خردمند
مشو عاق و ببر فرمان پدر را
پدر هرگز نخواهد بد پسر را
پسر کو ناخلف باشد پسر نیست
پدر کو هم بدآموزد پدر نیست
بقای نسل را گر زن بخواهی
نگه دارد ترا از هر تباهی
به قول مصطفی دین در امان گیر
که کاری گر نیاید بی گمان تیر
پسر گفت ای پدر پند تو بند است
گزیده پند تو بیرون زچند است
زنان دامند و شیطان دام را ساز
مرا در دام شیطانی مینداز
تو ایمن باش و با من دل نگهدار
که من هرگز نبندم دل درین کار
چو شهوت را خرد بنده نگردد
دلم هرگز پراکنده نگردد
مرا پا بر سر خاری درآمد
ازین مشکل ترم کاری درآمد
پدر میگویدم زن خواه و دل گفت
مشو جفت بلا با زن مشو جفت
نمیدانم که را فرمان برم من
پدر را یا بترک سر کنم من
پدر گفت این صفت از خود مکن دور
مشو تلخ و مشوترش و مکن شور
ز سر بیرون کنی بازار و آزار
دل خود از چنین گفتار بازآر
به اول سعی کن در خیر کاری
که آفتها است در تأخیر کاری
به هم جمع آمدند کردند عروسی
مسلمان و مغ و گبر و مجوسی
شب اول میان شوهر و زن
نهاد افسار بروی شهوت تن
اگر عاقل بود زن را چو استر
به نرمی برکند افسار از سر
وگر ابله بود زن را چو خرشد
به تن تیر بلا را چون سپر شد
تو امشب باش تا کم زن نگردی
به بی شوئی بگرد زن نگردی
بخش ۲۵ - حکایت: شنیدستم من از پیر خردمندبخش ۲۷ - مجادلهٔ بلبل با باز که از غرور و پندار کاری بر نیاید جز به خدمت پیر: بیا ای باز تند و تیز پرواز
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنیدستم که در عهد گذشته
امیری بود والی عهد گشته
هوش مصنوعی: گفته شده که در زمانهای قدیم، یک سلطان وجود داشت که به مقام حاکمیت رسید.
بسی نیک و بد عالم بدیده
ز هر دانا دلی پندی شنیده
هوش مصنوعی: متوجه شدهام که در طول زندگی، افراد زیادی از خوب و بد دنیا دیدهاند و از هر فرد با دانایی، درس و عبرتی را گرفتهاند.
پسر را گفت تا گردی تو پیروز
اگر دانا دلی پندی بیاموز
هوش مصنوعی: به پسر گفت که اگر میخواهی در زندگی موفق باشی، باید دانا و باهوش باشی و از تجارب دیگران درس بگیری.
خردمندان بهشیاری دهند پند
نگیرد بی خرد پند از خردمند
هوش مصنوعی: خردمندان به هوشیاری و آگاهی خود نصیحت میکنند، اما فرد نادان از این نصایح بهرهای نمیبرد.
مشو عاق و ببر فرمان پدر را
پدر هرگز نخواهد بد پسر را
هوش مصنوعی: به خودت رحم کن و از دستورات پدر سرپیچی نکن، زیرا پدر هرگز به نفع خود به تو آسیب نخواهد زد.
پسر کو ناخلف باشد پسر نیست
پدر کو هم بدآموزد پدر نیست
هوش مصنوعی: اگر فرزندی نیکو نباشد، واقعاً فرزند نیست و اگر پدری بدآموزی کند، او نیز اصلاً پدر نیست.
بقای نسل را گر زن بخواهی
نگه دارد ترا از هر تباهی
هوش مصنوعی: اگر زن بخواهد نسل را حفظ کند، میتواند تو را از هر گونه خطر و آسیب دور نگه دارد.
به قول مصطفی دین در امان گیر
که کاری گر نیاید بی گمان تیر
هوش مصنوعی: به گفته مصطفی، اگر دین را درست و با امانت نگهداری، هیچ کار دشواری نمیتواند تو را به خطر بیندازد، چرا که بدون تلاش و کوشش نمیتوان به موفقیت رسید.
پسر گفت ای پدر پند تو بند است
گزیده پند تو بیرون زچند است
هوش مصنوعی: پسر به پدرش میگوید که نصیحتهای او قیمتی و مفید است، اما به هیچ وجه نباید تنها به آنها بسنده کرد و باید به فراتر از آنها نیز فکر کرد.
زنان دامند و شیطان دام را ساز
مرا در دام شیطانی مینداز
هوش مصنوعی: زنان فریبندهاند و شیطان هم ترفندهایی میچید، مرا در دام وسوسههای شیطانی نینداز.
تو ایمن باش و با من دل نگهدار
که من هرگز نبندم دل درین کار
هوش مصنوعی: تو مطمئن باش و قلبت را برای من نگهدار، زیرا من هرگز در این محبت دلسرد نخواهم شد.
چو شهوت را خرد بنده نگردد
دلم هرگز پراکنده نگردد
هوش مصنوعی: وقتی که عقل تحت تأثیر تمایلات نفسانی قرار بگیرد، دل من هرگز متزلزل و پراکنده نخواهد شد.
مرا پا بر سر خاری درآمد
ازین مشکل ترم کاری درآمد
هوش مصنوعی: من به خاطر این مشکل، تحت فشار و رنج زیادی قرار گرفتهام.
پدر میگویدم زن خواه و دل گفت
مشو جفت بلا با زن مشو جفت
هوش مصنوعی: پدر به من میگوید که زن بگیر، اما دل من میگوید که با مشکلات و سختیها، همسر نشوم.
نمیدانم که را فرمان برم من
پدر را یا بترک سر کنم من
هوش مصنوعی: نمیدانم باید به چه کسی اطاعت کنم، آیا باید به پدرم گوش کنم یا اینکه خودم را از زندگی کنار بکشم.
پدر گفت این صفت از خود مکن دور
مشو تلخ و مشوترش و مکن شور
هوش مصنوعی: پدر گفت که این ویژگی را از خود دور نکن، نه تلخ باش و نه شلوغ، و از هیجان دوری کن.
ز سر بیرون کنی بازار و آزار
دل خود از چنین گفتار بازآر
هوش مصنوعی: اگر از افکار و حرفهای منفی و آزاردهنده دور شوی و بازار دل خود را از آنها خالی کنی، آرامش بیشتری خواهی یافت.
به اول سعی کن در خیر کاری
که آفتها است در تأخیر کاری
هوش مصنوعی: اولین گام این است که در کارهای نیک تلاش کنی، زیرا مشکلات ممکن است باعث تأخیر در این کارها شوند.
به هم جمع آمدند کردند عروسی
مسلمان و مغ و گبر و مجوسی
هوش مصنوعی: جمعی از مسلمانان و پیروان دیگر ادیان، به منظور برگزاری جشن عروسی گرد هم آمدند.
شب اول میان شوهر و زن
نهاد افسار بروی شهوت تن
هوش مصنوعی: در شب نخست، مرد و زن کنترل نفس و میل خود را به همدیگر تحمیل کردند.
اگر عاقل بود زن را چو استر
به نرمی برکند افسار از سر
هوش مصنوعی: اگر آدم عاقل باشد، باید با نرمی و لطافت، زن را از تنگنای زندگی خارج کند و او را آزاد کند.
وگر ابله بود زن را چو خرشد
به تن تیر بلا را چون سپر شد
هوش مصنوعی: اگر زن ابله باشد، مانند شتری است که تیر بلا را به تن خود خنثی میکند؛ او بهجای اینکه آسیب ببیند، همچون سپری عمل میکند.
تو امشب باش تا کم زن نگردی
به بی شوئی بگرد زن نگردی
هوش مصنوعی: امشب با ما بمان تا از تنهایی رنج نبری و احساس یکنواختی نکنی.
حاشیه ها
1391/10/05 20:01
ناشناس
بیت شش:
بدآموزد
=
بد آموزد