گنجور

بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

پناه من بحیّی کو نمیرد
بآهی عذر صد عصیان پذیرد
قدیم لم یزل معبود بیچون
پدید آرندهٔ این هفت گردون
برافرازندهٔ چرخ مدور
برافروزندهٔ خورشید انور
قدیم و قادر و گویا و بینا
سمیع و عالم و بی مثل و همتا
کریم و راحم و غفار و ستار
کبیر و حاکم و قهار و جبار
منزه ز احتیاج جفت و فرزند
مبرا از شریک و شبه و مانند
نه برجا و نه خالی گشته از جا
ازو قایم وجود جمله اشیا
هموشد کردگار عرش و کرسی
هم او دان خالق جنی و انسی
خرد را دانش آموزی هم او داد
تمامت خلق را روزی هم او داد
ز مخلوقاتش از مه تا بماهی
دهد بر پاکی دانش گواهی
اگر فاجر اگر از اهل برّند
همه بر وحدت ذاتش مقرّند
چو خواهی سرّ توحید عیانی
جز او کس را مبین ار میتوانی
بجز او نیست چیز دیگر ای دوست
ازو میدان اگر مغزست اگر پوست
بجز او ظاهر و باطن دگر کیست
چه باشد دل دماغت کو جگر چیست
اگر صورت اگر معنی است ای یار
از او باشد وجود هر دو در کار
چو وصفی بشنوی ز اوصاف ذاتش
دران یک وصف جامع دان صفاتش
چو ذاتش را حقیقت کس نداند
یقین وصفش بوصف کس نماند
زهر ذره اگر تو باز خواهی
ز بیچونی او یابی گواهی
چو لطفش عاصیان را پاس دارد
همه عصیانشان طاعت گذارد
چو عفوش بر مطیعان خورده گیرد
همه کردارشان ناکرده گیرد
بستاری چو پوشاند گنه را
نماید نیک هر حال تبه را
چو عفوش دست گیرد مجرمان را
بپای مزد می‌بخشد جنان را
سحاب لطف از یک قطره بارد
دو عالم را پر از رحمت بدارد
چو قهرش ذرهٔ پیدا کند دود
شود صد ملک ازو زیر و زبر زود
نسیم لطفش ار بر دوزخ آید
درو صد چشمه حیوان گشاید
سموم قهرش ار بر جنت آید
سرای درد و رنج و محنت آید
بهشت از فیض جودش رشحهٔ دان
جحیم از تف قهرش شعلهٔ خوان
بکرد از لطف و قهر خود معیّن
دو فرقت اندرین عالم مبین
تمامت را بقدرت کرد پیدا
ز پشت آدم و از بطن حوا
گروهی را بلطف خود نوازد
بقهر خویش قومی را گدازد
نه آنها جسته در فطرت پناهی
نه اینها در ازل کرده گناهی
ز جمله بر کشیده اولیا را
وز ایشان بر گزیده انبیا را
قلوب انبیا را جمله یکسر
بنور لطف خود کرده منور
بدان نورند یکسر گشته بینا
شده پنهان بر ایشان آشکارا
بدو بینند هر حرفی که خوانند
ازو دانند هر علمی که دانند
ازو یابند هر چیزی که جویند
بدو گویند هر لطفی که گویند
بدو گشته غنی از خود فقیرند
بدو زنده شوند از خود بمیرند
چشاند هر یکی را از محبت
شراب قربت از کاس مودت
نهد بر فرق هر یک تاج خلت
از آن تاجند گشته شاه ملت
کند گویا زبانهاشان بحکمت
شود آسوده جانهاشان بحکمت
هر آن نعمت که با ایشان عطا کرد
همه ازبهر جاه مصطفی کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پناه من بحیّی کو نمیرد
بآهی عذر صد عصیان پذیرد
هوش مصنوعی: پناه من به خداوندی است که همیشه زنده است و هیچ وقت نمی‌میرد. او با یک نفس می‌تواند از صد اشتباه و خطا عذرخواهی کند و بر ما ببخشاید.
قدیم لم یزل معبود بیچون
پدید آرندهٔ این هفت گردون
هوش مصنوعی: خداوند از آغاز تا به حال، بی‌نیاز و یکتا، خالق این هفت آسمان است.
برافرازندهٔ چرخ مدور
برافروزندهٔ خورشید انور
هوش مصنوعی: این بیت به قدرت و عظمت خداوند اشاره دارد که می‌تواند دنیا و آسمان را به حرکت درآورد و نوری را مانند نور خورشید به وجود آورد. یعنی خداوندی که نیروی محرکهٔ کائنات است و زندگی را با نورش روشن می‌کند.
قدیم و قادر و گویا و بینا
سمیع و عالم و بی مثل و همتا
هوش مصنوعی: قدیم و توانا و سخن‌گو و بینا، شنوا و عالم و بی‌همتا و بی‌نظیر است.
کریم و راحم و غفار و ستار
کبیر و حاکم و قهار و جبار
هوش مصنوعی: او بخشنده و مهربان است، آمرزنده و پرده‌پوش، بزرگ و فرمانروا، و توانا و قدرت‌مند است.
منزه ز احتیاج جفت و فرزند
مبرا از شریک و شبه و مانند
هوش مصنوعی: او از نیاز به جفت و فرزند پاک است و هیچ شریکی ندارد و مشابهی ندارد.
نه برجا و نه خالی گشته از جا
ازو قایم وجود جمله اشیا
هوش مصنوعی: وجود همه چیز نه در حال سکون است و نه کاملاً خالی از مکان. این وجود به گونه‌ای است که همه اشیاء در آن مستتر هستند.
هموشد کردگار عرش و کرسی
هم او دان خالق جنی و انسی
هوش مصنوعی: خدای بزرگ که عرش و کرسی را آفریده، همان کسی است که جن و انسان را نیز خلق کرده است.
خرد را دانش آموزی هم او داد
تمامت خلق را روزی هم او داد
هوش مصنوعی: عقل و خرد را خدا به انسان آموزش می‌دهد و همچنین روزی و رزق و روزی تمام مخلوقات را نیز او عطا می‌کند.
ز مخلوقاتش از مه تا بماهی
دهد بر پاکی دانش گواهی
هوش مصنوعی: از میان مخلوقاتش، از ماه تا ماهی، نشانه‌ای از پاکی و خلوص علمش را به ما ارائه می‌دهد.
اگر فاجر اگر از اهل برّند
همه بر وحدت ذاتش مقرّند
هوش مصنوعی: اگرچه شخص فاسق یا اهل گناه باشد، اما همه در نهایت به یکتایی ذات خداوند اعتراف می‌کنند.
چو خواهی سرّ توحید عیانی
جز او کس را مبین ار میتوانی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی جادوی توحید را به روشنی ببینی، هیچ‌کس غیر از او را نبین.
بجز او نیست چیز دیگر ای دوست
ازو میدان اگر مغزست اگر پوست
هوش مصنوعی: ای دوست، غیر از او هیچ چیز دیگری وجود ندارد. اگر چیزی هست، یا مغز است یا پوست، که هر دو در واقع نشان‌دهنده او هستند.
بجز او ظاهر و باطن دگر کیست
چه باشد دل دماغت کو جگر چیست
هوش مصنوعی: جز از او هیچ چیز دیگری وجود ندارد، پس چه چیز دیگری می‌تواند وجود داشته باشد؟ دل و ذهن تو چه می‌خواهند و احساساتت چیست؟
اگر صورت اگر معنی است ای یار
از او باشد وجود هر دو در کار
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی و ظاهر توجه کنیم، ای محبوب، وجود هر دو یعنی ظاهر و باطن در یکدیگر نهفته است.
چو وصفی بشنوی ز اوصاف ذاتش
دران یک وصف جامع دان صفاتش
هوش مصنوعی: هرگاه تو وصفی از ویژگی‌های او بشنوی، بدان که آن وصف، تمامی خصوصیات ذاتش را در بر می‌گیرد.
چو ذاتش را حقیقت کس نداند
یقین وصفش بوصف کس نماند
هوش مصنوعی: هرگاه کسی به حقیقت وجود او پی نبرد، قطعاً توصیفش نیز مشابه توصیف هیچ کس دیگری نخواهد بود.
زهر ذره اگر تو باز خواهی
ز بیچونی او یابی گواهی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از ذره‌ای زهر استخراج کنی، از نبودن آن می‌توانی شاهدی بر وجودش پیدا کنی.
چو لطفش عاصیان را پاس دارد
همه عصیانشان طاعت گذارد
هوش مصنوعی: زمانی که او مهربانی و رحمتش را بر عاصیان نازل کند، همۀ گناهان آن‌ها را به عنوان عبادت و طاعت می‌پذیرد.
چو عفوش بر مطیعان خورده گیرد
همه کردارشان ناکرده گیرد
هوش مصنوعی: وقتی قدرت و سلطه بر کسانی که فرمانبردارند مستولی شود، تمام اعمال آن‌ها به صورت ناپسند و نادرست به نظر می‌رسد.
بستاری چو پوشاند گنه را
نماید نیک هر حال تبه را
هوش مصنوعی: اگر کسی مرتکب خطایی شود و آن را پنهان کند، در نهایت اوضاع بدش به خوبی نشان داده خواهد شد.
چو عفوش دست گیرد مجرمان را
بپای مزد می‌بخشد جنان را
هوش مصنوعی: زمانی که عفو و بخشش پیش آید، مجرمان را در برابر پاداش به بهشت می‌سپارند.
سحاب لطف از یک قطره بارد
دو عالم را پر از رحمت بدارد
هوش مصنوعی: ابر رحمت با فقط یک قطره باران می‌تواند دو عالم را پر از خیر و برکت کند.
چو قهرش ذرهٔ پیدا کند دود
شود صد ملک ازو زیر و زبر زود
هوش مصنوعی: زمانی که خشم او ظاهر شود، تمام دنیا در هم می‌ریزد و به آشوب می‌افتد.
نسیم لطفش ار بر دوزخ آید
درو صد چشمه حیوان گشاید
هوش مصنوعی: اگر نسیم رحمت او به جهنم نفوذ کند، در آنجا صد چشمه حیات خواهد جوشید.
سموم قهرش ار بر جنت آید
سرای درد و رنج و محنت آید
هوش مصنوعی: اگر خشم او به بهشت نیز برسد، آن مکان نیز مملو از درد و رنج و زحمت خواهد شد.
بهشت از فیض جودش رشحهٔ دان
جحیم از تف قهرش شعلهٔ خوان
هوش مصنوعی: بهشت به خاطر بخشندگی و عطای او، گویی قطره‌ای از نعمت‌هایش را به ما می‌دهد، در حالی که دوزخ به خاطر خشم و قهر او، شعله‌هایی از عذاب را بر می‌افروزد.
بکرد از لطف و قهر خود معیّن
دو فرقت اندرین عالم مبین
هوش مصنوعی: خداوند با نعمت و قدرت خود دو دسته مشخص را در این جهان ایجاد کرد.
تمامت را بقدرت کرد پیدا
ز پشت آدم و از بطن حوا
هوش مصنوعی: تمام موجودات و آنچه در دنیا وجود دارد، به اراده خداوند از پشت آدم و از درون حوا به وجود آمده‌اند.
گروهی را بلطف خود نوازد
بقهر خویش قومی را گدازد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خداوند برخی را به لطف و رحمت خود مورد نوازش قرار می‌دهد، در حالی که برخی دیگر را با غضب و خشم خود عذاب می‌کند.
نه آنها جسته در فطرت پناهی
نه اینها در ازل کرده گناهی
هوش مصنوعی: نه آن‌ها در فطرت خود جایی برای پناه ندارند، نه این‌ها در آغاز کار مرتکب گناه شده‌اند.
ز جمله بر کشیده اولیا را
وز ایشان بر گزیده انبیا را
هوش مصنوعی: از میان همه اولیا و برگزیدگان، انبیا را انتخاب کرده‌اند.
قلوب انبیا را جمله یکسر
بنور لطف خود کرده منور
هوش مصنوعی: همه دل‌های پیامبران را با نور مهربانی خود روشن کرده‌ام.
بدان نورند یکسر گشته بینا
شده پنهان بر ایشان آشکارا
هوش مصنوعی: بدان که کسانی که به حقیقت پی برده‌اند، به طور کامل بیدار و آگاه شده‌اند و در خفا، حقیقت بر آنان روشن است.
بدو بینند هر حرفی که خوانند
ازو دانند هر علمی که دانند
هوش مصنوعی: آنها هر نوشته‌ای را که می‌خوانند، به خوبی درک می‌کنند و از آن، هر دانشی را که نیاز دارند، به دست می‌آورند.
ازو یابند هر چیزی که جویند
بدو گویند هر لطفی که گویند
هوش مصنوعی: از او هر چیزی که بخواهند به دست می‌آورند و به او هر خوبی که بگویند، می‌فهمد و می‌پذیرد.
بدو گشته غنی از خود فقیرند
بدو زنده شوند از خود بمیرند
هوش مصنوعی: آنهایی که به ظاهر ثروتمند و غنی‌اند، در حقیقت از درون فقیرند. آنها برای زندگی و ادامه حیات به او وابسته‌اند، ولی در واقعیت از خود جدا شده‌اند و نسبت به عشق و وجود او جان می‌دهند.
چشاند هر یکی را از محبت
شراب قربت از کاس مودت
هوش مصنوعی: هر کسی را از عشق و دوستی طعمی داده است و از کاسه محبت، شراب نزدیکی و صمیمیت را به او نوشانده است.
نهد بر فرق هر یک تاج خلت
از آن تاجند گشته شاه ملت
هوش مصنوعی: هر فردی در جامعه به واسطهٔ رفتار و نتایج اعمالش مورد احترام و اعتبار قرار می‌گیرد، و وقتی که به مقام و جایگاهی بالا می‌رسد، مانند یک پادشاه در دل ملت می‌درخشد و ارزش و مقامش از جایگاه او سرچشمه می‌گیرد.
کند گویا زبانهاشان بحکمت
شود آسوده جانهاشان بحکمت
هوش مصنوعی: گویا زبان‌هایشان با حکمت آرام می‌گیرد و جان‌هایشان نیز به واسطه حکمت آسوده می‌شود.
هر آن نعمت که با ایشان عطا کرد
همه ازبهر جاه مصطفی کرد
هوش مصنوعی: هر نعمتی که به آن ها داده شده، همه به خاطر مقام و عظمت پیامبر است.

حاشیه ها

1400/01/28 13:03
میهن پرست

درود
بر پایه چه مدرک و دلیلی چند تا از کتابهای عطار نیشابوری را به متعلق به فرد دیگری می دانید؟
اگر نسخه خطی به دست آورده اید با ما هم به اشتراک بگذارید.
در چند کتاب راجع به عطار دیده ام که نویسندگان کوته نظر بیشتر اشعار و کتب عطار نیشابوری را به کسی دیگر به نام عطار تونی نسبت داده اند و وی را جاعل و متقلب و یا عطار قلابی لقب داده اند، جدا از اینکه شاعر واقعی چه کسی است ا، ین بی حرمتی به ساحت یک شاعر بلند مرتبه از دید عرفانی و سرایشی است. بتازگی هم در اینجا چشمم به اسم یک شخص دیگر به نام محمد عصار لواسانی خورد. اگر سند مکتوبی هست بفرمایید تا عطار دوستانی امثال اینجانب هم مطلع شوند. اگر نیست فعلا از چند پارگی کردن کتب عرفانی پرهیز کنید.