گنجور

بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون

مشو مغرور ملک و گنج و دینار
که دنیا یاد دارد چون تو بسیار
خدا را زان پَرست از جانِ پُر نور
که استحقاق دارد وز طمع دور
به هر کاری خدا را یاد می‌دار
خدا را تا توی از یاد مگذار
به کاری گر مدد خواهی ازو خواه
که به زین در نیابی هیچ در‌گاه
اگر از خویش خشنودی تو ای دوست
یقین می‌دان که آن خشنودیِ اوست
به طاعت خوی کن وز معصیت دور
که ندهد طاعتت با معصیت نور
ز بس‌تُندی مشو بس زود در خشم
که ناری هیچ کس را نیز در چشم
مکن از کینه‌ی کس سینه پرسوز
که خود در سوختن مانی شب و روز
حریصی را مکن بر خویشتن چیر
که جان پاک تو گردد ز تن سیر
دروغ و کژ مگو از هیچ راهی
که نبود زین بتر هرگز گناهی
حسد گر بر نهادت چیر گردد
دلت از زندگانی سیر گردد
چو کاری را بخواهی کرد ناکام
ببین تا بر چه سان دارد سرانجام
ز بی‌صبری دلت گر سخت خسته‌است
صبوری کن مگر در وقت بسته‌است
اگر خواهی که یک همدم گزینی
خردمندی گزین تا غم نبینی
به صد نااهل در شو در زمانه
که تا اهلی بیابی در میانه
کسی را امتحان ناکرده صد بار
مگردانش برِ خود صاحب‌اسرار
مگردان هیچ احمق را گرامی
که احمق در غلط افتد ز خامی
مگو هرگز به پیش ابلهان راز
مده هرگز جواب احمقان باز
مکن کس را ز عام و روستا چیر
که خلقی را به ظلم از جان کند سیر
به سنگ و هنگ باش و هیچ مشتاب
بسر می در مدو مانند سیماب
به معیار خرد گر سخته گردی
چو نیل خام حالی پخته گردی
مریز از پشت خود این آب‌پاره
که در پشت تو گردد پشت‌واره
به هر کاری که اندر شهوت آیی
چو خویشی را دهی از خود جدایی
زفان را خوی کم ده بر سخن تو
ز سی دانش در سی بند کن تو
نخست اندیشه کن آنگه سخن گو
بسی پرسیدن و گفتن مکن خو
سخن خوش گوی چندانی که گویی
که خوش گویی‌ست اصل هر نکویی
مگوی از هیچ نوعی پیشِ زن راز
که زن رازت بگوید جمله سر‌باز
بدین فرزند را دل دار زنده
که آن نقشی بود در سنگ کرده
پسر را از قرینِ بد نگه‌دار
که مردم از قرین گردد گنه‌کار
گرامی دار پیرانِ کهن را
که در پیری بدانی این سخن را
سخن کم گوی چون گویی نکوگوی
نه نیک و بد چنانک آید فرو گوی
سخن‌های بزرگان یاد می‌گیر
ز هر یک نکته صد استاد می‌گیر
کسی کاو در هنر بُرده‌ست رنجی
بخر یک نکته‌ی آنکس به گنجی
کسی را کز تو عزت یافت یک بار
به نادانی مکن خوارش فلک‌وار
کسی با تو سخن گوید براندیش
مگو کاین را شنودستم از این پیش
کسی را کازمودی چند و چونش
مکن زنهار دیگر آزمونش
مکن بدگوی را نزدیک خود رام
که بد گوید ترا هم در سرانجام
مبادت هیچ با نادان سر و کار
که تا زو ناردت جان کاستن بار
کسی کاو کار بد گوید که چون کن
مده بازش، ز پیش خود برون کن
سخن‌چین را مده نزدیک خود جای
که هر روزت بگرداند به صد رای
همی عیب کسی کان ناپدیدست
که حق داند که چونش آفریدست
سوی هر کس چنان گردان نظر را
که بهتر بینی از خود هر بتر را
گمان بد مبر بر کس نکو بر
حلیمی کن ز کمتر کس فرو بر
به رغبت بر همه‌کس مهربان باش
همه‌کس را چو خورشید جهان باش
اگر خواهی که گردد کعبه آباد
دل اهلِ دلی از خویش کن شاد
نظر از روی نامحرم نگه‌دار
مشو از یک نظر در زیر صد بار
مکن غیبت مده بیهوده دشنام
که در حسرت فرو‌مانی سرانجام
به طیبت کردن ار شمعی فروزی
از آن طیبت چو شمعی هم تو سوزی
مده بر باد عمر را رایگانی
که کس نشناخت قدر زندگانی
به پاسخ زیردستان را نکو دار
مگر بپسنددت مرد نکوکار
میفکن در سخن کس را به خواری
خود‌افکن باش گر استاد کاری
به چشم خُرد منگر سوی کس هم
که چون طاووس می‌باید مگس هم
مگو بیهوده کس را ناسزاوار
به هرزه هم مرنجان هم میازار
اگر پیش تو آید احمقی باز
تکبر کن به پیش احمق آغاز
وگر پیش تو آید مرد یزدان
فروتن باش خود را خاک گردان
اگر گرد کسی بسیار گردی
اگرچه بس عزیزی خوار گردی
اگر بسیار کس را سر دهی باز
ز دردسر فراوان سر نهی باز
به پیران کن تقرب تا توانی
که ایشانند آگاه از جوانی
به درویشان رسان از مال بهری
که تا مالت نگردد مار و زهری
توانگر چون برت آید به خدمت
مدار او را برای سیم حرمت
ور آید پیش تو درویش خسته
بپُرسش تا نگردد دل‌شکسته
کسی کو بر تو حق دارد به آبی
فراموشش مکن در هیچ بابی
مجوی از عیب بر موری فزونی
که در قدرت تو چون موری زبونی
نکو‌بین باش گر عقلت بجای است
که گر بی‌عیب می‌جویی خدای است
مکن در هیچ کاری ناسپاسی
رضا ده در قضا گر حق‌شناسی
اگر قبضیت باشد ناگهانی
به گورستان شو و بگری زمانی
مخند و تا تویی اندوهگین باش
به کنجی در شو و تنها‌نشین باش
چو خواهی کز بلا یابی رهایی
اسیران را ز زندان ده جدایی
زمانی در سیاست کن توقف
که تا از پس نمانی در تأسف
مچخ با هیچ کس در گفت بسیار
که نبود سر سگی کردن بسی کار
مکن گستاخ کودک را برِ خویش
که در گِل کرده باشی گوهرِ خویش
مکن در وقت پاسخ پیش‌دستی
که شرط است آن که یک ساعت باستی
سخاوت کن که هر کس کاو سخی بود
روا نبود که گویم دوزخی بود
دلت خرسند کن تا جان نپوسد
که خرسندی‌است گنجی کان نپوسد
مگو از خویش بسیاری به پاکی
بدان خود را که مشتی آب و خاکی
مکن ز اندیشه‌ی بیهوده دل ریش
که خود اندیشه داری از عدد بیش
مخور حسرت ز غم‌های کهن بار
که نبوَد این سخن‌ها را بن و بار
چو عیسی باش خندان و شکفته
که خر باشد ترش‌روی و گرفته
به خوبی و به زشتی تا توانی
مده اقرار بر کس تا ندانی
اگر دل‌زنده‌ای در پرده‌ی راز
ز مرده جز به نیکویی مگو باز
سخن گر مست گوید چون نگو گفت
به جان بپذیر و آن منگر که او گفت
اگر خصمی شود بر تو بداندیش
به نیکویی زفان‌بندش کن از خویش
مدان زنهار خصم خُرد را خوار
که شهری شعله‌ای سوزد به یک بار
ز بهر خلق نیکویی رها کن
نکویی خاص از بهر خدا کن
بترک هرچ گفتی تا توانی
دگر مندیش از آن گر کاردانی
چو در ره می‌روی سر پیش می‌دار
مبین در خلق و دل با خویش می‌دار
طعام افزون مخور ناگاه و ناساز
که آن افزون ترا بی‌شک خورد باز
چو شب در خواب خواهی شد به عادت
بگو از صدق دل قول شهادت
به وقت صبح سر از خواب بردار
که آن دم بهترست از خفته مردار
چو هنگام نماز آید فرازت
مکن زندیشه‌ها باطل نمازت
ز کار عاقبت اندیش پیوست
که هر کاو عاقبت‌اندیش شد رست
همیشه حافظ اوقات خود باش
به فکرت در حضور ذات خود باش
برون را پاک می‌دار از شریعت
بپرهیز از پلیدی طبیعت
درون را نیز در معنی چنان دار
که خجلت ناردت گر شد پدیدار
چنان وقتی بدست آرد زمانه
که گر گویند رو، گردی روانه
اگر زر داری و گر پادشاهی
بکن چیزی که باز آن کرد خواهی
زفانت چون شود در نزع خاموش
همه اندیشه‌ها را کن فراموش
مترس آن ساعت و امید می‌دار
چراغی را فرا خورشید می‌دار
که هر کاو جان دهد بر شادمانی
بسی لذات یابد جاودانی
به کارست این مثل اینجا که گویی
به جان کندن بباید تازه‌رویی
مدار از غافلی پند مرا خوار
یکایک کار بند و بهره بردار
ترا گر در ره اسرارِ کارست
مدان کس را که به زین یادگارست
بدان این جمله و خاموش بنشین
زفان در کام کش وز جوش بنشین
صبوری پیشه کن اینک طریقت
خموشی پیشه گیر اینک حقیقت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشو مغرور ملک و گنج و دینار
که دنیا یاد دارد چون تو بسیار
هوش مصنوعی: فریب ثروت و مقام و پول را نخور، زیرا در دنیا افرادی مانند تو وجود دارند که بی‌شمارند.
خدا را زان پَرست از جانِ پُر نور
که استحقاق دارد وز طمع دور
هوش مصنوعی: به خاطر نورانیت و وجود برجسته‌اش، خدا را پرستش کن و از خواسته‌های نابجا و طمع دوری کن.
به هر کاری خدا را یاد می‌دار
خدا را تا توی از یاد مگذار
هوش مصنوعی: در هر کاری به یاد خدا باش و او را فراموش نکن تا همیشه در یاد تو باشد.
به کاری گر مدد خواهی ازو خواه
که به زین در نیابی هیچ در‌گاه
هوش مصنوعی: اگر به کمکی نیاز داری، از او بخواه که هیچ درگاهی در این کار وجود ندارد.
اگر از خویش خشنودی تو ای دوست
یقین می‌دان که آن خشنودیِ اوست
هوش مصنوعی: اگر تو از خودت راضی و خوشنود هستی، ای دوست، یقین داشته باش که این رضایت از سمت او (خدا) به تو داده شده است.
به طاعت خوی کن وز معصیت دور
که ندهد طاعتت با معصیت نور
هوش مصنوعی: خود را به انجام فرمان خدا عادت بده و از گناه دوری کن، چرا که گناه نمی‌گذارد ثمره‌ی عمل نیکی که انجام می‌دهی به درستی نمایان شود.
ز بس‌تُندی مشو بس زود در خشم
که ناری هیچ کس را نیز در چشم
هوش مصنوعی: از شدت عصبانیت به سرعت عصبانی نشو، چرا که هیچ‌کس را نمی‌توانی در این حالت ببینی.
مکن از کینه‌ی کس سینه پرسوز
که خود در سوختن مانی شب و روز
هوش مصنوعی: از کینه‌ورزی دیگران دل خود را به آتش نزن، زیرا خودت دائماً در حال سوختن هستی.
حریصی را مکن بر خویشتن چیر
که جان پاک تو گردد ز تن سیر
هوش مصنوعی: به کسی که خود را به دیگران می‌چسباند، اجازه نده که بر تو سلطه پیدا کند؛ زیرا این کار می‌تواند روح پاک تو را از جسمت آزاد کند.
دروغ و کژ مگو از هیچ راهی
که نبود زین بتر هرگز گناهی
هوش مصنوعی: هرگز از هیچ راهی دروغ و سخن نادرست نگو، زیرا که بدتر از این هیچ گناهی وجود ندارد.
حسد گر بر نهادت چیر گردد
دلت از زندگانی سیر گردد
هوش مصنوعی: اگر حسد بر ذهنت غالب شود، دلت از زندگی خسته و ناامید می‌شود.
چو کاری را بخواهی کرد ناکام
ببین تا بر چه سان دارد سرانجام
هوش مصنوعی: وقتی بخواهی کاری را انجام دهی، باید از قبل به پایان آن فکر کنی و ببینی نتیجه‌اش چه خواهد شد.
ز بی‌صبری دلت گر سخت خسته‌است
صبوری کن مگر در وقت بسته‌است
هوش مصنوعی: اگر دلت از بی‌صبری بسیار خسته شده است، صبوری کن، شاید در آینده راهی برای خیال راحت یافت شود.
اگر خواهی که یک همدم گزینی
خردمندی گزین تا غم نبینی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی همدمی انتخاب کنی، فردی را برگزین که دانا و خردمند باشد تا از غم و اندوه دور بمانی.
به صد نااهل در شو در زمانه
که تا اهلی بیابی در میانه
هوش مصنوعی: در دنیای امروز، با وجود اینکه مردم زیادی هستند که ارزش و صلاحیت کمی دارند، باید تلاش کنی تا در میان آن‌ها افرادی با کیفیت و قابل اعتماد پیدا کنی.
کسی را امتحان ناکرده صد بار
مگردانش برِ خود صاحب‌اسرار
هوش مصنوعی: کسی را که امتحان نکرده‌ای، بیشتر از یک‌بار به خودت نزدیک نکن و او را مورد آزمایش قرار نده.
مگردان هیچ احمق را گرامی
که احمق در غلط افتد ز خامی
هوش مصنوعی: هیچگاه نباید به احمق‌ها احترام گذاشت، زیرا آنها به خاطر نادانی‌ و سادگی‌شان مرتکب اشتباه می‌شوند.
مگو هرگز به پیش ابلهان راز
مده هرگز جواب احمقان باز
هوش مصنوعی: هرگز به افراد نادان چیزی نگو و رازهایت را با آنها در میان نگذار. همچنین هیچ گاه به سوالات احمقانه پاسخ نده.
مکن کس را ز عام و روستا چیر
که خلقی را به ظلم از جان کند سیر
هوش مصنوعی: به کسی اجازه نده که از عامه مردم و روستاییان بهره‌کشی کند، زیرا ظلم و ستم می‌تواند جان انسان‌ها را به شدت آزار دهد.
به سنگ و هنگ باش و هیچ مشتاب
بسر می در مدو مانند سیماب
هوش مصنوعی: به محکم و استوار مانند سنگ باش و هرگز از چیزی نگران نباش. همانند جیوه در می نرقص و در حرکت باش.
به معیار خرد گر سخته گردی
چو نیل خام حالی پخته گردی
هوش مصنوعی: اگر به معیار عقل و خرد بسنجی و خود را در شرایط سخت امتحان کنی، مانند نیلی که نیمی از خامی‌اش در فرآیند پختگی به کمال می‌رسد، تو هم به کمال و پختگی خواهی رسید.
مریز از پشت خود این آب‌پاره
که در پشت تو گردد پشت‌واره
هوش مصنوعی: آب‌پاره‌ای که به پشت تو می‌چسبد، نگذار که به لباس و چهره‌ات آسیب بزند. مراقب باش که چیزی نتواند به تو لطمه بزند.
به هر کاری که اندر شهوت آیی
چو خویشی را دهی از خود جدایی
هوش مصنوعی: هرگاه در پی لذت و شهوت بروی، خود را از دیگران دور می‌کنی و به نوعی از آن‌ها جدا می‌شوی.
زفان را خوی کم ده بر سخن تو
ز سی دانش در سی بند کن تو
هوش مصنوعی: این بیت بیان می‌کند که به جای تکیه بر زبان و سخن گفتن بی‌پایه، باید با دانش و درک عمیق، مطالب را به صورتی مستدل و معنادار بیان کنیم. به عبارتی، تأکید می‌کند که سخن باید به اندازه علمی و منطقی باشد و از اطلاعات و تجارب معتبر بهره‌مند شود.
نخست اندیشه کن آنگه سخن گو
بسی پرسیدن و گفتن مکن خو
هوش مصنوعی: ابتدا خوب فکر کن و سپس سخن بگو. از پرسیدن و صحبت کردن بی‌مورد پرهیز کن.
سخن خوش گوی چندانی که گویی
که خوش گویی‌ست اصل هر نکویی
هوش مصنوعی: هر کس که به خوبی و شیرینی سخن می‌گوید، بدانید که همین خوش‌گویی اصل و اساس هر خوبی دیگری است.
مگوی از هیچ نوعی پیشِ زن راز
که زن رازت بگوید جمله سر‌باز
هوش مصنوعی: بهتر است در محل صحبت با زنان، از بیان رازها و مسائل شخصی پرهیز کنید، زیرا ممکن است آنها این اطلاعات را فاش کنند.
بدین فرزند را دل دار زنده
که آن نقشی بود در سنگ کرده
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دلی که به فرزندش محبت و حمایت می‌دهد، همانند نقشی است که بر سنگ حک شده و همواره باقی می‌ماند. به عبارت دیگر، عشق و محبت والدین به فرزندانشان پایدار و ماندگار است.
پسر را از قرینِ بد نگه‌دار
که مردم از قرین گردد گنه‌کار
هوش مصنوعی: پسر را از هم‌نشینی با افراد نادرست دور نگه‌دار، زیرا مردم به‌واسطه‌ی همراهی با دیگران ممکن است مرتکب گناه شوند.
گرامی دار پیرانِ کهن را
که در پیری بدانی این سخن را
هوش مصنوعی: پیران و بزرگ‌ترها را با احترام و ارادت برازنده‌تر بدان، زیرا زمانی که به سن‌وسال آن‌ها رسیدی، خود به اهمیت این سخن پی خواهی برد.
سخن کم گوی چون گویی نکوگوی
نه نیک و بد چنانک آید فرو گوی
هوش مصنوعی: کم سخن بگو، زیرا وقتی سخن می‌گویی، خوب بگو. نیک و بد را همان‌طور که می‌آید، بگو.
سخن‌های بزرگان یاد می‌گیر
ز هر یک نکته صد استاد می‌گیر
هوش مصنوعی: از صحبت‌های بزرگان بهره ببر و از هر یک از آن‌ها، درس‌های زیادی بیاموز.
کسی کاو در هنر بُرده‌ست رنجی
بخر یک نکته‌ی آنکس به گنجی
هوش مصنوعی: اگر کسی در هنر به زحمت و تلاش دست یافته است، برای یک نکته‌ای از او هزینه کن که آن نکته می‌تواند به ارتفاعاتی ارزشمند برسد.
کسی را کز تو عزت یافت یک بار
به نادانی مکن خوارش فلک‌وار
هوش مصنوعی: کسی که یک بار به خاطر تو با عزت شده، به خاطر نادانی خودت او را خوار نکن، مانند آسمان که به زمین نمی‌تازد.
کسی با تو سخن گوید براندیش
مگو کاین را شنودستم از این پیش
هوش مصنوعی: اگر کسی با تو صحبت کند، نگو که این را قبلاً شنیده‌ام.
کسی را کازمودی چند و چونش
مکن زنهار دیگر آزمونش
هوش مصنوعی: اگر کسی را به خوبی شناخته‌ای، دیگر آزمایشش نکن و دقت کن که او چگونه است.
مکن بدگوی را نزدیک خود رام
که بد گوید ترا هم در سرانجام
هوش مصنوعی: به دیگران بد نگو و با کسانی که در مورد دیگران بد می‌گویند، نزدیک نشو. زیرا اگر با آنها باشی، ممکن است که آنها در نهایت به تو هم چنین بدی کنند.
مبادت هیچ با نادان سر و کار
که تا زو ناردت جان کاستن بار
هوش مصنوعی: هرگز با بی‌خبران و نادان‌ها درگیر نشو، زیرا آنها می‌توانند به تو آسیب برسانند و زندگی‌ات را تحت‌الشعاع قرار دهند.
کسی کاو کار بد گوید که چون کن
مده بازش، ز پیش خود برون کن
هوش مصنوعی: اگر کسی درباره تو بدی بگوید، به او پاسخ نده و او را از خود دور کن.
سخن‌چین را مده نزدیک خود جای
که هر روزت بگرداند به صد رای
هوش مصنوعی: سخن‌چین‌ها را به خود نزدیک نکن، زیرا آنها هر روز تو را به روش‌های مختلف تغییر می‌دهند و تحت تأثیر قرار می‌دهند.
همی عیب کسی کان ناپدیدست
که حق داند که چونش آفریدست
هوش مصنوعی: انسان نباید عیب کسی را بگوید، زیرا تنها خداوند می‌داند که او چطور خلق شده و چه ویژگی‌هایی دارد.
سوی هر کس چنان گردان نظر را
که بهتر بینی از خود هر بتر را
هوش مصنوعی: به گونه‌ای به دیگران نگاه کن که بتوانی بهتر از خودت، نقاط ضعف و نواقص آنها را ببینی.
گمان بد مبر بر کس نکو بر
حلیمی کن ز کمتر کس فرو بر
هوش مصنوعی: بد گمانی به دیگران نداشته باش و همچنان که خود را از خطا و نقص دور نگه می‌داری، به دیگران هم احترام بگذار و از قضاوت زودهنگام خودداری کن.
به رغبت بر همه‌کس مهربان باش
همه‌کس را چو خورشید جهان باش
هوش مصنوعی: با دل‌خواهی با همه مهربان باش و مانند خورشید، برای همه روشنی و گرما به ارمغان بیاور.
اگر خواهی که گردد کعبه آباد
دل اهلِ دلی از خویش کن شاد
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی دل مؤمنان شاد و کعبه‌ای که در دل دارند، آباد شود، باید خودت را خوشحال و خوش‌نیت کنی.
نظر از روی نامحرم نگه‌دار
مشو از یک نظر در زیر صد بار
هوش مصنوعی: به دقت به نگاه خود توجه کن و از دیدن افراد غیرمحرم پرهیز کن، زیرا حتی یک نگاه می‌تواند عواقب زیادی داشته باشد.
مکن غیبت مده بیهوده دشنام
که در حسرت فرو‌مانی سرانجام
هوش مصنوعی: غیبت نکن و بیهوده ناسزا نگو، زیرا سرانجام در حسرت و پشیمانی خواهی ماند.
به طیبت کردن ار شمعی فروزی
از آن طیبت چو شمعی هم تو سوزی
هوش مصنوعی: اگر شمعی بسوزی و نورانیت را به نمایش بگذاری، بدان که خود تو نیز با همان نور در دل‌ها اثر می‌گذاری.
مده بر باد عمر را رایگانی
که کس نشناخت قدر زندگانی
هوش مصنوعی: برای از دست دادن عمر خود به راحتی و بی‌قدر نگذارید، زیرا کسی نمی‌داند که زندگی چه ارزش و چه عظمت دارد.
به پاسخ زیردستان را نکو دار
مگر بپسنددت مرد نکوکار
هوش مصنوعی: به کسانی که از تو کم‌رتبه‌تر هستند، با نیکی پاسخ بده و این کار را انجام بده، مگر اینکه به خوبی در نظر تو مردی نیکوکار باشد.
میفکن در سخن کس را به خواری
خود‌افکن باش گر استاد کاری
هوش مصنوعی: به دیگران بی‌احترامی نکن و خودت را در نظر دیگران پایین نیاور. اگر در کار خود بااستعداد هستی، به آن ادامه بده.
به چشم خُرد منگر سوی کس هم
که چون طاووس می‌باید مگس هم
هوش مصنوعی: به چشم کوچک من به کسی نگاه نکن، زیرا مانند طاووس، مگس نیز باید مراقب خود باشد.
مگو بیهوده کس را ناسزاوار
به هرزه هم مرنجان هم میازار
هوش مصنوعی: هرگز به کسی بی‌جا چیزی نگو و او را از خود رنجیده خاطر نکن.
اگر پیش تو آید احمقی باز
تکبر کن به پیش احمق آغاز
هوش مصنوعی: اگر احمق و نادانی به نزد تو بیاید، باز هم با اعتماد به نفس و مغرور برخورد کن؛ چون باید به او نشان دهی که بودنش نیازی به خودبزرگ‌بینی ندارد.
وگر پیش تو آید مرد یزدان
فروتن باش خود را خاک گردان
هوش مصنوعی: اگر مردی با تقوی و درستکار نزد تو آمد، با تواضع برخورد کن و خود را خاکی و humble بپندار.
اگر گرد کسی بسیار گردی
اگرچه بس عزیزی خوار گردی
هوش مصنوعی: اگر همواره دور کسی بچرخی و وقت و انرژی‌ات را صرف او کنی، حتی اگر او برایت شخص عزیز و مهمی باشد، در نهایت خودت را کوچک و خوار می‌کنی.
اگر بسیار کس را سر دهی باز
ز دردسر فراوان سر نهی باز
هوش مصنوعی: اگر به زیادی از افراد کمک کنی و سرشان را نوازش کنی، باز هم از دردسرهای زیاد فرار نخواهی کرد.
به پیران کن تقرب تا توانی
که ایشانند آگاه از جوانی
هوش مصنوعی: به بزرگ‌ترها نزدیک شو و از آن‌ها بهره‌برداری کن، زیرا آن‌ها تجربه و دانش بیشتری از جوانی دارند.
به درویشان رسان از مال بهری
که تا مالت نگردد مار و زهری
هوش مصنوعی: به نیازمندان از نعمت‌ها و دارایی‌هایت کمک کن، تا مال و دارایی‌ات دچار ضرر و زحمت نشود.
توانگر چون برت آید به خدمت
مدار او را برای سیم حرمت
هوش مصنوعی: وقتی کسی ثروتمند و توانگر نزد تو می‌آید، به خاطر احترام به او و ثروتش، به خدمتش نپرداز.
ور آید پیش تو درویش خسته
بپُرسش تا نگردد دل‌شکسته
هوش مصنوعی: اگر درویش خسته‌ای پیش تو آمد، از او بپرس تا قلبش نشکند.
کسی کو بر تو حق دارد به آبی
فراموشش مکن در هیچ بابی
هوش مصنوعی: هر کس که به تو حقی دارد، نباید او را حتی برای لحظه‌ای فراموش کنی.
مجوی از عیب بر موری فزونی
که در قدرت تو چون موری زبونی
هوش مصنوعی: در پی عیب‌جویی از یک مورچه نباش، زیرا در قدرت تو حتی آن مورچه هم ناتوانی.
نکو‌بین باش گر عقلت بجای است
که گر بی‌عیب می‌جویی خدای است
هوش مصنوعی: خودت را با دیدگاه مثبت پرورش بده و اگر فکر می‌کنی که عقلت خوب کار می‌کند، بدان که اگر دنبال بی‌نقصی و کمال هستی، باید به سمت خداوند بروی، زیرا او تنها موجود بی‌عیب است.
مکن در هیچ کاری ناسپاسی
رضا ده در قضا گر حق‌شناسی
هوش مصنوعی: در هیچ کاری ناسپاسی مکن و در برابر تقدیر خداوند راضی باش؛ زیرا اگر قدرشناسی کنی، بیش از آنچه می‌خواهی به تو عطا خواهد شد.
اگر قبضیت باشد ناگهانی
به گورستان شو و بگری زمانی
هوش مصنوعی: اگر ناگهان احساس کنی که زندگی‌ات در خطر است، به سرعت به گورستان برو و کمی زمان را در آنجا بگذران.
مخند و تا تویی اندوهگین باش
به کنجی در شو و تنها‌نشین باش
هوش مصنوعی: لبخند نزن و در دل خود غم را نگه‌دار، بهتر است که در گوشه‌ای بمانی و تنها باشی.
چو خواهی کز بلا یابی رهایی
اسیران را ز زندان ده جدایی
هوش مصنوعی: وقتی می‌خواهی از سختی‌ها و مشکلات رهایی یابی، باید در دل زندانیان را باز کنی و آن‌ها را از وابستگی آزاد کنی.
زمانی در سیاست کن توقف
که تا از پس نمانی در تأسف
هوش مصنوعی: مدتی در کار سیاست توقف کن تا بعدها متاسف نشوی و از دست نروی.
مچخ با هیچ کس در گفت بسیار
که نبود سر سگی کردن بسی کار
هوش مصنوعی: با کسی خیلی صحبت نکن و خود را درگیر حاشیه نکن، زیرا چرخاندن و بی‌فایده گفتن کار و هدف خاصی ندارد.
مکن گستاخ کودک را برِ خویش
که در گِل کرده باشی گوهرِ خویش
هوش مصنوعی: کودک را در برابر خود بی‌احترامی نکن، زیرا ممکن است که ارزش و گوهرت را بر روی چیزی بی‌اساس و بی‌ارزش بریزی.
مکن در وقت پاسخ پیش‌دستی
که شرط است آن که یک ساعت باستی
هوش مصنوعی: در زمان پاسخ دادن، عجله نکن و پیش‌دستی نکن، زیرا لازم است که ابتدا مدتی صبر کنی و بعد پاسخ بدهی.
سخاوت کن که هر کس کاو سخی بود
روا نبود که گویم دوزخی بود
هوش مصنوعی: سخاوت و generosity داشته باش، زیرا هر فردی که بخشنده و نیکوکار باشد، شایسته است که بگویم او در زمره دوزخیان نیست.
دلت خرسند کن تا جان نپوسد
که خرسندی‌است گنجی کان نپوسد
هوش مصنوعی: دل خود را شاد نگه‌دار تا جانت از بین نرود، زیرا شادی همچون گنجی است که هرگز خراب نمی‌شود.
مگو از خویش بسیاری به پاکی
بدان خود را که مشتی آب و خاکی
هوش مصنوعی: نگو که تو از نظر پاکی و نجابت چقدر بالایی، بلکه به یاد داشته باش که در نهایت، تو نیز تنها یک تکه آب و خاک هستی.
مکن ز اندیشه‌ی بیهوده دل ریش
که خود اندیشه داری از عدد بیش
هوش مصنوعی: نگران فکرهای بیهوده و بی‌فایده نباش، چرا که خودت در دل و فکرت، مشکلات و دغدغه‌های بیشتری داری.
مخور حسرت ز غم‌های کهن بار
که نبوَد این سخن‌ها را بن و بار
هوش مصنوعی: از غم‌های گذشته حسرت نخور، زیرا این سخنان اساس و ریشه‌ای ندارند.
چو عیسی باش خندان و شکفته
که خر باشد ترش‌روی و گرفته
هوش مصنوعی: مانند عیسی همیشه شاد و خوشحال باش، زیرا آن که به غم و ناراحتی گرفتار است، مثل خر است که دائماً عبوس و ناراحت به نظر می‌رسد.
به خوبی و به زشتی تا توانی
مده اقرار بر کس تا ندانی
هوش مصنوعی: هرگز به کسی اعتراف نکن که او را به خوبی یا بدی می‌شناسی، مگر آنکه از نیت و حقیقت او اطلاع کافی داشته باشی.
اگر دل‌زنده‌ای در پرده‌ی راز
ز مرده جز به نیکویی مگو باز
هوش مصنوعی: اگر کسی دل‌زنده و سرزنده‌ای داشته باشی، در مورد کسانی که دیگر در میان ما نیستند، تنها به نیکی و خوبی سخن بگو.
سخن گر مست گوید چون نگو گفت
به جان بپذیر و آن منگر که او گفت
هوش مصنوعی: اگر کسی در حالت شیدایی و بی‌خودی سخن بگوید، باید سخنانش را با جان و دل بپذیری و به محتوای کلامش توجه نکنی.
اگر خصمی شود بر تو بداندیش
به نیکویی زفان‌بندش کن از خویش
هوش مصنوعی: اگر کسی نسبت به تو بداندیشی کند، با نیکی و مهربانی با او برخورد کن و او را با صحبت‌های خوب و شایسته‌ات آرام کن.
مدان زنهار خصم خُرد را خوار
که شهری شعله‌ای سوزد به یک بار
هوش مصنوعی: هرگز دشمن کوچک را دست کم نگیر، چرا که ممکن است یک زمان مشخص، آتشی بزرگ به پا کند و خسارات جدی به بار آورد.
ز بهر خلق نیکویی رها کن
نکویی خاص از بهر خدا کن
هوش مصنوعی: برای خاطر انسان‌ها، خوبی‌ها را فراموش کن و به خاطر خدا، نیکی‌ای خاص انجام بده.
بترک هرچ گفتی تا توانی
دگر مندیش از آن گر کاردانی
هوش مصنوعی: هرچه گفتی، فراموش کن و رهایش کن تا زمانی که می‌توانی. دیگر به آن فکر نکن، اگر در کار خود ماهری.
چو در ره می‌روی سر پیش می‌دار
مبین در خلق و دل با خویش می‌دار
هوش مصنوعی: وقتی در مسیر زندگی قدم می‌زنی، باید با تواضع و فروتنی حرکت کنی و به دیگران و دل خودت توجهی نکن.
طعام افزون مخور ناگاه و ناساز
که آن افزون ترا بی‌شک خورد باز
هوش مصنوعی: زیاده‌روی در خوردن غذا نکن، زیرا این کار ممکن است عواقب ناخوشایندی برایت به همراه داشته باشد.
چو شب در خواب خواهی شد به عادت
بگو از صدق دل قول شهادت
هوش مصنوعی: وقتی که در شب به خواب می‌روی، با نیّت خالص و صادقانه، قول بده که در قلبت شهادتی داشته باشی.
به وقت صبح سر از خواب بردار
که آن دم بهترست از خفته مردار
هوش مصنوعی: صبح که می‌شود، از خواب بیدار شو، زیرا آن زمان بهتر از حالتی است که مانند مرده‌ها خوابیده‌ای.
چو هنگام نماز آید فرازت
مکن زندیشه‌ها باطل نمازت
هوش مصنوعی: زمانی که وقت نماز فرا می‌رسد، نباید فکر و اندیشه‌های بیهوده را در سر داشته باشی، چون این کار موجب باطل شدن نمازش می‌شود.
ز کار عاقبت اندیش پیوست
که هر کاو عاقبت‌اندیش شد رست
هوش مصنوعی: کسی که به عاقبت کارهایش فکر کند و تدبیر درستی داشته باشد، در نهایت به رهایی و موفقیت دست پیدا می‌کند.
همیشه حافظ اوقات خود باش
به فکرت در حضور ذات خود باش
هوش مصنوعی: همیشه وقتت را به خوبی مدیریت کن و در هر زمان به یاد خودت و وجودت باش.
برون را پاک می‌دار از شریعت
بپرهیز از پلیدی طبیعت
هوش مصنوعی: خود را از دنیا و آلودگی‌های آن پاک نگه‌دار و از رفتارهای ناپسند دوری کن.
درون را نیز در معنی چنان دار
که خجلت ناردت گر شد پدیدار
هوش مصنوعی: در درون خود نیز به گونه‌ای فکر کن که اگر چیزی درونت نمایان شود، موجب شرمندگیت نشود.
چنان وقتی بدست آرد زمانه
که گر گویند رو، گردی روانه
هوش مصنوعی: زمانه به گونه‌ای پیش می‌رود که اگر به تو بگویند برو، تو بی‌درنگ حرکت می‌کنی و به سمت مقصد می‌روی.
اگر زر داری و گر پادشاهی
بکن چیزی که باز آن کرد خواهی
هوش مصنوعی: اگر پول و ثروت و قدرت داری، کارهایی انجام بده که در آینده برایت ثمربخش و مفید باشد.
زفانت چون شود در نزع خاموش
همه اندیشه‌ها را کن فراموش
هوش مصنوعی: زمانی که زبانت در دعوا به سکوت می‌افتد، تمام افکار و نگرانی‌هایت را فراموش کن.
مترس آن ساعت و امید می‌دار
چراغی را فرا خورشید می‌دار
هوش مصنوعی: نگران روشن شدن خورشید نباش و امیدی به آن نداشته باش، زیرا چراغ را در انتظار تابش خورشید قرار نده.
که هر کاو جان دهد بر شادمانی
بسی لذات یابد جاودانی
هوش مصنوعی: هر کسی که برای شادی و خوشی جان خود را فدای آن کند، از خوشی‌های بسیار بهره‌مند خواهد شد و به نوعی جاودانه خواهد بود.
به کارست این مثل اینجا که گویی
به جان کندن بباید تازه‌رویی
هوش مصنوعی: این جمله نشان می‌دهد که در شرایطی مانند اینجا، فرد به سختی و با تلاش بسیار باید به دنبال بهبود و پیشرفت باشد. در واقع، برای رسیدن به زیبایی و تازگی، باید زحمت زیادی را متحمل شود.
مدار از غافلی پند مرا خوار
یکایک کار بند و بهره بردار
هوش مصنوعی: از غفلت و نادانی خود دوری کن و به هریک از کارهایت توجه کن تا از آنها بهره‌مند شوی.
ترا گر در ره اسرارِ کارست
مدان کس را که به زین یادگارست
هوش مصنوعی: اگر در راه فهم حقایق و رازهای زندگی قدم می‌گذاری، نباید کسی را نادیده بگیری که به یادگارهای گذشته آگاه است.
بدان این جمله و خاموش بنشین
زفان در کام کش وز جوش بنشین
هوش مصنوعی: بدان که این موضوع را درک کن و سکوت کن. دهان را بسته نگه‌دار و از هیجان دور باش.
صبوری پیشه کن اینک طریقت
خموشی پیشه گیر اینک حقیقت
هوش مصنوعی: در این زمان، صبر را سرلوحه کار خود قرار بده و در برابر مشکلات و دشواری‌ها سکوت را برگزین. این سکوت حقیقت را بیشتر نمایان می‌کند.

حاشیه ها

1394/11/16 07:02
تارا

لطفا این بیت را تصحیح کنید:
چو شب در خواب خواهی شد بعادت
بگو از صدق دل قوی شهادت
به
چو شب در خواب خواهی شد بعادت
بگو از صدق دل قول شهادت

1396/05/18 21:08
نریمان

بسیار نکته سنج، همین اصلاحیه شما هم کفایت میکند.، اینگونه اشعار نشان دهنده بعد تفکری شاعر نسبت به خوانندگان شعر هست که همه را مسلمان بحساب میآورد متأسفانه

1397/07/10 11:10
بهنام

"اینگونه اشعار نشان دهنده بعد تفکری شاعر نسبت به خوانندگان شعر... "
مشکل شما (و البته نه فقط شما بلکه عموم) اینه که تحت تاثیر آموزش نادرستی که در مدرسه دیدیم کسانی مثل عطار و مولوی و ... را با نام «شاعر» میشناسید. تصور میکنید «شاعری» یک شغل بوده که در گذشته عده ای برای کسب درآمد مشغولش بودند و کارشون هم مثل صدا و سیمای امروزی سرگرم کردن مردم و بیان حالات جامعه بوده!
حضرت شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، حضرت شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی، حضرت مولانا جلال الدین رومی، حضرت شیخ شمس الدین حافظ شیرازی رحمهم الله
به اسمشون نگاه کن از اسمشون و القابشون هم پیداست که اینها چکاره بودند. اینها مشایخ طریقت و عرفان هستند که مقصودشان ترویج اسلام به زیباترین شیوه ممکنه.
اون وقت شما میایی و میگی شاعر مخاطب را مسلمان فرض میکنه؟! متاسفانه!!!!؟

1402/12/08 09:03
محمد راد

یعنی بهترین بیت اونی هست که میگه هیچ نوعی از رازت رو به زن نگو که همه سربازها خبررار میشن .... دمت گرم عطار 😂⚘️💙💙

1403/06/20 00:09
Mahmood Shams

البته به نظر بنده اینجا سرباز شخص نیست 

بلکه مقابل سربسته است به معنی واضح ، روشن ، بدون پرده و فاش