گنجور

بخش ۱۳ - الحکایه و التمثیل

زنی بد پارسا، شویش سفر کرد
نه شویی و نه برگی داشت در خورد
یکی گفتش بتنهایی و خواری
نه نانی نه زری چون می‌گذاری
زنش گفتا که تنها نیستم من
که اندر قربت مولیستم من
مرا بی شوی روزی به شود راست
که روزی خواره شد روزی ده اینجاست
تو ای مرد از زنی کم می‌نمایی
چنینی و آی تو در وا چرایی
زناشایست و شایست من و تو
بلاست این بیش وایست من و تو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زنی بد پارسا، شویش سفر کرد
نه شویی و نه برگی داشت در خورد
هوش مصنوعی: زنی که نیکوکار نیست، وقتی شوهرش سفر می‌رود، نه از او خبری می‌رسد و نه چیزی برای خوردن و زندگی دارد.
یکی گفتش بتنهایی و خواری
نه نانی نه زری چون می‌گذاری
هوش مصنوعی: یک نفر به او گفت: در تنهایی و ذلت، نه نانی داری و نه پولی، چرا در این شرایط زندگی می‌کنی؟
زنش گفتا که تنها نیستم من
که اندر قربت مولیستم من
هوش مصنوعی: همسرش گفت: "من در اینجا تنها نیستم، زیرا در نزدیکی‌ام معلم و راهنمایی وجود دارد."
مرا بی شوی روزی به شود راست
که روزی خواره شد روزی ده اینجاست
هوش مصنوعی: روزی آنقدر به تو وابسته می‌شوم که به یاد تو هر روز صبح زود بیدار می‌شوم، چرا که روزی هم خودت در جایی که باید، به یاد من بیدار خواهی شد.
تو ای مرد از زنی کم می‌نمایی
چنینی و آی تو در وا چرایی
هوش مصنوعی: ای مرد، تو در مقایسه با یک زن خیلی کمتر به نظر می‌رسی، زیرا در حالت‌های مختلف خود را نشان می‌دهی.
زناشایست و شایست من و تو
بلاست این بیش وایست من و تو
هوش مصنوعی: این دنیا برای ما که به هم نمیرسیم، پر از مشکلات و دردسرهاست. ما باید با این واقعیت زندگی کنیم که مشکلات ما ناشی از ناهماهنگی میان ماست.