بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل
مگر آن گربه در بریانی آویخت
ربود از سفره بریانی و بگریخت
یکی شد تا ز پیشش ره بگیرد
مگر آن گربه را ناگه بگیرد
عزیزی آن بدید از دور ناگاه
که میزد گربه را آن مرد در راه
بدو گفت ای ز دل رفته قرارت
بیفتادست با این گربه کارت
تو آن سگ را زن ای سگ طبع ناساز
که بریانی ستاند گربه را باز
زهی خوش با سگی تازی نشسته
بپیش سگ بدمسازی نشسته
بپیش سگ بسوزن دادن آیند
چو سوزن داده شد تیغ آزمایند
بکار سگ بسی گردی تو شیری
هنوز این سگ نیاوردست سیری
تو سگ را بند کن روزی نهادست
که گردن بستهٔ با سگ گشادست
فرو ماندی همی چون مبتلایی
که چون قوتی بدست آری ز جایی
تو بر رزاق ایمن باش آخر
صبوری ورز وساکن باش آخر
ز کافر مینگیرد رزق خود باز
کجا گیرد ز مرد پر خرد باز
بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل: به راهی بود چاهی بس خجستهبخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل: حکایت کرد ما را نیک خواهی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.