بخش ۱ - المقاله الحادی عشر
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
چقدر زیباست اسرار نامه عطار چه فصاحتی و چه بلاغتی در آشکار کردن اسرار دارد. در آثار مولانا رد پای عطار و سنایی بوضوح دیده می شود.
اگر عطار عاشق بود ، سنایی شاه و فایق بود
مولوی خود را شاگرد سنایی می داند و او را پخته و خود را نیم خام خوانده و توصیه می کند که (( از حکیم غزنوی بشنو تمام )) و در مقایسه او با عطار می گوید: (( اگر عطار عاشق بود ، سنایی شاه و فایق بود)) چرا که تاریخ ادب فارسی پیش از سنایی و بعد از او تفاوت بسیار یافته است. یعنی او شخصیتی نو آور بوده که شعر فارسی را به مرحله جدید وارد نموده و بی شک ابتکار او در حوزه شعر عرفانی ، اخلاقی و اجتماعی است، این سه ویژه گی راه را برای شاعران پس از او باز نمود. در این سه حوزه به دو کار نفی و اثبات می پردازد. یعنی ابتدا به بیان سرچشمه ها و مضامین لطیف و تحریف نشده آنها پرداخته و در کنار آن به انتقاد از جریان های انحرافی در این سه موضوع توجه می نماید و عارف و صوفی حقیقی را از زاهد ریایی و صوفی نمایان جدا میسازد و هر دو دسته را به خوبی ترسیم میسازد. اصالت های اخلاقی را به زیبایی بیان نموده و دین فروشان را رسوا می کند. در شعر اجتماعی خود خادمان و خائنان را معرفی کرده و شجاعانه به انتقاد از اوضاع سیاسی عصر خود می پردازد.
با اینکه حدیقه نا تمام مانده اما اصلی ترین الگوی مولوی بوده که برای نخستین بار دایره المعارفی منظوم از اموزه های عرفانی و حکیمانه را ارائه داده و با استفاده از زبان رمز و تمثیل و با حکایات ذوقی و خیالی همه سرمایه های معنوی دین و قران و شریعت را برای مشتاقان معنویت استخراج نموده و از ظواهر عبور کرده و به باطن و محتوای اصلی ان پیام ها رسیده است . مولانا خود بار ها اعتراف نموده که مثنوی را با الهام ازحدیقه (( الهی نامه ، فخری نامه )) سروده است:
در الهی نامه گوید شرح این // آن حکیم غیب و فخر العارفین
آنچنان گوید حکیم غزنوی // در الهی نامه گر خوش بشنوی
عطار روح بود سنایی دو چشم او // ما از پی سنایی و عطار آمدیم
مضامینی که سنایی دارد و مولوی از آنها استفاده کرده فراوان است ، مانند اینکه سنایی گفته:
بی روی تو ، بر مثال موی تو شدیم // بازیچه کودکان کوی تو شدیم
مولوی گفته :
سجاده نشین با وقاری بودم // بازیچه کودکان کویم کردی
سنایی دارد:
پشتم چو بنفشه گشت گر بینایی // زیرا چو گل زود روی ، دیر آیی
مولوی دارد:
دیر آمدن و شتاب رفتن // آیین گل است در گلستان
سنایی گفته :
او چنان است کاب در کشتی را // از درون مرگ و از برون مرکب
مولوی دارد:
آب در کشتی هلاک کشتی است // آب اندر زیر کشتی پشتی است
عبدالطیف بن عبدالله عباسی نخستین کسی است که مثنوی مولوی را تفسیر حدیقه دانسته است. به عقیده او پاره یی از اشعار مثنوی تنها تفسیری بر مطالب معین از حدیقه است و همان اندیشه در ان به شکل فشرده تری آمده است.
سنایی حکیمی است که مولوی خود را در قیاس با وی (( نیم خام )) میخواند:
ترک جوشی کرده ام ، من نیم خام // از حکیم غزنوی بشنو تمام
در غزلی میگوید:
اگر عطار عاشق بد، سنایی شاه و فائق بد // ن اینم من ، نه آنم من ، که گم کردم سر و پا را
شرح کامل حدیقه
دکتر افراسیاب پور
درود بر شما
عالی