شمارهٔ ۱ - سؤال میرزا بابای گرگانی در حین توقف سبزوار از حاج ملاهادی سبزواری
ای حکیمی که چون تو فرزندی
مادر دهر در زمانه نزاد
وادی عشق را توئی هادی
سالکان طریق را تو مراد
از تو بستان معرفت خرم
وز تو ایوان معدلت آباد
بحر توحید را توئی زورق
شهر تجرید را توئی استاد
هم کنوز ورموز سر وجود
در نهاد تو کردگار نهاد
گر تو و چون توئی نبود مراد
ننمودی خدای خلق ایجاد
چیست اقرار فضل تو ایمان
کیست انکار امر توالحاد
چون کلید خزائن دانش
بر کف قدرت تو قادر داد
سر این نکته را بیان فرما
تا شود قلب مستمندان شاد
در سه جاموت دادهاند نشان
عارفان طریق را ارشاد
زان یکی ذاتی است و آندیگر
اضطراری است در جمیع عباد
واندگر هست اختیاری شخص
کو بتاراج زندگانی داد
زندهٔ مرده چون تو اندزیست
مردهٔ زنده چون کند دلشاد
ور خمولی گزیند و عزلت
هستی خویش را دهد بر باد
حکمت و عفت و شجاعت و عدل
همه افتد ز کار همچو جماد
شهوتی گر نبود عفت نیست
کافرار نیست بهر چیست جهاد
ور رضا بر قضای ربانی
داد گوید هر آنچه بادا باد
قوت اطفال و کسب رزق حلال
امر فرمود سید امجاد
ور بتحصیل رزق پردازد
در میان گروه بی بنیاد
روز و شب صاحبان نحوت و آز
فارغش کی کنند از الحاد
مرده با زندگان بخل و حسد
کی تواند نمود او اسعاد
نیست ما را چو چشم دل روشن
صد نماید بچشم ما آحاد
راه باریک و دور و ویرانست
شب تاریک و کور مادرزاد
گر ز برهان عقلی و نقلی
راه مقصود را کنی ارشاد
در دو عالم خدای هر دو جهان
قدرت افزون کند و قرب زیاد
لیک منظوم میرود مسئول
گر کنی ز التفات خود انشاد
بعد ماو شما بعمر دراز
نفع گیرند اهل علم و سداد
روحی فداک کمترین درباب حدیث موتوا قبل ان تموتواحیران و سرگردانم
ما بدین مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر لطف شما پیش نهد گامی چند
چشم بصیرت کور و راه مقصود دور مگر بهدایت هادی طریق سعادت در این ورطهٔ هلاکت جانی بسلامت بیرون برده از چاه ضلالت بدر آئیم و ببرهان عقلی و نقلی آن صاحب دانش و بینش ناسوران سوختگان آتش حسرت مرهم پذیر شود چون استدعا از بندگان عالی چنان بود که چند کلمه منظوم مرقوم فرمایند از این جهت گستاخی شد جواب سئوال منظوم استدعا نمودم و تا بحال نظم و غزلی معروض نشده این هم از التفات سرکار است.
ما چو نائیم و نوا از ما ز تست
ما چو کوهیم و صدا در ماز تست
و اگر در سئوآل خبط و خطائی شده باشد باصلاح آن کوشیده
من هیچم و کم ز هیچ هم بسیاری
از هیچ و کم از هیچ نیاید کاری
جواب و سئوال هر دو از سرکار است (ای دعا از تو و اجابت هم ز تو) والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای حکیمی که چون تو فرزندی
مادر دهر در زمانه نزاد
هوش مصنوعی: ای حکیم! کسی چون تو را مادر زمانه هرگز به دنیا نیاورده است.
وادی عشق را توئی هادی
سالکان طریق را تو مراد
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، تو راهنما هستی و هدایتگر سالکان، و تو آرزوی دلها و هدف راهپیمایان هستی.
از تو بستان معرفت خرم
وز تو ایوان معدلت آباد
هوش مصنوعی: از تو دانش و آگاهی میگیرم و از تو سرزمین عدالت و راستی را آباد میسازم.
بحر توحید را توئی زورق
شهر تجرید را توئی استاد
هوش مصنوعی: تو دریای توحید هستی و کشتی آن، و در زمینه تجرید و خلوص نیز تو معلم و آموزگار هستی.
هم کنوز ورموز سر وجود
در نهاد تو کردگار نهاد
هوش مصنوعی: در درون تو، رازهای هستی و وجود قرار داده شده است که به وسیله خداوند در تو به وجود آمده است.
گر تو و چون توئی نبود مراد
ننمودی خدای خلق ایجاد
هوش مصنوعی: اگر تو و کسی مانند تو وجود نداشتی، خداوند هدفی برای آفرینش خلق نمیداشت.
چیست اقرار فضل تو ایمان
کیست انکار امر توالحاد
هوش مصنوعی: فضیلت تو چیست که اگر کسی به آن اعتراف کند، ایمان او به چه معناست؟ و اگر کسی دستور تو را انکار کند، آیا این به معنی کفر است؟
چون کلید خزائن دانش
بر کف قدرت تو قادر داد
هوش مصنوعی: زمانی که قدرت تو به تو این فرصت را میدهد که به گنجینههای دانش دسترسی پیدا کنی، تو میتوانی از آن بهرهبرداری کنی.
سر این نکته را بیان فرما
تا شود قلب مستمندان شاد
هوش مصنوعی: لطفاً این موضوع را روشن کن تا دلهای نیازمندان شاد شود.
در سه جاموت دادهاند نشان
عارفان طریق را ارشاد
هوش مصنوعی: در سه جام به تو نشانی از عرفان و راهنمایی دادهاند.
زان یکی ذاتی است و آندیگر
اضطراری است در جمیع عباد
هوش مصنوعی: این بیت به تفاوت بین دو نوع وجود اشاره میکند. یکی از آنها به طور ذاتی و ازلی وجود دارد، در حالی که دیگری وجودش به خاطر نیازها و شرایط خاص به وجود آمده است. این تفاوت در تمام موجودات و بندگان صادق است.
واندگر هست اختیاری شخص
کو بتاراج زندگانی داد
هوش مصنوعی: این شخصی که در زندگی دیگران دخالت میکند و آنها را به سرقت میزند، در واقع هیچ اختیاری برای خود ندارد.
زندهٔ مرده چون تو اندزیست
مردهٔ زنده چون کند دلشاد
هوش مصنوعی: زندگی مردهای چون تو، از مرده زندهای کمتر نیست. مردهای که زنده شده، چگونه میتواند دل را شاد کند؟
ور خمولی گزیند و عزلت
هستی خویش را دهد بر باد
هوش مصنوعی: اگر فردی تصمیم بگیرد که در سکوت و دور از جمع زندگی کند، در واقع وجود خودش را به هدر میدهد.
حکمت و عفت و شجاعت و عدل
همه افتد ز کار همچو جماد
هوش مصنوعی: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت تماماً به تَویی میخورند و به کار نمیآیند، مانند اشیایی که بیحرکت و بیجان هستند.
شهوتی گر نبود عفت نیست
کافرار نیست بهر چیست جهاد
هوش مصنوعی: اگر هوس و شهوتی وجود نداشته باشد، بیعفتی نیز وجود نخواهد داشت. پس جهاد و تلاش برای حفظ عفت و پاکدامنی به چه منظور است؟
ور رضا بر قضای ربانی
داد گوید هر آنچه بادا باد
هوش مصنوعی: اگر شخصی با قضا و قدر الهی رضایت داشته باشد، باید بکوشد که هرچه پیش آید، بپذیرد و تسلیم آن شود.
قوت اطفال و کسب رزق حلال
امر فرمود سید امجاد
هوش مصنوعی: سید امجاد بر اهمیت تغذیه سالم و کسب درآمد حلال برای کودکان تأکید کرده است.
ور بتحصیل رزق پردازد
در میان گروه بی بنیاد
هوش مصنوعی: اگر کسی برای کسب روزی تلاش کند در میان گروهی که پایه و اساس درستی ندارند،
روز و شب صاحبان نحوت و آز
فارغش کی کنند از الحاد
هوش مصنوعی: روز و شب، کسانی که به علم و هنر مشغولند، هرگز نمیتوانند او را از شک و تردید دور کنند.
مرده با زندگان بخل و حسد
کی تواند نمود او اسعاد
هوش مصنوعی: مردگان نمیتوانند با زندهها حسد و کینهورزی کنند؛ آنها دیگر در شرایطی نیستند که اینگونه احساسات را نشان دهند.
نیست ما را چو چشم دل روشن
صد نماید بچشم ما آحاد
هوش مصنوعی: چشم دل ما روشن نیست و به همین خاطر دنیای اطراف را به درستی نمیبینیم.
راه باریک و دور و ویرانست
شب تاریک و کور مادرزاد
هوش مصنوعی: راهی که پیش روست، باریک و طولانی و خراب است و در شب، تاریکی مطلق و بیروشنایی وجود دارد.
گر ز برهان عقلی و نقلی
راه مقصود را کنی ارشاد
هوش مصنوعی: اگر با استدلالهای منطقی و نقلهای معتبر به راه درست هدایت شوی، به مقصد خواهی رسید.
در دو عالم خدای هر دو جهان
قدرت افزون کند و قرب زیاد
هوش مصنوعی: در دو جهان، خداوند قدرت و عظمت بیشتری را عطا میکند و نزدیکتر میشود.
لیک منظوم میرود مسئول
گر کنی ز التفات خود انشاد
هوش مصنوعی: اما شعر به سوی هدف خود میرود، هرگاه که به توجه خود چیزی را به وجود آورید.
بعد ماو شما بعمر دراز
نفع گیرند اهل علم و سداد
هوش مصنوعی: پس از ما، اهل علم و دانش و درستی در زندگی طولانی خود بهرهمند خواهند شد.
روحی فداک کمترین درباب حدیث موتوا قبل ان تموتواحیران و سرگردانم
هوش مصنوعی: من در مورد حدیث "قبل از آنکه بمیرید، پیش از موت خود بمیرید" بسیار گیج و سردرگمم.
ما بدین مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر لطف شما پیش نهد گامی چند
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم به این هدف بلند برسیم مگر اینکه لطف شما مقداری به ما کمک کند.
چشم بصیرت کور و راه مقصود دور مگر بهدایت هادی طریق سعادت در این ورطهٔ هلاکت جانی بسلامت بیرون برده از چاه ضلالت بدر آئیم و ببرهان عقلی و نقلی آن صاحب دانش و بینش ناسوران سوختگان آتش حسرت مرهم پذیر شود چون استدعا از بندگان عالی چنان بود که چند کلمه منظوم مرقوم فرمایند از این جهت گستاخی شد جواب سئوال منظوم استدعا نمودم و تا بحال نظم و غزلی معروض نشده این هم از التفات سرکار است.
هوش مصنوعی: چشم بصیرت ناتوان و راه رسیدن به هدف دور است مگر با هدایت راهنما بر سر راه سعادت. در این وضعیت خطرناک، جانی را از چاه گمراهی نجات دهیم و با دلایل عقلانی و نقلی، زخمهای دل سوختگان حسرت را درمان کنیم. همانطور که از بندگان برگزیده درخواست شده که چند کلمه منظوم برای ما بنویسند، اینجا هم به همین دلیل جسارت به خرج دادهام و پاسخ سوالی را به شکل منظوم خواستهام. تا به حال غزل یا شعری ارائه نشده و این هم از توجه شماست.
ما چو نائیم و نوا از ما ز تست
ما چو کوهیم و صدا در ماز تست
هوش مصنوعی: ما مانند نی هستیم که صدا و نوا از وجود دیگری به ما میرسد. ما همچون کوه هستیم که صدا در درون ما منعکس میشود.
و اگر در سئوآل خبط و خطائی شده باشد باصلاح آن کوشیده
هوش مصنوعی: اگر در سوال اشتباهی رخ داده باشد، تلاش میشود که آن را اصلاح کنیم.
من هیچم و کم ز هیچ هم بسیاری
از هیچ و کم از هیچ نیاید کاری
هوش مصنوعی: من در حقیقت هیچ هستم و حتی از هیچ هم کمتر و هیچ کاری از هیچ بودن من برنمیآید.
جواب و سئوال هر دو از سرکار است (ای دعا از تو و اجابت هم ز تو) والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
هوش مصنوعی: پاسخ و پرسش هر دو از جانب توست؛ دعا از توست و اجابت نیز از تو. سلام بر شما و رحمت و برکت خدا بر شما.