شمارهٔ ۶۲
چون دست قضا رشته اعمار برشت
بگسیختنش خامهٔ تقدیر نوشت
از حکم ازل نه رسته برنا و نه پیر
وز دام اجل نه جسته زیبا و نه زشت
افشاند در این مزرعه هر کس تخمی
ناچار بباید دِرَوَد حاصِل کشت
امروز به پای خُمِ می، سرمستی
فرداست که بر تارک خم، باشی خشت
یکچند اگر گسیخت پیوند ازل
در عاقبت، انجام به آغاز سرشت
بردار دل ار چه مُلک دارا داری
کاین دار فنا بباید از دست بهشت
برگشت به او هر چه از او گشت پدید
گر اهل کلیسیاست و گر اهل کنشت
با دوستیِ پنج تن از کاخ سپنج
اسرارِ همین پنج، به از هشت بهشت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون دست قضا رشته اعمار برشت
بگسیختنش خامهٔ تقدیر نوشت
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت و قضا و قدر، بنا و ساختار زندگی را از هم گسست، قلم تقدیر داستان جدیدی را نوشت.
از حکم ازل نه رسته برنا و نه پیر
وز دام اجل نه جسته زیبا و نه زشت
هوش مصنوعی: نه جوان و نه پیر از دست تقدیر رهایی نیافتهاند و نه زیبا و نه زشت از دام مرگ فرار کردهاند.
افشاند در این مزرعه هر کس تخمی
ناچار بباید دِرَوَد حاصِل کشت
هوش مصنوعی: هر کسی که در این زمین زراعی هر چیزی بکارد، ناگزیر باید نتیجه حاصل کارش را برداشت کند.
امروز به پای خُمِ می، سرمستی
فرداست که بر تارک خم، باشی خشت
هوش مصنوعی: امروز در کنار ظرف شراب نشستهام، زیرا سرخوشی و شادابی فردا را تجربه میکنم که بر روی این ظرف شراب، سنگی گذاشته شده است.
یکچند اگر گسیخت پیوند ازل
در عاقبت، انجام به آغاز سرشت
هوش مصنوعی: مدتی اگر ارتباط اولیه قطع شود، در نهایت همه چیز به آغاز و سرشت خود باز میگردد.
بردار دل ار چه مُلک دارا داری
کاین دار فنا بباید از دست بهشت
هوش مصنوعی: ای دل، اگرچه صاحب ملک و ثروت هستی، بدان که این دارایی زودگذر است و در نهایت باید از دست برود، حتی اگر بهشتی برایت باشد.
برگشت به او هر چه از او گشت پدید
گر اهل کلیسیاست و گر اهل کنشت
هوش مصنوعی: هر چه از او به وجود آمده، به سوی او باز میگردد، چه کسانی که در کلیسا هستند و چه کسانی که در کنیسهاند.
با دوستیِ پنج تن از کاخ سپنج
اسرارِ همین پنج، به از هشت بهشت
هوش مصنوعی: دوستی با پنج نفر از اهل بیت(علیهمالسلام) و انس با آنها، ارزش و مقام بالاتری دارد از زندگی در بهترین مکانها و بهشتهای دنیوی.

حکیم سبزواری