شمارهٔ ۳۳
باز بلبل لحن موسیقار داشت
دعوی دیدار موسی وار داشت
گل بگلزار آتش از رخسار زد
یعنی آتش نخل عاشق بار داشت
عشق او خونخوار بوده است و بود
نی همین منصور را بردار داشت
مصحف رخسار اگر بنموده است
در برابر گیسوی زنار داشت
زان شب عالم تمامی روز کرد
زین دگر روز جهان تار داشت
نی همین در کار جانبازی ست دل
عالمی را عشق بر این کار داشت
گر خرد آرد کلیمی لیک عشق
صد چو موسی طالب دیدار داشت
معنیش را رجعت و تکرار نیست
گر به صورت رجعت و تکرار داشت
باز شد با هر گدائی همنشین
پادشاهی کو ز شاهان عار داشت
زان لبم هر دم شفائی میرسد
چشم بیمارش گرم بیمار داشت
تا چه واقع شد که با صد ناز باز
کشتن اسرار را اصرار داشت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز بلبل لحن موسیقار داشت
دعوی دیدار موسی وار داشت
هوش مصنوعی: بلبل دوباره صدای خوش موسیقیدان را شنید و درباره دیداری همچون موسی (پیامبر) سخن میگفت.
گل بگلزار آتش از رخسار زد
یعنی آتش نخل عاشق بار داشت
هوش مصنوعی: گل در میدان آتش از چهرهی او بهوجود آمد؛ یعنی عشق او به اندازهای بزرگ و پرشور است که همچون بار درخت نخل احساسات را به دوش میکشد.
عشق او خونخوار بوده است و بود
نی همین منصور را بردار داشت
هوش مصنوعی: عشق او مانند تیر و زخم بوده است و همیشه همینطور بوده است، پس منصور را نیز از میان برداشت.
مصحف رخسار اگر بنموده است
در برابر گیسوی زنار داشت
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبا همچون کتابی روشنایی بخش است، پس آن گیسوی افشان نیز زنجیری دارد که او را به خود میبندد.
زان شب عالم تمامی روز کرد
زین دگر روز جهان تار داشت
هوش مصنوعی: از آن شب، تمام عالم به روز درآمد و این روزِ دیگر، جهان را تاریک ساخت.
نی همین در کار جانبازی ست دل
عالمی را عشق بر این کار داشت
هوش مصنوعی: حضور در میدان ایثار و فداکاری به نوعی خاص به عشق مربوط میشود که دلهای انسانها را جلب میکند و هر کسی به نوعی به این راه و عشق علاقمند است.
گر خرد آرد کلیمی لیک عشق
صد چو موسی طالب دیدار داشت
هوش مصنوعی: اگر عقل و دانش کسی مانند یک یهودی باشد، اما عشق او همچون موسی که مشتاق دیدار خداوند بود، بسیار شدید و عمیق باشد.
معنیش را رجعت و تکرار نیست
گر به صورت رجعت و تکرار داشت
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که مفهوم حقیقی یک چیز، وابسته به بازگشت و تکرار نیست. اگرچه ممکن است به شکل بازگشت و تکرار به نظر برسد، ولی واقعیت آن، فراتر از این مفاهیم است.
باز شد با هر گدائی همنشین
پادشاهی کو ز شاهان عار داشت
هوش مصنوعی: باز شدن دربهای دوستی و نزدیکی با هر کسی، حتی گدایان، نماد قدرت و بزرگی است. هر کسی که به دیگران احترام بگذارد و از خود بزرگی نشان دهد، خواه پادشاه باشد یا گدا، ارزشمند است. این نشان میدهد که کسی که خود را از دیگران بالاتر میداند، در واقع به خود بهتراشیده و از تجلی واقعی شخصیت خود غافل است.
زان لبم هر دم شفائی میرسد
چشم بیمارش گرم بیمار داشت
هوش مصنوعی: هر لحظه از لبان من درمانی به او میرسد، چرا که نگاه عاشقانهاش همچنان شوق و گرما به دل مریضی که دارد، میبخشد.
تا چه واقع شد که با صد ناز باز
کشتن اسرار را اصرار داشت
هوش مصنوعی: تا چه اتفاقی افتاده که با تمام ناز و لحن دلنشین، بر فاش کردن رازها اصرار دارد؟