گنجور

شمارهٔ ۱

اَلا یٰا اَیُّها الْوَرقیٰ ثَریٰ تَثوِی‌ اطْلَعِن عَنْها
که اندر عالم قدسی، ترا باشد نشیمن‌ ها
قَدِ اسْتَوْکَرْتَ فی مَهوَی الغَواسِق عَن وَریٰ صَفْحٰا
خوشا وقتی که بودت با هم‌آوازان پریدن‌ ها
برون آی از حجاب تن، بپر بر ساحت گلشن
کنی تا چند از روزن، نظر بر طَرْفِ گلشن‌ ها
تو سیمرغ همایونی، که عالم زیر پر داری
چِه سان با این شکوه و فر، گُزیدی کُنج گلخن‌ ها
در آن باغ و در آن هامون، بَرَت حاصل ز حد افزون
ز بهر دانه‌ای، اِی دون، نمودی ترک خرمن‌ ها
تو طاوس شهی اما، به چرمی دوخته از جرم
چو بینی خویش از آن روزن، کز آن برگیری ارزن‌ ها
بُوَد هردم چو بوقَلْمون، تو را اطوار گوناگون
گَهی اِنسی و گاهی جان، گهی بت گه برهمن‌ ها
صَبا بَلِّغْ اِلیٰ سَلْمیٰ مِنَ الْمَأسُورِ تَسلیما
بگو تا چند یا تنها نشیند تن زند تنها
همه جان‌ ها به قالب‌ ها، نقوشی از پَر عنقا
فروغ خور یکی باشد، بُوَد کثرت ز روزن‌ ها
نهایت نیست ای اسرار، اسرارِ دل ما را
همان بهتر که لب بندیم، از گفت و شنیدن‌ ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اَلا یٰا اَیُّها الْوَرقیٰ ثَریٰ تَثوِی‌ اطْلَعِن عَنْها
که اندر عالم قدسی، ترا باشد نشیمن‌ ها
ای کبوتر، ای که بر زمین نشسته‌ای، پر بکش و از اینجا برو، زیرا در عالم قدسی برایت آشیانه‌ ها آماده است.
قَدِ اسْتَوْکَرْتَ فی مَهوَی الغَواسِق عَن وَریٰ صَفْحٰا
خوشا وقتی که بودت با هم‌آوازان پریدن‌ ها
هوش مصنوعی: تو در دل تاریکی‌ها به جست‌وجوی چیزهایی پرداخته‌ای که تنها برای خودت هستند؛ اما چه زیباست وقتی که در کنار هم‌صداهای خودت در حال پرواز و شادی هستی.
برون آی از حجاب تن، بپر بر ساحت گلشن
کنی تا چند از روزن، نظر بر طَرْفِ گلشن‌ ها
هوش مصنوعی: از قید بدن و دنیا بیرون بیا و به دنیای زیبا و سرسبز عروج کن؛ اینقدر از روزنه‌ها و شکاف‌ها به طرف گل‌ها و باغ‌ها نگاه نکن.
تو سیمرغ همایونی، که عالم زیر پر داری
چِه سان با این شکوه و فر، گُزیدی کُنج گلخن‌ ها
هوش مصنوعی: تو مانند سیمرغ بزرگ و سرآمدی که بر جهان تسلط داری، چگونه با این عظمت و زیبایی، گوشه‌ نشینی در جاهای کوچک و بی‌اهمیت را انتخاب کرده‌ای؟
در آن باغ و در آن هامون، بَرَت حاصل ز حد افزون
ز بهر دانه‌ای، اِی دون، نمودی ترک خرمن‌ ها
هوش مصنوعی: در آن باغ و در آن دشت، برکت و محصول بسیار فراوانی بود، اما برای بدست آوردن یک دانه، ای نادان، باعث تخریب و ویرانی محصولات و خرمن‌ها شدی.
تو طاوس شهی اما، به چرمی دوخته از جرم
چو بینی خویش از آن روزن، کز آن برگیری ارزن‌ ها
هوش مصنوعی: شما همچون طاووس زیبا و باوقار هستید، اما به زنجیری از گناهان دچارید. اگر بخواهید خود را از آن زنجیرها رها کنید، باید از کوچکی‌ها و بی‌ارزش‌ها بپرهیزید.
بُوَد هردم چو بوقَلْمون، تو را اطوار گوناگون
گَهی اِنسی و گاهی جان، گهی بت گه برهمن‌ ها
هوش مصنوعی: همیشه مانند بوقلمون، تو نیز دارای شکل‌ها و حالت‌های متفاوتی هستی؛ گاهی انسان، گاهی روح، و گاهی نیز مانند بتی یا برهمنی.
صَبا بَلِّغْ اِلیٰ سَلْمیٰ مِنَ الْمَأسُورِ تَسلیما
بگو تا چند یا تنها نشیند تن زند تنها
هوش مصنوعی: ای باد، پیام من را به سَلمی بگو که از اسیری رنج می‌برد. آیا به همین شکل باید بر تنهاییش ادامه دهد؟
همه جان‌ ها به قالب‌ ها، نقوشی از پَر عنقا
فروغ خور یکی باشد، بُوَد کثرت ز روزن‌ ها
هوش مصنوعی: تمام جان‌ها مانند قالب‌هایی هستند که نشان‌هایی از پرنده‌ افسانه‌ای عنقا دارند. نور خورشید باعث می‌شود که همه آن‌ها یکی به نظر برسند، اما تنوع و کثرت آن‌ها از روزنه‌ها قابل مشاهده است.
نهایت نیست ای اسرار، اسرارِ دل ما را
همان بهتر که لب بندیم، از گفت و شنیدن‌ ها
هوش مصنوعی: ای اسرار، ما باید درباره‌ی درون‌مان سکوت کنیم، زیرا بهتر است رازهای دل‌مان را محافظت کنیم و از گفت‌وگو و شنیدنی‌ها دوری کنیم.

حاشیه ها

1399/11/14 19:02
مصیب

زیباست خیلی اما چرا این شاعر گمنامه

1402/05/08 07:08
حسن حاتمی

اعتراف میکنم که عربی من خوب نیست، در حد وسع خودم اینگونه میفهمم و متاسفانه ترجمه ای از این مصراع پیدا نکردم، ممنون میشم اگر کسی اصلاحم کند:

الا یا ایها الورقی ثری تثوی اطلعن عنها

آگاه باش ای برگ، خاک مهمان شده، طلوع (عروج یا اطلاعات کسب) کن از آن

 

قد استوکرت (استقرت) فی مهوی العواسق عن وری صفحا

پیچیده شدی (مستقر شدی) در طوفان ظلمات از ورای بخشش و گذشت

 

صبا بلغ إلی سلمی من المأسور تسلیما

باد شرقی صبح (صبا) به آرامش رسید از اسارت بوسیله تسلیم شدن