گنجور

شمارهٔ ۲ - از تغزلات

عسکری شکر بود تو گو بیا می‌شکرم
ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا
از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا
کشه بر بندی گرفتی در گدائی سرسری
از تبار خود که دیدی کشه‌ای بر بنددا
هر زمان از نفغ تو ای زاده سگ بترکم
تا شنیدم من که از من می‌نهی شعر و نوا
پل به کوش اندر بکفت و آبله شد کابلیج
از بسی غم‌ها ببسته عمر گل پا را به پا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عسکری شکر بود تو گو بیا می‌شکرم
ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا
هوش مصنوعی: ای شیرین‌زبان، بیایید تا با هم شکرین گویی کنیم. تو که با چهره ترش و با این شوخی به من نگاه می‌کنی، لطفاً از این رفتار دست بردار.
از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا
هوش مصنوعی: از چه کسی یاد گرفته‌ای که اشعار شوخ و سبک بگویی؟ اگر به شاعران بزرگ نگاه کنی، هرگز این کار را نمی‌کنی و با آن‌ها آشنا نیستی.
کشه بر بندی گرفتی در گدائی سرسری
از تبار خود که دیدی کشه‌ای بر بنددا
هوش مصنوعی: تو در گدایی بی‌توجه به ریشه‌های خود، به خاطر دیدن یک نفر که در حال بند زدن است، به دنبال افتخار و تأثیر می‌گردی.
هر زمان از نفغ تو ای زاده سگ بترکم
تا شنیدم من که از من می‌نهی شعر و نوا
هوش مصنوعی: هر بار که از تو صدا و ندا به گوشم می‌رسد، احساس می‌کنم که از من دور می‌شوی و چیزی از من نمی‌مونی.
پل به کوش اندر بکفت و آبله شد کابلیج
از بسی غم‌ها ببسته عمر گل پا را به پا
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حالاتی می‌پردازد که در آن شخصی به تلاش و کوشش می‌پردازد، اما در عین حال با مشکلات و غم‌ها نیز مواجه است. این تلاش‌ها و سختی‌ها باعث می‌شود که این فرد احساس خستگی کند و عمرش به زحمت بگذرد. به عبارت دیگر، زندگی پر از تلاش و سختی‌هایی است که بر روح و زندگی او تاثیر می‌گذارد.