شمارهٔ ۱۸ - وله
حلقوم جوالقی چو ساق موزه است
و آن معده کافرش چو خم غوزه است
شمارهٔ ۱۷ - از تغزلات: همچون رطب اندام و چو روغنش سرینشمارهٔ ۱۹ - از قطعات: جوان شد حکیم ما، جوانمرد و دل فراخ
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حلقوم جوالقی چو ساق موزه است
و آن معده کافرش چو خم غوزه است
هوش مصنوعی: در اینجا به وضعیتی اشاره شده که دست و پای کسی به قدری نازک و ضعیف است که مانند لولههای باریک میماند و در عوض، حالت داخلی او از نظر روحی به شکلی است که قابل تحمل نیست و مشکلات زیادی دارد. به نوعی میخواهد بگوید که ظاهری زیبا و نازک دارد، اما در باطن دچار مشکلات و نارساییهایی است.