شمارهٔ ۲۳۳
هر دل که نه عشق یار دارد
آن دل برما چه کار دارد
عاشق که نگشت رند و قلاش
زو عشق همیشه عار دارد
آن نرگس مست باده خوار است
ورنه ز چه رو خمار دارد
عاشق ز غمش چرا ننالد
چون غصه بی شمار دارد
عکس رخ او کجا توان دید
مرآت دل ار غبار دارد
منصور اناالحق آشکارا
گوید چو هوای دار دارد
هر دل که بعشق او میان بست
پیوسته ز جان کنار دارد
شیدای جمال او فراغت
از جنت و نور و نار دارد
دل از دو جهان برد اسیری
این عشوه که حسن یار دارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر دل که نه عشق یار دارد
آن دل برما چه کار دارد
هوش مصنوعی: هر دلی که عشق محبوب را احساس نکند، برای ما اهمیتی ندارد.
عاشق که نگشت رند و قلاش
زو عشق همیشه عار دارد
هوش مصنوعی: کسی که عاشق نمیشود و به بیخیالی و دوستداشتن واقعی نمیرسد، همیشه از عشق شرمنده خواهد بود.
آن نرگس مست باده خوار است
ورنه ز چه رو خمار دارد
هوش مصنوعی: آن نرگس جذاب به خاطر مینوشی است وگرنه چرا حالتی خمار و مست دارد.
عاشق ز غمش چرا ننالد
چون غصه بی شمار دارد
هوش مصنوعی: عاشق چرا باید از غم خود شکایت کند وقتی که درد و غصهاش بیپایان است؟
عکس رخ او کجا توان دید
مرآت دل ار غبار دارد
هوش مصنوعی: اگر دل دچار غبار و کدورت باشد، نمیتواند چهره زیبای او را به خوبی ببیند.
منصور اناالحق آشکارا
گوید چو هوای دار دارد
هوش مصنوعی: منصور با صراحت بیان میکند که حقیقت را درک کرده و به آن روی آورده است، زیرا به دنبال هدف و مقصدی والا در زندگی خود است.
هر دل که بعشق او میان بست
پیوسته ز جان کنار دارد
هوش مصنوعی: هر دلی که برای عشق او ارتباط برقرار کرده، همیشه از جانش فاصله ندارد.
شیدای جمال او فراغت
از جنت و نور و نار دارد
هوش مصنوعی: عاشق زیبایی او به قدری است که از بهشت و روشنایی و تاریکی نیز بینیاز است.
دل از دو جهان برد اسیری
این عشوه که حسن یار دارد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی و عشوههای این محبوب، از هر دو جهان اسیر و گرفتار شده است.