گنجور

بخش ۳۳ - در بیان آنکه اصل اعمال نیت است و اخلاص در آن چنانچه در احادیث قدسیه آمده است که: لو صلی العبد صلوة اهل السماء و الارض و صام صیام اهل السماء و الارض و طوی الطعام مثل الملائکه حتی لا تأکل شیئی و لبس لباس العاری ثم رای فی قلبه ذره من محبة الدنیا او سمعتها او محمدتها او ریاستها، لا یسکن فی جواری و لأظلمن قلبی حتی ینسانی و لا اذیقه حلاوة مناجاتی، نیت المؤمن خیر من عمله.

بشنواز اخبار قدسی این سخن
گفتۀ حق را چو در ّ در گوش کن
وحی فرموده است حق با اهل راز
گر گزارد بنده ای چندان نماز
گر گزارد اهل ارض و آسمان
روزه دارد نیز هم مانند آن
چون ملایک در نوردد او طعام
یا نپوشد هیچ چیزی والسلام
بودن ع ریان لباس او شود
موی جلد تن پلاس او شود
من که از سر ضمیرم با خبر
در دل او می کنم آنگه نظر
یا ستایش جوید و نام نکو
یا بزرگی را کند او آرزو
در جوار ما نیابد او مکان
ناورم نامش می ا ن دوستان
آینه جان و دلش سازیم تار
از چه این غفلت که شد زنگ و غبار
تاکند ما را فراموش آن دنی
تا نبیند او ز رویم روشنی
سازمش محروم در وقت نیاز
از حلاوت ه ای طاعات و نماز
لذت و ذوق مناجات و نیاز
وین نیابد هیچ در هنگام راز
ای خداوند کر یم کارساز
این دل بیچاره را ده برگ و ساز
یاد خود ک ن مونس جان و دلم
وارهان از قیدهای مشکلم
این چه استغنا چه بیباکیست این
با که بتوان گفت آخر چیست این
آتشی در جان عاشق می زند
عاشقان را در جهان رسوا کند
گاه گوید در نماز و روزه باش
باز گوید مست و عاشق باش فاش
گاه گوید عاقل و هشیار باش
گاه گوید این نمی ارزد به لاش
گاه گوید جمع گردان ملک ومال
باز گوید هر دو را کن پایمال
گه همی گوید بجو رزق حلال
گاه گوید رزق جویی شد وبال
گاه گوید حرفه کن نانی بجو
گاه گوید ترک خان و مان بگو
گه کند جویندۀ دنیای دون
گاه آرد میل عقبی در درون
گاه گوید عارف اسرار شو
گاه گوید از همه بیزار شو
گاه می گوید که ترک هر دو گو
جز جمال جانفزای ما مجو
گاه الکاسب حبیب اللّه گفت
گاه ترک کسب شرط راه گفت
هر زمان آرد دگر راهی به پیش
وه که بس حیرانم اندر کار خویش
گه مکانم می کند در لامکان
گه کند جانم اسیر خاکدان
گاه شیخ شهرم و گه رندمست
گه برد بالا گهی آرد به پست
گه در آرد در دلم صد دیو و دد
گاه خالی می کند از غیر خود
گه غریق بحر انوارم کند
گه اسیر قید پندارم کند
گه برون ن ُ ه فلک جایم دهد
گه درون خاک مأوایم دهد
گه چنان سازد که رشک آرد ملک
گه زنامم ننگ می آ رد فلک
گاه عاقل گاه مجنون می ک ند
گاه فارغ گاه مفتون می کند
گاه ساز همچو دود گلخنم
گاه دیگر سبز و تر چون گلشنم
گه ز طبع نفس بر ظلمت تنم
گاه از نور تجلی روشنم
گاه ملا گاه شیخ و گاه رند
گه ز روم و گه عرب گاهی ز هند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشنواز اخبار قدسی این سخن
گفتۀ حق را چو در ّ در گوش کن
هوش مصنوعی: این جمله به ما می‌گوید که به شنیدن اخبار الهی و پیام‌های معصومین توجه کنیم و این نکته را با دقت و گوش فرا دادن به آن درک کنیم. در واقع، اهمیت توجه به این کلام و پیام‌ها در زندگی‌مان مشخص می‌شود.
وحی فرموده است حق با اهل راز
گر گزارد بنده ای چندان نماز
هوش مصنوعی: حق را وحی کرده که کسانی که به حقیقت و رازهای عمیق پی برده‌اند، در مورد بندگانش برای نمازگزاری آنها اهمیت بیشتری قائل است، حتی اگر بنده‌ای تنها تعداد اندکی نماز بخواند.
گر گزارد اهل ارض و آسمان
روزه دارد نیز هم مانند آن
هوش مصنوعی: اگر مردم زمین و آسمان هم روزه بگیرند، او نیز به همان شکل روزه می‌گیرد.
چون ملایک در نوردد او طعام
یا نپوشد هیچ چیزی والسلام
هوش مصنوعی: زمانی که آن فرد به شرافت و علو مقام برسد، دیگر از خوراک و پوشش مادی بی‌نیاز می‌شود و به آرامشی دست می‌یابد که فرشتگان نیز به آن دست نمی‌زنند.
بودن ع ریان لباس او شود
موی جلد تن پلاس او شود
هوش مصنوعی: وقتی که انسان در حالتی عریان و بدون پوشش قرار بگیرد، موهای بدنش مانند پارچه‌ای کهنه و پاره به نظر می‌رسد.
من که از سر ضمیرم با خبر
در دل او می کنم آنگه نظر
هوش مصنوعی: من از درون خودم آگاه هستم و وقتی به دل او نگاه می‌کنم، همه چیز را می‌فهمم.
یا ستایش جوید و نام نکو
یا بزرگی را کند او آرزو
هوش مصنوعی: انسان یا به دنبال ستایش و نام نیک است و یا آرزوی بزرگی و مقام را در سر دارد.
در جوار ما نیابد او مکان
ناورم نامش می ا ن دوستان
هوش مصنوعی: در نزد ما، او جایی نخواهد داشت و هرگز نامش را در میان دوستان نخواهید شنید.
آینه جان و دلش سازیم تار
از چه این غفلت که شد زنگ و غبار
هوش مصنوعی: دل و جان خود را مانند آینه صاف و زلال کنیم، چرا که این بی‌توجهی باعث شده که آن‌ها کدر و غبارآلود شوند.
تاکند ما را فراموش آن دنی
تا نبیند او ز رویم روشنی
هوش مصنوعی: بگذار فراموشی به سراغ ما بیاید تا او از چهره‌ام نور و روشنی نبیند.
سازمش محروم در وقت نیاز
از حلاوت ه ای طاعات و نماز
هوش مصنوعی: در زمان نیاز، پشتیبانی و کمکم را از دست می‌دهم و از لذت انجام عبادت‌ها و نمازها محروم می‌شوم.
لذت و ذوق مناجات و نیاز
وین نیابد هیچ در هنگام راز
هوش مصنوعی: لذت و شوق مناجات و درخواست از خداوند در زمان پنهان بودن راز و اسرار، به دست نمی‌آید.
ای خداوند کر یم کارساز
این دل بیچاره را ده برگ و ساز
هوش مصنوعی: ای خدای بخشنده و کارگشا، به این دل تنهام کمک کن و برایم راهی بگشا.
یاد خود ک ن مونس جان و دلم
وارهان از قیدهای مشکلم
هوش مصنوعی: به یاد خودم بیفتم که همدم جان و دلم است و مرا از بندهای مشکلاتم رها کند.
این چه استغنا چه بیباکیست این
با که بتوان گفت آخر چیست این
هوش مصنوعی: این چه نوع بی‌نیازی و جسارت است که انسان می‌تواند درباره‌اش صحبت کند؟ در واقع، این وضع چه معنایی دارد؟
آتشی در جان عاشق می زند
عاشقان را در جهان رسوا کند
هوش مصنوعی: آتش عشق در دل عاشقان شعله‌ای ایجاد می‌کند که آنها را در دنیا به شهرت و رسوایی می‌کشاند.
گاه گوید در نماز و روزه باش
باز گوید مست و عاشق باش فاش
هوش مصنوعی: گاهی می‌گوید که در نمازی و روزه‌ای، اما دوباره می‌گوید که در عشق و مستی باش.
گاه گوید عاقل و هشیار باش
گاه گوید این نمی ارزد به لاش
هوش مصنوعی: گاهی دانشمند و متفکر می‌گوید که باید هوشیار باشی و مراقب اوضاع، اما گاهی هم می‌گوید این تلاش و نگرانی ارزشش را ندارد و به آن نپرداز.
گاه گوید جمع گردان ملک ومال
باز گوید هر دو را کن پایمال
هوش مصنوعی: گاهی می‌گوید ثروت و قدرت را جمع کنید، اما دوباره می‌گوید هر دوی آن‌ها را نادیده بگیرید و پایمال کنید.
گه همی گوید بجو رزق حلال
گاه گوید رزق جویی شد وبال
هوش مصنوعی: گاهی به انسان می‌گوید که در پی روزی حلال باشد، اما گاهی هم می‌گوید که جستجوی روزی می‌تواند به او آسیب برساند.
گاه گوید حرفه کن نانی بجو
گاه گوید ترک خان و مان بگو
هوش مصنوعی: گاه می‌گوید دنبال لقمه‌ای باش و کاری کن، و گاه می‌گوید خانه و کاشانه‌ات را رها کن و بگو.
گه کند جویندۀ دنیای دون
گاه آرد میل عقبی در درون
هوش مصنوعی: گاه کسی که به دنبال دنیای پست و پایین است، ناگاه تمایل به آخرت و زندگی بهتر در درون خود پیدا می‌کند.
گاه گوید عارف اسرار شو
گاه گوید از همه بیزار شو
هوش مصنوعی: گاهی عارف به انسان می‌گوید که به دنبال کشف اسرار و شناخت عمیق باشید، و گاهی نیز به او توصیه می‌کند از همه چیز فاصله بگیرد و بی‌نیاز از دنیا شود.
گاه می گوید که ترک هر دو گو
جز جمال جانفزای ما مجو
هوش مصنوعی: گاهی می‌گوید که از هر دو دنیا دست بکش، جز زیبایی دل‌انگیز ما را طلب نکن.
گاه الکاسب حبیب اللّه گفت
گاه ترک کسب شرط راه گفت
هوش مصنوعی: گاهی کسب و کار به نوعی محبت الهی محسوب می‌شود و گاهی نیز ترک کردن کار به عنوان شرطی برای سیر در مسیر حق شناخته می‌شود.
هر زمان آرد دگر راهی به پیش
وه که بس حیرانم اندر کار خویش
هوش مصنوعی: هر بار که راه جدیدی به سوی آینده پیدا می‌شود، من در کار خودم بسیار گیج و سردرگم هستم.
گه مکانم می کند در لامکان
گه کند جانم اسیر خاکدان
هوش مصنوعی: گاهی اوقات به جایی فراتر از مکان می‌روم و گاهی دیگر، وجودم به دنیای مادی و خاکی گرفتار می‌شود.
گاه شیخ شهرم و گه رندمست
گه برد بالا گهی آرد به پست
هوش مصنوعی: گاهی من مثل یک عالم و صاحب‌نظر هستم و گاهی هم به طور جنجالی و آزاد فکر می‌کنم. زمانی از مرتبه‌ای بالا برخوردارم و زمانی دیگر به پایینی می‌افتم.
گه در آرد در دلم صد دیو و دد
گاه خالی می کند از غیر خود
هوش مصنوعی: گاه در دل من پر از موجودات ناخواسته می‌شود و گاه از هر چیز دیگری خالی می‌گردد و فقط خوبی‌ها را در خود جای می‌دهد.
گه غریق بحر انوارم کند
گه اسیر قید پندارم کند
هوش مصنوعی: گاهی در عمق دریاهای نور غرق می‌شوم و گاهی نیز در بند و محدودیت‌های افکار خود گرفتار می‌شوم.
گه برون ن ُ ه فلک جایم دهد
گه درون خاک مأوایم دهد
هوش مصنوعی: گاهی آسمان مرا به بیرون می‌برد و گاهی در دل خاک مأوا و پناهی برای من فراهم می‌کند.
گه چنان سازد که رشک آرد ملک
گه زنامم ننگ می آ رد فلک
هوش مصنوعی: گاهی به گونه‌ای عمل می‌کند که حتی پادشاهان نیز به او حسادت می‌کنند و گاهی به قدری اوج می‌گیرد که آسمان از نامش شرمنده می‌شود.
گاه عاقل گاه مجنون می ک ند
گاه فارغ گاه مفتون می کند
هوش مصنوعی: گاهی آدم عاقل می‌شود و گاهی دیوانه، گاهی راحت و بی‌خیال است و گاهی به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
گاه ساز همچو دود گلخنم
گاه دیگر سبز و تر چون گلشنم
هوش مصنوعی: گاهی حال و هوای من مانند دودی است که از گلخانه برمی‌خیزد و گاهی دیگر، تازگی و شادابی‌ام مانند یک باغ پر از گل می‌باشد.
گه ز طبع نفس بر ظلمت تنم
گاه از نور تجلی روشنم
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر ویژگی‌های درونم، در تاریکی وجودم غرق می‌شوم و گاهی هم به واسطهٔ تجلی نور، روشن و باصفا می‌شوم.
گاه ملا گاه شیخ و گاه رند
گه ز روم و گه عرب گاهی ز هند
هوش مصنوعی: گاهی به شکل ملا که عالم دینی است، گاهی به صورت شیخ که مرشد و رهبر معنوی است، و گاهی هم به شکل رند که انسان آزاداندیش و غیرمتعارفی است ظاهر می‌شود. گاهی از سرزمین روم (اکنون ترکیه) می‌آید، گاهی از سرزمین عرب و گاهی از هند.