شمارهٔ ۹۵۷
تا نکنم به پیش کس شکوه ز تند خوی او
عذر اقامه میکند حسن بهانهجوی او
عشق تو را سمندرم باغ گل است اخگرم
طالب آتش از چه رو شکوه کند ز خوی او
بلبل باغ هر سحر گوید با دو چشم تر
گلچین عشق گل مرا بهر تو رنگ بوی او
عاشقم و نه بوالهوس روز و شبان مراست بس
وقف تو باد مدعی جلوه روی و موی او
منزل اوست متصل صحن حرمسرای دل
گر تو گرفتهای مکان روز و شبان به کوی او
تازه عروس دهر را من سه طلاق گفتهام
تا تو به کام دل شوی یک دو سه روز شوی او
تا چه شنید از آن دهن غنچه که بسته لب چو من
غرقه به خون دل بود پرده تو به توی او
اصل شناس عارفان عکس پرست احولان
عکس دهد به هر طرف آینه دو روی او
گو دل صاف ما بنه پیش رقیب عیبجو
کاینهوش بگویدش عیبش روبروی او
گر نکند به سوی من در همه عمر روی خود
من کنم از جهانیان جمله رو به سوی او
از خم لامکان کشد باده شرابخوار ما
سنگ تو زاهد ار خورد روزی بر سبوی او
هان به هوای رنگ و بو گلشن عشق را مجو
لاله خون چکان دمد لابد ز آب جوی او
گو همه شب نماز کن کی به قبول او رسد
تا نبود ز خون دل عاشق او وضوی او
فسق منست مشتهر زهد تو باد معتبر
هر که به قدر خویشتن تحفه برد به کوی او
آشفته دلبری بجو نکتهشناس و بذلهگو
تا که به کام دل بری بهره ز گفتگوی او
عشق علی و آل او در دو جهان ز کف منه
بیم مکن ز زاهد و قصه و های و هوی او
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا نکنم به پیش کس شکوه ز تند خوی او
عذر اقامه میکند حسن بهانهجوی او
هوش مصنوعی: من هرگز از رفتار تند او به کسی شکایت نمیکنم، اما حسن همیشه بهانههایی برای این رفتار پیدا میکند.
عشق تو را سمندرم باغ گل است اخگرم
طالب آتش از چه رو شکوه کند ز خوی او
هوش مصنوعی: عشق تو برای من مانند اسبی چابک در باغی پر از گل است؛ اما من مانند مشعلی هستم که به دنبال آتش میگردد. به همین خاطر نمیتوانم از طبیعت خود شکایت کنم.
بلبل باغ هر سحر گوید با دو چشم تر
گلچین عشق گل مرا بهر تو رنگ بوی او
هوش مصنوعی: بلبل در هر صبح با چشمانی پر از اشک، از عشق خود سخن میگوید و به گلچینی میپردازد که برای تو رنگ و بوی خاصی دارد.
عاشقم و نه بوالهوس روز و شبان مراست بس
وقف تو باد مدعی جلوه روی و موی او
هوش مصنوعی: من عاشق هستم و نه هوسباز. در روز و شب، تمام وجودم وقف جمال و زیبایی اوست و تنها به او فکر میکنم.
منزل اوست متصل صحن حرمسرای دل
گر تو گرفتهای مکان روز و شبان به کوی او
هوش مصنوعی: جایگاه او در نزدیکی حرم دل است، اگر تو در روز و شب در کوی او جا گرفتهای.
تازه عروس دهر را من سه طلاق گفتهام
تا تو به کام دل شوی یک دو سه روز شوی او
هوش مصنوعی: من به تازه عروس زمان، سه بار طلاق دادهام تا تو تنها برای یک یا دو روز خوشبخت شوی و به آرزویت برسی.
تا چه شنید از آن دهن غنچه که بسته لب چو من
غرقه به خون دل بود پرده تو به توی او
هوش مصنوعی: تا چه حد میتواند غنچه مسکوت از شنیدهها بگوید، در حالی که من همانند کسی که دلش غرق در خون است، لب به لب نمیآورم. پردهی راز تو در درون اوست.
اصل شناس عارفان عکس پرست احولان
عکس دهد به هر طرف آینه دو روی او
هوش مصنوعی: عاشقانی که به حقیقت و شناخت پرداختهاند، به گونهای عمل میکنند که هر کجا بروند، نشاندهنده معنای عمیق وجود خداوند هستند. آنها مانند آینهای هستند که دو رو دارند و در هر طرف، تصویر و معنایی متفاوت را منعکس میکنند.
گو دل صاف ما بنه پیش رقیب عیبجو
کاینهوش بگویدش عیبش روبروی او
هوش مصنوعی: دل پاک خود را در برابر عیبجویان بگذار، زیرا که این نکتهسنجی ممکن است عیوبش را در حضور خودش به او بگوید.
گر نکند به سوی من در همه عمر روی خود
من کنم از جهانیان جمله رو به سوی او
هوش مصنوعی: اگر در تمام عمرش به سمت من ننگرد، من از همه مردم روی خود را به سمت او میگردانم.
از خم لامکان کشد باده شرابخوار ما
سنگ تو زاهد ار خورد روزی بر سبوی او
هوش مصنوعی: از جایی که هیچ محدودیتی وجود ندارد، بادهای برای شاد کردن دل عاشقان میریزد؛ اگر سنگ زاهدی روزی به کاسهاش برخورد کند، آن را به حرافی تبدیل میکند.
هان به هوای رنگ و بو گلشن عشق را مجو
لاله خون چکان دمد لابد ز آب جوی او
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت عشق، به دنبال گلستان عشق نروید، زیرا گل لالهای که دمیده است، به سبب جریان آب جوی او، خون میریزد.
گو همه شب نماز کن کی به قبول او رسد
تا نبود ز خون دل عاشق او وضوی او
هوش مصنوعی: هرچند شبها عبادت و نماز بگذاری، اما اگر دل عاشق خونین باشد، آن اعمال در پیشگاه او پذیرفته نخواهد بود.
فسق منست مشتهر زهد تو باد معتبر
هر که به قدر خویشتن تحفه برد به کوی او
هوش مصنوعی: فسق من به خاطر زهد و پرهیزگاری تو شهرت یافته است. هر کسی به اندازه لیاقت و مقام خود، هدیهای از محفل تو میبرد.
آشفته دلبری بجو نکتهشناس و بذلهگو
تا که به کام دل بری بهره ز گفتگوی او
هوش مصنوعی: دلبری که دل را به هم میریزد و شلوغکار است، باید کسی را بیابی که نکتهسنج و شوخیپرداز باشد، تا با گفتوگوی او به خواستههایت برسی و دلخوشی کسب کنی.
عشق علی و آل او در دو جهان ز کف منه
بیم مکن ز زاهد و قصه و های و هوی او
هوش مصنوعی: عشق به علی و خاندان او در این دنیا و دنیای دیگر، تو را نگران نکند. نگران زاهدان و داستانها و هیاهوهای آنها نباش.