گنجور

شمارهٔ ۹۱۶

همایون است امشب بخت و دولت شد قرین من
که در صحن ارم شد حور جنت همنشین من
بگفتم چین زلفش را که این مشک از ختا خیزد
بگفتا این خطا باشد بود نافه بچین من
چه خوش گفت اژدر گیسو بخورشید بناگوشت
بهل اعجاز موسی را ببین سحر مبین من
بیک نظاره کردم صلح خون خویش ناقابل
رقیبانم بر برشک اند از نگاه واپسین من
برد نام رقیبان از لب شیرین و میگوید
که آری چاشنی از زهر دارد انگبین من
برو زاهد مخوان افسانه از حور و قصور امشب
که مغبچه است حور و میکده خلد برین من
سلیمان گفت با آصف خوش این سر نهانی را
که از لعل بتان بگرفت خاصیت نگین من
هزارش مشتری از آسمان سوی زمین آید
چو پرده برکشد از رخ بت زهره جبین من
درون پرده غیبی بجز نور علی نبود
بکش پرده که افزاید از این معنی یقین من
زبانم گر بری آشفته همچون شمع می‌گویم
که جز مهر علی در هر دو عالم نیست دین من

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همایون است امشب بخت و دولت شد قرین من
که در صحن ارم شد حور جنت همنشین من
هوش مصنوعی: امشب بخت و سعادت به خوبی با من همراه شده‌اند، زیرا در باغ بهشت، حوری بهشتی هم‌نشین من شده است.
بگفتم چین زلفش را که این مشک از ختا خیزد
بگفتا این خطا باشد بود نافه بچین من
هوش مصنوعی: گفتم که این زلف پیچیده او از کجاست، زیرا این بوی مشک از سرزمین چین می‌آید. او پاسخ داد که چنین چیزی نادرست است، بلکه باید بگویم که خود او زلفش را بیفشانده است.
چه خوش گفت اژدر گیسو بخورشید بناگوشت
بهل اعجاز موسی را ببین سحر مبین من
هوش مصنوعی: چه خوب گفته است اژدها که گیسویش مانند خورشید است. خدایا! به این زیبایی معجزه موسی را ببین، سحر را نبین.
بیک نظاره کردم صلح خون خویش ناقابل
رقیبانم بر برشک اند از نگاه واپسین من
هوش مصنوعی: من به تماشای صلح کوچکی از خون خود نشستم و رقبایم را با نگاه آخرینم از میدان دور کردم.
برد نام رقیبان از لب شیرین و میگوید
که آری چاشنی از زهر دارد انگبین من
هوش مصنوعی: رقیبانش را به فراموشی سپرده و با زبانی شیرین می‌گوید که عطر و طعم شهد او نیز ممکن است در خود زهر نهفته داشته باشد.
برو زاهد مخوان افسانه از حور و قصور امشب
که مغبچه است حور و میکده خلد برین من
هوش مصنوعی: ای زاهد، دیگر از داستان‌های بهشتی و زیبایی‌های آن نگو، چرا که امشب می‌خواهم از شادی و لذت در کنار محبوبم بهره‌مند شوم.
سلیمان گفت با آصف خوش این سر نهانی را
که از لعل بتان بگرفت خاصیت نگین من
هوش مصنوعی: سلیمان به آصف گفت که این راز پنهانی را که از زیبایی و جواهرات بت‌های زیبا به دست آورده‌ام، خوش دارم. این خاصیت و ارزش مانند نگین انگشتری من است.
هزارش مشتری از آسمان سوی زمین آید
چو پرده برکشد از رخ بت زهره جبین من
هوش مصنوعی: هزار مشتری از آسمان به سوی زمین می‌آید، هنگامی که پرده را از روی چهره‌ی معشوق با زیبایی زهره‌ای‌اش کنار می‌زند.
درون پرده غیبی بجز نور علی نبود
بکش پرده که افزاید از این معنی یقین من
هوش مصنوعی: در درون پوشش غیرقابل دسترس، جز نور علی (نماد علم و حقیقت)، چیزی وجود ندارد. اگر این پرده را کنار بزنی، یقین من نسبت به این حقیقت بیشتر خواهد شد.
زبانم گر بری آشفته همچون شمع می‌گویم
که جز مهر علی در هر دو عالم نیست دین من
هوش مصنوعی: اگر زبانم نیز به هم بریزد و آشفته شود، مانند شمعی که آب می‌شود، می‌گویم که در هیچ‌کدام از جهان‌ها جز محبت علی دینی ندارم.