گنجور

شمارهٔ ۹۱

شاها تو خود غریبی و آشفته ات غریب
رحمی که بر غریب بود مهربان غریب
میکشد عاقبتم درد غم عشق حبیب
بود آیا که کند چاره این درد طبیب
همه یاران سفری گشته و من مانده بجا
خرم آن روز که گوئی سفری گشت رقیب
تا تو ای روح روان پای نهادی برکاب
روح من گرد صفت رفت بدنبال رکیب
منم آن مرغ که غربت بودم صحن چمن
زآشیان مرغی اگر دور شود هست غریب
دام تزویر بود سبحه و زنار دلا
خویشتن را تو باین دام بیا و مفریب
ناشکیب است بلی عاشق صادق از دوست
عاشق آن نیست که در دل بودش صبر و شکیب
عجب آن نیست که از غیر خطا رفت بدوست
گر خطائی زود از دوست بتو هست عجب
نه مسلمان بمن آشفته وفا کرد نه گبر
ببرم رشته سبحه شکنم عود و صلیب
دادخواهی بعلی کن زخطای اغیار
که بود دست خداوند و رقیب است و حبیب

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاها تو خود غریبی و آشفته ات غریب
رحمی که بر غریب بود مهربان غریب
هوش مصنوعی: ای شاه! تو خود به تنهایی و در پریشانی به سر می‌بری، رحم و شفقتی که بر کسانی که در تنهایی و غریبگی هستند، تو را مهربان می‌سازد.
میکشد عاقبتم درد غم عشق حبیب
بود آیا که کند چاره این درد طبیب
هوش مصنوعی: درد عشق محبوب من به جانم افتاده و مرا می‌کشد. آیا این درد را طبیب درمان می‌کند؟
همه یاران سفری گشته و من مانده بجا
خرم آن روز که گوئی سفری گشت رقیب
هوش مصنوعی: همه دوستان سفر کرده‌اند و من تنها مانده‌ام. خوشحالم از اینکه روزی خواهد آمد که بگویم رقیب نیز به سفر رفته است.
تا تو ای روح روان پای نهادی برکاب
روح من گرد صفت رفت بدنبال رکیب
هوش مصنوعی: زمانی که تو، ای روح زندگی، پا بر اسب روح من گذاشتی، صفات من به دنبال همراهی دیگر رفت.
منم آن مرغ که غربت بودم صحن چمن
زآشیان مرغی اگر دور شود هست غریب
هوش مصنوعی: من آن پرنده‌ای هستم که در غربت زندگی می‌کنم. اگر پرنده‌ای دیگر از لانه‌اش دور شود، همان‌طور که من غریب هستم، او نیز غریب می‌شود.
دام تزویر بود سبحه و زنار دلا
خویشتن را تو باین دام بیا و مفریب
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به دام‌های فریبنده‌ای اشاره می‌شود که انسان را به انحراف می‌کشند. سبحه و زنار که نمادهایی از روحانیت و دینداری هستند، می‌توانند در واقعیت چیزی جز فریبی نباشند. شاعر می‌گوید که باید دقت کرد و از این دام‌ها دوری جست، در حالی که خود را در این فریب غرق نکنیم. بنابراین، بهتر است خود را از این تزویر محافظت کنیم و فریب نخوریم.
ناشکیب است بلی عاشق صادق از دوست
عاشق آن نیست که در دل بودش صبر و شکیب
هوش مصنوعی: عاشق واقعی هرگز نمی‌تواند صبر و شکیبایی داشته باشد، زیرا عشق او به دوست نباید به دل او آرامش دهد.
عجب آن نیست که از غیر خطا رفت بدوست
گر خطائی زود از دوست بتو هست عجب
هوش مصنوعی: تعجب نکن که از دیگران اشتباهاتی سر بزند، زیرا اگر از دوست چنین خطایی پیش آید، این جای تعجب است.
نه مسلمان بمن آشفته وفا کرد نه گبر
ببرم رشته سبحه شکنم عود و صلیب
هوش مصنوعی: نه مسلمان وفای دل را نشان داد و نه غیرمسلمان (گبر) به من کمک کرد، من در حال شکستن رشته‌های دعا و عبادت هستم و عود و صلیب را هم نادیده می‌گیرم.
دادخواهی بعلی کن زخطای اغیار
که بود دست خداوند و رقیب است و حبیب
هوش مصنوعی: از علی درخواست کمک کن تا از اشتباهات دیگران انتقام بگیرد، زیرا او نماینده قدرت خداوند و حامی حقیقی است.