شمارهٔ ۸۵۱
چندیست که از زمزمه عشق خموشم
مطرب بزن آن پرده که چون نی بخروشم
خون میخورم و مهر خموشی بدهانم
وقتست که همچون خم لبریز بجوشم
لبریز چو شد خم زسرش باده بریزد
بیهوده باخفای تو ای عشق چه کوشم
تا زمزمه عشق تو در گوش خرد هست
این پند حکیمان همه باد است بگوشم
ساقی لب میگون تو کافیست بمستی
با هوش زدا چند بری عقلم و هوشم
پیغام تو دوش از دهن غیر شنیدم
بنگر که چو یک کاسه بود نیشم و نوشم
نه دوش بر دوش تو بد دست کش غیر
فریاد که امشب گذرد باز چو دوشم
گر باده فروشم نخرد دفتر اعمال
این دفتر باطل به که یا رب بفروشم
پندم چه دهی پند ندارد اثر ای شیخ
تا هوش بسر دارم پندت ننیوشم
آشفته بدل ذره از مهر علی هست
گر بار گناه دو جهان هست بدوشم
با مهر علی کس نشود زنجه زدوزخ
در گوش خوش این نکته همیخواند سروشم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چندیست که از زمزمه عشق خموشم
مطرب بزن آن پرده که چون نی بخروشم
هوش مصنوعی: مدتی است که از عشق و احساساتم بیخبرا شدهام. لطفاً موسیقی بزن و نغمهای را اجرا کن که مرا دوباره به وجد آورد.
خون میخورم و مهر خموشی بدهانم
وقتست که همچون خم لبریز بجوشم
هوش مصنوعی: در حال حاضر غم و اندوهی در دلم وجود دارد که نمیتوانم آن را بیان کنم. احساس میکنم آمادهام که مانند یک ظرف پر از مایه، به سر و صدا بیفتم و احساساتم را بیرون بریزم.
لبریز چو شد خم زسرش باده بریزد
بیهوده باخفای تو ای عشق چه کوشم
هوش مصنوعی: وقتی دل پر از احساسات شود، مانند کاسهای که پر از شراب است، بیفایده است که در پنهانکاری تو عشق، تلاش کنم.
تا زمزمه عشق تو در گوش خرد هست
این پند حکیمان همه باد است بگوشم
هوش مصنوعی: تا وقتی که صدای عشق تو در گوش خردم به گوش میرسد، همه نصایح حکیمان برایم بیمحتوا و بیاهمیت است.
ساقی لب میگون تو کافیست بمستی
با هوش زدا چند بری عقلم و هوشم
هوش مصنوعی: کافیست که لبهای میگون تو را بنوشم تا از هوش و فکر خود غافل شوم و به حالت مستی فرو روم.
پیغام تو دوش از دهن غیر شنیدم
بنگر که چو یک کاسه بود نیشم و نوشم
هوش مصنوعی: پیام تو را دیروز از زبان شخص دیگری شنیدم. بنگر که چطور وضعیت من مانند یک کاسه است که هم تلخی و هم شیرینی را در خود دارد.
نه دوش بر دوش تو بد دست کش غیر
فریاد که امشب گذرد باز چو دوشم
هوش مصنوعی: امشب به هیچ کس جز تو نمیتوانم اعتماد کنم، زیرا این شب نیز مانند شب گذشته خواهد گذشت و تنها تو هستی که میتوانم به تو تکیه کنم.
گر باده فروشم نخرد دفتر اعمال
این دفتر باطل به که یا رب بفروشم
هوش مصنوعی: اگر من شراب بفروشم، اعمال و کارنامهام خریدار ندارد. بهتر است که این کارنامه بیفایده باشد تا اینکه به خداوند بفروشم.
پندم چه دهی پند ندارد اثر ای شیخ
تا هوش بسر دارم پندت ننیوشم
هوش مصنوعی: ای شیخ، هرچه نصیحت کنی بی فایده است، زیرا تا زمانی که ذهنم هوشیار است، به سخنانت توجهی نمیکنم.
آشفته بدل ذره از مهر علی هست
گر بار گناه دو جهان هست بدوشم
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق علی بیتاب و ناآرام است، حتی اگر بار گناه دو جهان بر دوشم باشد.
با مهر علی کس نشود زنجه زدوزخ
در گوش خوش این نکته همیخواند سروشم
هوش مصنوعی: هیچ کس با عشق و محبت علی به جهنم نخواهد رفت، این نکته را مانند آهنگی خوش همیشه در گوش خود میخواند.