شمارهٔ ۶۵۹
میرفت و هزار دل دنبال
سرپنجه ز خون مرد و زن آل
سمین ذقنش چو چاه بیژن
گیسوش کمند رستم زال
میرفت چو آهوان وحشی
میکرد گهی نظر به دنبال
میکرد گه از مژه اشارت
میریخت ز چشم خلق قیفال
میرفت الف صفت مجرد
زلفش به قفا خمیده چون دال
چون سایه منش دویدم از پی
در پای فتادمش چو خلخال
گفتم مرو ای روان عشاق
گفتم مرو ای همای اقبال
تو رفتی و دیده ماند بینور
تو جانی و بیتو تن بزلزال
گر مطلب تست خون عاشق
برخیز چه میکنی تو احمال
من بسمل و غافل است صیاد
گو شیر بدرّدم به چنگال
خم کرد کمان ابروان را
بگذاشت در او خدنگ قتال
گفتا بگذار دامنم را
ورنه کنمت ز خون قبا آل
آشفته تو بسته کمندی
ای صعوه چه میزنی پر و بال
چون عشق به زورمندی آمد
از کار افتاد عقل فعال
بر دامن مرتضی بزن چنگ
بنشین همه عمر فارغالبال
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میرفت و هزار دل دنبال
سرپنجه ز خون مرد و زن آل
هوش مصنوعی: میرفت و هزار دل به دنبالش بود، که نشان از درد و رنجی شیرین و تلخ از خون مردان و زنان آل به دوش میکشید.
سمین ذقنش چو چاه بیژن
گیسوش کمند رستم زال
هوش مصنوعی: ذقن پرموی او مانند چاه بیژن است و گیسوی او همچون کمند رستم زال.
میرفت چو آهوان وحشی
میکرد گهی نظر به دنبال
هوش مصنوعی: او مانند آهوهای وحشی میرفت و گاهگاهی نگاهی به پشت سر میانداخت.
میکرد گه از مژه اشارت
میریخت ز چشم خلق قیفال
هوش مصنوعی: آن کسی که با ناز و اشارهای از مژههایش، زیبایی را به دیگران نشان میدهد، مثل این است که از چشمانش درخشش و جذابیت برمیریزد و تأثیر زیادی بر دیگران میگذارد.
میرفت الف صفت مجرد
زلفش به قفا خمیده چون دال
هوش مصنوعی: موهایش به حالتی شگفتانگیز و منحنی مانند حرف "دال" به عقب افتاده بود و همچون شخصی با صفاتی خاص در حال حرکت بود.
چون سایه منش دویدم از پی
در پای فتادمش چو خلخال
هوش مصنوعی: زمانی که به دنبال سایهام دویدم، به پای او افتادم به مانند برگهای که به پای شخصی بسته شده باشد.
گفتم مرو ای روان عشاق
گفتم مرو ای همای اقبال
هوش مصنوعی: به او گفتم که نرو، ای روح عاشقان، گفتم نرو، ای پرنده خوشبختی.
تو رفتی و دیده ماند بینور
تو جانی و بیتو تن بزلزال
هوش مصنوعی: تو رفتی و چشمانم بینور ماندهاند، تو زندهای و بدون تو، جسم من مانند زمینلرزهای بیثبات است.
گر مطلب تست خون عاشق
برخیز چه میکنی تو احمال
هوش مصنوعی: اگر موضوع عاشقانهای وجود دارد، از خواب بیدار شو و ببین چه اقداماتی باید انجام دهی.
من بسمل و غافل است صیاد
گو شیر بدرّدم به چنگال
هوش مصنوعی: من در حالت ناتوانی و بیخبری هستم، اما شکارچی به دنبال من است. بگو که شیر را با دندانم بگیرم.
خم کرد کمان ابروان را
بگذاشت در او خدنگ قتال
هوش مصنوعی: با خم کردن کمان ابروهایش، تیر جنگی را در آن قرار داد.
گفتا بگذار دامنم را
ورنه کنمت ز خون قبا آل
هوش مصنوعی: او گفت: اجازه بده دامنم را رها کنم، وگرنه تو را با خون خودم میآلایم.
آشفته تو بسته کمندی
ای صعوه چه میزنی پر و بال
هوش مصنوعی: ای پرندهی نازنین، چرا در چنین وضع آشفتهای بیهدف پرواز میکنی؟ چندان خوشایند نیست که بیدلیل بال بزنی و خود را به زحمت بیندازی.
چون عشق به زورمندی آمد
از کار افتاد عقل فعال
هوش مصنوعی: وقتی عشق به قدرت و قوت خود رسید، عقل و هوش انسان ناکام و ناتوان شد.
بر دامن مرتضی بزن چنگ
بنشین همه عمر فارغالبال
هوش مصنوعی: به دامن حضرت علی (ع) چنگ بزن و در زندگی آرامش خاطر داشته باش.