گنجور

شمارهٔ ۶۵۳

جز عشق نیکوان که بود اصل هر اصول
باشد مذاهب دگر اندیشه فضول
نبود عجب بصید دلم گر بود حریص
طفل است و برگرفتن صعوه بود عجول
بر اوج کوی او نرسد طایر قیاس
در دشت عشق لنگ بود توسن عقول
بار امانت غم عشقت بدوش کرد
بیچاره آدمی که ظلوم آمد و جهول
قاصد میان عاشق و معشوق شرط نیست
جز آه در میان نبود دیگری رسول
پندش کجا بحلقه مستان اثر کند
واعظ که خود عدول نماید زما یقول
گو زاهدش براند از کعبه و صفا
آنرا که طوف میکده عشق شد قبول
قربانیان کوی تو از بس بود فزون
ترسم دلت زریختن خون شود ملول
از منع پاسبان نکند وهم و از عسس
هر کس که راه یافته در پرده اصول
خورشید آسمان که بود شمع خاوری
خواهد زشمع روی تو پروانه دخول
شوقم بجای ماند و تحمل زدست رفت
عقلم زوال یافت و العشق لا یزول
آشفته کوهها بدل از عشق اوست بار
زلفش ببین که بار دلم را شده حمول
خورشید مرتضی و جهان جمله ذره اند
فرع است کاینات و علی اصل هر اصول

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز عشق نیکوان که بود اصل هر اصول
باشد مذاهب دگر اندیشه فضول
هوش مصنوعی: تنها عشق نیکویی است که بنیاد هر اصولی را تشکیل می‌دهد و دیگر عقاید، فقط حاشیه و بی‌اهمیت هستند.
نبود عجب بصید دلم گر بود حریص
طفل است و برگرفتن صعوه بود عجول
هوش مصنوعی: عجبی ندارد که دل من به شکار می‌رود، چون مانند یک کودک حریص است که بی‌صبرانه در پی گرفتن پرنده‌ای می‌باشد.
بر اوج کوی او نرسد طایر قیاس
در دشت عشق لنگ بود توسن عقول
هوش مصنوعی: در ارتفاعات زیبایی‌های وجود او، هرگونه استدلال و قیاس ناتوان است. در دشت عشق، عقل‌ها مانند اسب‌هایی هستند که به سختی حرکت می‌کنند و نمی‌توانند به درستی به هدف خود برسند.
بار امانت غم عشقت بدوش کرد
بیچاره آدمی که ظلوم آمد و جهول
هوش مصنوعی: انسان بیچاره، که نادان و بی‌خبر است، بار سنگین غم عشق تو را بر دوش خود حمل کرده است.
قاصد میان عاشق و معشوق شرط نیست
جز آه در میان نبود دیگری رسول
هوش مصنوعی: پیام‌آور بین عاشق و معشوق نیازی به واسطه ندارد، تنها ناله‌ای که از دل می‌آید، نشان‌دهنده غیبت دیگری است.
پندش کجا بحلقه مستان اثر کند
واعظ که خود عدول نماید زما یقول
هوش مصنوعی: کسی که خود به نوشیدن شراب رو می‌آورد و از خود عدول می‌کند، چگونه می‌تواند به مستان نصیحت کند؟
گو زاهدش براند از کعبه و صفا
آنرا که طوف میکده عشق شد قبول
هوش مصنوعی: اگر زاهد بخواهد کسی را از کعبه و مکان‌های مقدس دور کند، باید بداند که آن کسی که به عشق و میکده روی آورده مورد پذیرش قرار گرفته است.
قربانیان کوی تو از بس بود فزون
ترسم دلت زریختن خون شود ملول
هوش مصنوعی: کسانی که به عشق تو قربانی شده‌اند، آنقدر زیادند که نگرانم دلت از دیدن این همه خونریزی خسته شود.
از منع پاسبان نکند وهم و از عسس
هر کس که راه یافته در پرده اصول
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که کسی که در مسیر درست و اصولی قدم بردارد، تحت تأثیر موانع و محدودیت‌های دیگران قرار نمی‌گیرد و با اعتماد به نفس پیش می‌رود. او از آزار و بازدارندگی دیگران نمی‌هراسد و به راه خود ادامه می‌دهد.
خورشید آسمان که بود شمع خاوری
خواهد زشمع روی تو پروانه دخول
هوش مصنوعی: خورشید آسمان همچون شمعی در شرق خواهد بود و من مانند پروانه‌ای هستم که دور شمع زیبایی تو می‌چرخم.
شوقم بجای ماند و تحمل زدست رفت
عقلم زوال یافت و العشق لا یزول
هوش مصنوعی: علاقه و شوق من باقی مانده، ولی توانایی تحمل از دست رفته است. عقل من در حال نابودی است، اما عشق هرگز از بین نمی‌رود.
آشفته کوهها بدل از عشق اوست بار
زلفش ببین که بار دلم را شده حمول
هوش مصنوعی: کوه‌ها از عشق او به هم ریخته‌اند و بار زلفش را ببین که چطور بار دلم را سنگین کرده است.
خورشید مرتضی و جهان جمله ذره اند
فرع است کاینات و علی اصل هر اصول
هوش مصنوعی: خورشید مرتضی (علی) درخشش و نورش بر تمامی جهان می‌تابد و همه چیز در دنیا تنها شاخه‌ای از اصل والا و بزرگی است که اوست. تمامی موجودات به نوعی وابسته به آن اصل بزرگ هستند.