گنجور

شمارهٔ ۶۳

تا عشق و رندیست بعالم شعار ما
نام است ننگ و کسوت عقلست عار ما
ما ساکنان خطه عشقیم از ازل
شاه و وزیر و شحنه ندارد دیار ما
ما را بشیخ و واعظ این شهر کار نیست
جز رند می گسار نیاید بکار ما ‏
سجاده رفت و خرقه و سبحه برهن می
بی اعتباریست کنون اعتبار ما
پوشیده ایم کسوت مهر تو چون خلیل
هر جا که آتشیست بود لاله زار ما
ضحاک ماست لعل لب نوشخند تو
بر دوشت آن دو عقرب جرارمار ما
در زیر بار غم همه چون بختیان مست
در دست عشق تست زمام مهار ما
تا عشق شد بملک درون صاحب اختیار
ناچار شد زدست برون اختیار ما
روز و شبان بیاد رخ و زلف تو گذشت
بیماه و مهر آمده لیل و نهار ما
پرورده است ریشه ما زآبشار خم
چون نخل طور میوه دهد شاخسار ما
از جم مگیر خاتم زنهار زینهار
آشفته دست حق چو دهد زینهار ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا عشق و رندیست بعالم شعار ما
نام است ننگ و کسوت عقلست عار ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق و بازیگوشی در دنیاست، ما معروف و شناخته‌شده‌ایم؛ اما برعکس، نام و نشان ما در عقل و در پندارهای جدی، ننگ و شرمندگی است.
ما ساکنان خطه عشقیم از ازل
شاه و وزیر و شحنه ندارد دیار ما
هوش مصنوعی: ما در سرزمین عشق زندگی می‌کنیم و از ابتدا هیچ سلطانی، وزیری یا فرمانداری در این دیار وجود ندارد.
ما را بشیخ و واعظ این شهر کار نیست
جز رند می گسار نیاید بکار ما ‏
هوش مصنوعی: ما به کار حرف‌های شیخ و واعظ این شهر نیستیم؛ تنها معاشرت رندان و می‌نوشان برای ما ارزش دارد.
سجاده رفت و خرقه و سبحه برهن می
بی اعتباریست کنون اعتبار ما
هوش مصنوعی: سجاده (فرش نماز) و خرقه (پوشش صوفیانه) و سبحه (دستبند ذکر) دیگر اهمیت ندارند. اکنون ارزش و اعتبار ما از چیزهای ظاهری فراتر رفته است.
پوشیده ایم کسوت مهر تو چون خلیل
هر جا که آتشیست بود لاله زار ما
هوش مصنوعی: ما عشق تو را مثل ابراهیم (خلیل) به تن کرده‌ایم و هر جا که آتش وجود دارد، گل‌های ما در آنجا شکوفا می‌شوند.
ضحاک ماست لعل لب نوشخند تو
بر دوشت آن دو عقرب جرارمار ما
هوش مصنوعی: ما به مانند ضحاک، در چهره زیبای تو، گنجینه‌ای از لبان شیرین و خندان را مشاهده می‌کنیم که همچون دو مار بزرگ و خطرناک، ما را به خود جذب می‌کند.
در زیر بار غم همه چون بختیان مست
در دست عشق تست زمام مهار ما
هوش مصنوعی: همه ما در زیر بار غم مانند کسانی که مست هستند، در اختیار عشق تو قرار داریم و تو رهبری و کنترل زندگی‌ ما را در دست داری.
تا عشق شد بملک درون صاحب اختیار
ناچار شد زدست برون اختیار ما
هوش مصنوعی: وقتی عشق به مقام تسلط در دل رسید، ما ناچار شدیم که اختیار خود را از دست بدهیم و دیگر در دست خود نباشیم.
روز و شبان بیاد رخ و زلف تو گذشت
بیماه و مهر آمده لیل و نهار ما
هوش مصنوعی: روز و شب به یاد چهره و موهایت گذشت، بی‌ماه و خورشید، شب و روزهای ما آمده و رفته است.
پرورده است ریشه ما زآبشار خم
چون نخل طور میوه دهد شاخسار ما
هوش مصنوعی: ریشه‌های ما از آبشاری پرورش یافته‌اند و مانند درخت نخل طور، شاخه‌های ما میوه‌دهنده هستند.
از جم مگیر خاتم زنهار زینهار
آشفته دست حق چو دهد زینهار ما
هوش مصنوعی: از جم، یعنی از پادشاهی که در گذشته بوده، نباید خاتم (نماد سلطنت) را بگیری. زینهار، یعنی به شدت مواظب باش. اگر دست حق به تو چیز آشفته‌ای بدهد، باید ما را نجات بدهد.