شمارهٔ ۵۵۱
وه که از ما جز گنه بر می نیاید هیچکار
نفس سرکش کرد صرف خودپرستی روزگار
گرچه احصامی نشاید کرد عصیان مرا
در شمار اما نیاید پیش عفو کردگار
قاصر آمد چون زبان از شکر آلای الله
عجز باید پیش شکر نعمت پروردگار
میل طاعت بودم و تقوی و پرهیز ایدریغ
عقل شد مغلوب نفس شوم ناپرهیزگار
نیست دردم زآتش دوزخ بپاداش عمل
دردم این باشد که هستم زاهل محشر شرمسار
لیک باامید فضل و رحمت و احسان حق
مینهم بر دوش جان بار گناه صد هزار
توبه میفرمایدم هر روزه عقل متقی
لیک تا عشقم بود کی توبه ماند برقرار
تا برون آری زتاریکی نفسم از کرم
آفتابی از شبستان امید من برار
نیست اندر دفتر اعمال من جز سیئات
حرف خرجم چیست تا باشم بدین امیدوار
جز ولای مرتضی و الله ما را هیچ نیست
درگذر آشفته و او را به حیدر واگذار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وه که از ما جز گنه بر می نیاید هیچکار
نفس سرکش کرد صرف خودپرستی روزگار
هوش مصنوعی: آه که از ما جز گناه چیزی نمیآید، در حالی که نفس اماره ما را به خودخواهی و خودپرستی در این زمان وادار میکند.
گرچه احصامی نشاید کرد عصیان مرا
در شمار اما نیاید پیش عفو کردگار
هوش مصنوعی: اگرچه نمیتوان تمامی خطاها و نافرمانیهای من را شمرد، اما نمیتوان از بخشش خداوند انتظار داشت که خطای من را نادیده بگیرد.
قاصر آمد چون زبان از شکر آلای الله
عجز باید پیش شکر نعمت پروردگار
هوش مصنوعی: زمانی که زبان به زیبایی و شیرینی خداوند نتواند به درستی از او سخن بگوید، باید فهمید که در مقابل نعمتهای پروردگار چه اندازه ناتوانیم و شکرگذاری از آن نعمتها کار دشواری است.
میل طاعت بودم و تقوی و پرهیز ایدریغ
عقل شد مغلوب نفس شوم ناپرهیزگار
هوش مصنوعی: من به اطاعت و پرهیز از گناه میل دارم، ولی عقل من در مقابل نفس من شکست خورده و من نافرمان شدم.
نیست دردم زآتش دوزخ بپاداش عمل
دردم این باشد که هستم زاهل محشر شرمسار
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر بیان میکند که درد او ناشی از آتش دوزخ و عواقب اعمالش نیست. بلکه او به خاطر این که در روز محشر و در کنار مردم، شرمنده و خجالتزده است، رنج میکشد.
لیک باامید فضل و رحمت و احسان حق
مینهم بر دوش جان بار گناه صد هزار
هوش مصنوعی: اما با امید به فضل و رحمت و احسان خداوند، بار سنگین گناهانی که به تعداد بسیار بر دوش جانم است، را تحمل میکنم.
توبه میفرمایدم هر روزه عقل متقی
لیک تا عشقم بود کی توبه ماند برقرار
هوش مصنوعی: هر روز تصمیم میگیرم که توبه کنم و عقل واقعی را در پیش بگیرم، اما وقتی عشق در دلم وجود دارد، نمیتوانم توبهام را ادامه دهم و ثابت نگهدارم.
تا برون آری زتاریکی نفسم از کرم
آفتابی از شبستان امید من برار
هوش مصنوعی: برای اینکه از تاریکی نفس خود خارج شوم، از لطف و مهربانی تو، ای آفتاب، به کمک میطلبم تا امید من را از دل شب بیرون آوری.
نیست اندر دفتر اعمال من جز سیئات
حرف خرجم چیست تا باشم بدین امیدوار
هوش مصنوعی: در دفتر اعمال من تنها کارهای بد وجود دارد، پس چه جوری میتوانم امیدوار باشم؟
جز ولای مرتضی و الله ما را هیچ نیست
درگذر آشفته و او را به حیدر واگذار
هوش مصنوعی: به جز محبت و ارتباط با علی (ع)، برای ما هیچ هدف و مقصودی وجود ندارد. در این دنیا پر از آشفتگی، بهتر است که او را به حیدر (علی) بسپاریم.