شمارهٔ ۱۷۱
عقرب زلف کجت بماه قرین است
ما رسیه خازن بهشت برین است
زهره چنگی که مشتریست غلامش
مشتری آن غلام زهره جبین است
گفتمش از کعبه برد جانب دیرم
گفت مکن شکوه رسم عشق چنین است
جم که مسخر نمود ساحت عالم
نام تواش زیب بخش مهر و نگین است
عقل بسودای خال تست که از چیست
هندوی آتش پرست خلد نشین است
من بدم واپسین خوشم که تو گفتی
وعده وصلم بروز بازپسین است
ترک نگاهت اشاره کرد بیغما
صبر و خرد برد و نوبت دل و دین است
لعل و قدت را نمونه کوثر و طوبی
باغ جمالت بهشت روی زمین است
من نخورم بی لبت شراب زکوثر
زهر بود بی تو گرچه ماء معین است
هر کسی آشفته با کسی بودش کار
حیدر صفدر ترا امام مبین است
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عقرب زلف کجت بماه قرین است
ما رسیه خازن بهشت برین است
هوش مصنوعی: زلف کج و پیچیدهات مانند عقرب، به ماه شبیه است. و ما، که به زیبایی تو رسیدهایم، مانند نگهبان بهشت با ارزشی هستیم.
زهره چنگی که مشتریست غلامش
مشتری آن غلام زهره جبین است
هوش مصنوعی: زهره در این شعر به زیبایی و جذابیت اشاره دارد که مورد توجه مشتری (سیاره) قرار گرفته است. مشتری به عنوان نماد قدرت و عظمت برای زهره، به نوعی نشاندهنده ارادت و علاقهای است که به او دارد. در واقع، زیبایی زهره به قدری است که حتی قدرت بزرگ مشتری نیز تحت تأثیر آن قرار گرفته و آن را ستایش میکند. به عبارت دیگر، زیبایی زهره باعث میشود که مشتری به او توجه کند و این توجه نشاندهنده مقام و عظمت اوست.
گفتمش از کعبه برد جانب دیرم
گفت مکن شکوه رسم عشق چنین است
هوش مصنوعی: به او گفتم که از کعبه به سمت معبد بروم، او پاسخ داد که در عشق نباید شکایت کرد، چون این هم یکی از قوانین عشق است.
جم که مسخر نمود ساحت عالم
نام تواش زیب بخش مهر و نگین است
هوش مصنوعی: جم که عالم را به تسخیر خود درآورد، نام تو روحبخش و زیباست که همچون مهر و نگین میدرخشد.
عقل بسودای خال تست که از چیست
هندوی آتش پرست خلد نشین است
هوش مصنوعی: عقل تو به خاطر محبت و آرزوی تو به معشوق است، که مانند یک هندو، در آتش عشقش میسوزد و بهشت را به دست آورده است.
من بدم واپسین خوشم که تو گفتی
وعده وصلم بروز بازپسین است
هوش مصنوعی: من از حال بد خود ناراحت نیستم، زیرا تو گفتی که روزی به وصال من خواهی رسید و آن روز آخرین روز دنیاست.
ترک نگاهت اشاره کرد بیغما
صبر و خرد برد و نوبت دل و دین است
هوش مصنوعی: نگاه تو به من اشارهای کرد که بیصبر و حوصله شدم و خردم را از دست دادم، اکنون نوبت دل و ایمان من است.
لعل و قدت را نمونه کوثر و طوبی
باغ جمالت بهشت روی زمین است
هوش مصنوعی: لباس قرمز و زیباییات همانند چشمه کوثر و درخت طوبی است، باغ زیبایی تو بهشت این زمین را رقم زده است.
من نخورم بی لبت شراب زکوثر
زهر بود بی تو گرچه ماء معین است
هوش مصنوعی: بدون وجود تو، حتی شیرینترین نوشیدنیها هم تلخ و زهرآگین به نظر میرسند. من بدون لبهای تو، هیچ خواهم نکرد.
هر کسی آشفته با کسی بودش کار
حیدر صفدر ترا امام مبین است
هوش مصنوعی: هر کسی که دچار آشفتگی و پریشانی باشد، باید بداند که تو، امامی هستی که راهنما و روشنایی بخش است.

آشفتهٔ شیرازی