گنجور

شمارهٔ ۱

ای تو ز آغاز و انتها همه دانا
قدرت تو کرده خاک مرده توانا
بال فرو ریخت مرغ وهم ز اوجت
لال به وصفت زبان فکرت دانا
قطرهٔ باران کجا و چشمهٔ خورشید
قطره کجا میشود محیط به دریا
در رحم و در صدف ز قطرهٔ ناچیز
در سخنگو کنی و لؤلؤ لالا
وصف تو از وسعت عقول منزه
ذات تو ز آلایش صفات مبرا
گه کنی از خاک کیمیای سعادت
لعل بدخش آوری ز صخره صما
می تند از کرم پیله تار بریشم
گلبن و آب آورد ز خار و ز خارا
من که به کفران نعمت اندرم امروز
بر نکنم سر زخجلت تو به فردا
چاشنی قدرتت دهد چه حلاوت
نوش ز نیش و زخار آرد خرما
ساخته حلوا ز غوره مشک ترازخون
آورد از آب گنده صورت زیبا
حیف که ذرات عالمند چو خفاش
نور تو چون آفتاب بر همه پیدا
چون بپرد در هوای اوج جلالت
کسوت فقرت کند چو راست بر اعضا
تاج به سلطان دهد کرامت درویش
پشه لاغر کند شکار ز عنقا
در خور آشفته نیست ذکر مدیحت
کامده احمد به عجز معترف آنجا

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تو ز آغاز و انتها همه دانا
قدرت تو کرده خاک مرده توانا
هوش مصنوعی: ای تو که از ابتدا تا انتها همه چیز را می‌دانی، قدرت تو باعث شده تا خاک بی‌جان نیز به زندگی و توانایی برسد.
بال فرو ریخت مرغ وهم ز اوجت
لال به وصفت زبان فکرت دانا
هوش مصنوعی: پرهای زیبای تو به یکباره فرو افتادند و مرغ خیال از بلندی به زمین آمد، به طوری که در وصف تو دیگر نمی‌توان سخن گفت و اندیشه‌ای دانا نیز در این مورد خاموش شده است.
قطرهٔ باران کجا و چشمهٔ خورشید
قطره کجا میشود محیط به دریا
هوش مصنوعی: قطرهٔ باران در مقایسه با چشمهٔ خورشید بسیار کوچک و ناچیز است. در واقع، این تصویر نشان می‌دهد که چگونه چیزهای کوچک نمی‌توانند به عظمت و وسعت چیزهای بزرگ دست پیدا کنند، مثل اینکه محیط و وسعت دریا قابل مقایسه با قطره‌ای بارانی نیست.
در رحم و در صدف ز قطرهٔ ناچیز
در سخنگو کنی و لؤلؤ لالا
هوش مصنوعی: در دل رحم و درون صدف، یک قطره کوچک می‌تواند به سخنگو تبدیل شود و مروارید بیافریند.
وصف تو از وسعت عقول منزه
ذات تو ز آلایش صفات مبرا
هوش مصنوعی: توصیف تو فراتر از فهم‌های انسانی است و ذات تو از هر گونه نقص و آلودگی در صفات، پاک و بی‌عیب می‌باشد.
گه کنی از خاک کیمیای سعادت
لعل بدخش آوری ز صخره صما
هوش مصنوعی: گاهی اوقات با تلاش و جستجو می‌توان از چیزهای معمولی، نعمت‌ها و خوشبختی‌هایی به دست آورد که در ابتدا غیرقابل دسترس به نظر می‌رسند.
می تند از کرم پیله تار بریشم
گلبن و آب آورد ز خار و ز خارا
هوش مصنوعی: می‌تند از پیله‌ی کرم، تارهای خود را به نازکی چون گلابی می‌بافد و از خار و خارا، آب و زندگی به دست می‌آورد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی سخت‌کوشی و خلاقیت در استخراج زیبایی از رنج و مشکلات است.
من که به کفران نعمت اندرم امروز
بر نکنم سر زخجلت تو به فردا
هوش مصنوعی: من امروز به خاطر نادیده گرفتن نعمت‌هایم، شرمنده‌ام و سرم را بالا نمی‌آورم، تا فردا که شاید اوضاع بهتر شود.
چاشنی قدرتت دهد چه حلاوت
نوش ز نیش و زخار آرد خرما
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی تو مانند شیرینی‌ می‌ماند که از طعم تلخ و گزنده‌ی مشکلات و موانع، به وجود می‌آید.
ساخته حلوا ز غوره مشک ترازخون
آورد از آب گنده صورت زیبا
هوش مصنوعی: حلوا از غوره درست کرده، مشک را بهتر از خون می‌آورد و از آب کدر، چهره زیبا را نمایان می‌کند.
حیف که ذرات عالمند چو خفاش
نور تو چون آفتاب بر همه پیدا
هوش مصنوعی: متأسفانه، ذرات جهان همچون خفاش‌هایی هستند که در تاریکی به سر می‌برند، در حالی که نور تو همچون خورشید بر همه جا می‌تابد و همه‌ جا را روشن می‌کند.
چون بپرد در هوای اوج جلالت
کسوت فقرت کند چو راست بر اعضا
هوش مصنوعی: زمانی که در آسمان بزرگیت پرواز کنی، لباس فقر به تن می‌کنی، مثل کسی که بر اندامش راست و درست بایستد.
تاج به سلطان دهد کرامت درویش
پشه لاغر کند شکار ز عنقا
هوش مصنوعی: وقتی که فردی بزرگ و با مقام به کسی که در شرایط نازک و ضعیفی قرار دارد، احترام و کرامت می‌دهد، حتی موجوداتی کوچک و ناچیز نیز می‌توانند کارهای شگفت‌انگیزی انجام دهند و به موفقیت‌هایی دست یابند. این به نوعی نشان‌دهنده قدرت و تاثیرگذاری انسان‌ها، حتی در وضعیت‌های دشوار است.
در خور آشفته نیست ذکر مدیحت
کامده احمد به عجز معترف آنجا
هوش مصنوعی: در فضایی که به هم ریخته و پریشان است، یاد و ذکر تو، ای احمد، جایی ندارد. خود را در ناتوانی از ستودنت، معترف و دست کم می‌دانم.