بخش ۴ - در نکوهیدن جهان گوید
جهان ای شگفتی به مردم نکوست
چو بینی همه درد مردم از وست
یکی پنج روزه بهشتست زشت
چه نازی به این پنج روزه بهشت
ستاننده چابک رباییست زود
که نتوان ستد باز هرچ او ربود
سراییست بر وی گشاده دو در
یکی آمدن را شدن ، زآن به در
نه آن کآید ایدر بماند دراز
نه آنرا که رفت آمدن هست باز
چو خوانیست بر ره که هرکس زپیش
شود زود چون خورد از وبهر خویش
بتی هست گویا میانش اهرمن
فریبنده دل ها به شیرین سخن
هرآنکش پرستد بود بت پرست
چه با او چه با دیو دارد نشست
چه چابوک دستست بازی سگال
که در پرده داند نمودن خیال
دو پرده بر این گنبد لاجورد
ببندد همی گه سیه گاه زرد
به بازی همین زین دو پرده برون
خیال آرد از جانور گونه گون
بتی شد تنش از رشک و جانش ز آز
دو دست از امید و دو پای از نیاز
دل از بی وفایی و طبع از نهیب
رخان از شکست و زبان از فریب
دو گونه همی دم زند سال و ماه
یکی دم سپید و یکی دم سیاه
بر این هر دو دم کاو برآرد همی
یکایک دم ما شمارد همی
اگر سالیان از هزاران فزون
دراو خرمی ها کنی گونه گون
به باغی دو در ماند ار بنگری
کز این در درآیی ، وزان بگذری
بر او جز نکوهش سزاوار نیست
که آنک آفریدش سبکبار نیست
کنون چون شنیدی بدو دل مبند
و گر دل ببندی شوی درگزند
بخش ۳ - در ستایش دین گوید: دل از دین نشاید که ویران بودبخش ۵ - در صفت آسمان گوید: چو دریاست این گنبد نیلگون
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهان ای شگفتی به مردم نکوست
چو بینی همه درد مردم از وست
هوش مصنوعی: جهان به خودی خود چیز عجیبی است، اما نیکی مردم به آن زیبایی میبخشد. وقتی که به اطراف نگاه میکنی، میبینی که تمام درد و رنج مردم به خاطر یکدیگر است.
یکی پنج روزه بهشتست زشت
چه نازی به این پنج روزه بهشت
هوش مصنوعی: در اینجا میگویند که اگر چیزی بهشتی و زیبا باشد، خیلی سریع و زودگذر است. بهشت به کسانی که دارای زیبایی یا جذابیت هستند، اشاره میکند، اما تأکید بر این دارد که این زیبایی یا خوشی فقط برای مدت کوتاهی باقی میماند و نمیتوان به آن بهعنوان یک نعمت دائمی نگاه کرد. این عبارت به نوعی به زودگذر بودن چیزهای زیبا اشاره دارد.
ستاننده چابک رباییست زود
که نتوان ستد باز هرچ او ربود
هوش مصنوعی: گیرندهای که سریع و چابک است، به راحتی میتواند چیزی را بردارد و آنقدر زود است که دیگر نمیتوان آن را بازپس گرفت.
سراییست بر وی گشاده دو در
یکی آمدن را شدن ، زآن به در
هوش مصنوعی: خانهای است که دو در دارد، یکی برای ورود و دیگری برای خروج، و برای ورود به آن، شما باید از یکی از این دو در استفاده کنید.
نه آن کآید ایدر بماند دراز
نه آنرا که رفت آمدن هست باز
هوش مصنوعی: نه کسی که به اینجا میآید، مدت زیادی در اینجا میماند، و نه کسی که رفته، دوباره برمیگردد.
چو خوانیست بر ره که هرکس زپیش
شود زود چون خورد از وبهر خویش
هوش مصنوعی: وقتی دیگران در مسیر تو قرار میگیرند و برای خودشان پیش میروند، باید توجه داشته باشی که هر کسی به فکر نفع خویش است و ممکن است به راحتی از تو فاصله بگیرد.
بتی هست گویا میانش اهرمن
فریبنده دل ها به شیرین سخن
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که وجودی در عالم است که با سخنان شیرین و فریبنده، دلها را به خود جذب میکند.
هرآنکش پرستد بود بت پرست
چه با او چه با دیو دارد نشست
هوش مصنوعی: هر کسی که بت یا چیزی را میپرستد، در واقع در کنار او یا در کنار دیو و شیطان نشسته است، چه این شخص خود را بپرستد چه دیگرانی را.
چه چابوک دستست بازی سگال
که در پرده داند نمودن خیال
هوش مصنوعی: این شعر به سرعت و چالاکی یک دست اشاره دارد که توانایی زیادی در انجام کارها دارد و میتواند به خوبی خیال و تصور را به واقعیت تبدیل کند. این دست مانند سگی بازیگوش است که در پس پرده، هنرمندانه عمل میکند و باعث شگفتی میشود.
دو پرده بر این گنبد لاجورد
ببندد همی گه سیه گاه زرد
هوش مصنوعی: این بیت به بیان تصویری از آسمان میپردازد که در آن دو رنگ مختلف به وضوح دیده میشود. در اینجا به تغییرات و تناقضهای آسمان اشاره شده است؛ زمانی که آسمان به رنگ لاجوردی است و در مقاطعی دیگر با رنگ سیاه و زرد در هم آمیخته میشود. این توصیف، حالتهای مختلف آسمان و زیباییهای آن را به تصویر میکشد.
به بازی همین زین دو پرده برون
خیال آرد از جانور گونه گون
هوش مصنوعی: به وسیله همین زین، تصورات مختلفی از جانوران به وجود میآید.
بتی شد تنش از رشک و جانش ز آز
دو دست از امید و دو پای از نیاز
هوش مصنوعی: بدنش به خاطر حسادت به تندش، و جانش به خاطر حرص و آز، یکی از دو دستش به امید و هر دو پایش به خاطر نیاز، به حالت انفعال درآمده است.
دل از بی وفایی و طبع از نهیب
رخان از شکست و زبان از فریب
هوش مصنوعی: دل به خاطر بی وفایی داغدار است، طبع به خاطر زیبایی صورتها دچار درد و رنج است، و زبان به خاطر فریب و نیرنگ در خاموشی است.
دو گونه همی دم زند سال و ماه
یکی دم سپید و یکی دم سیاه
هوش مصنوعی: سال و ماه به دو صورت مختلف در حال گذر هستند؛ یکی با روشنایی و روشنی همراه است و دیگری با تاریکی و سایه.
بر این هر دو دم کاو برآرد همی
یکایک دم ما شمارد همی
هوش مصنوعی: هر بار که نفس میکشیم، او همه این نفسها را یکییکی شمرده و بر آنها نظارت میکند.
اگر سالیان از هزاران فزون
دراو خرمی ها کنی گونه گون
هوش مصنوعی: اگر سالها به اندازهی هزاران چیز زیبا و خوشحالکننده را در آن موجودی بیابی و به شکلهای مختلف تجربه کنی،
به باغی دو در ماند ار بنگری
کز این در درآیی ، وزان بگذری
هوش مصنوعی: باغی را تصور کن که دو در ورودی دارد. اگر از یکی وارد شوی و از در دیگر خارج شوی، به این ترتیب تجربهای را پشت سر میگذاری که متفاوت است.
بر او جز نکوهش سزاوار نیست
که آنک آفریدش سبکبار نیست
هوش مصنوعی: جز نکوهش هیچ چیز شایسته او نیست، زیرا آفرینشی که او دارد، خالی از بار نیست.
کنون چون شنیدی بدو دل مبند
و گر دل ببندی شوی درگزند
هوش مصنوعی: حالا که به او گوش دادهای، دیگر به او دل نبند؛ و اگر دل ببندی، آسیب خواهی دید.
حاشیه ها
1396/10/16 14:01
بیت ششم با توجه به وزن
شکل صحیح
شود زود چون "خورد از بهر خویش"
بیت هشتم اشتباه تایپی
شکل صحیح
"هرانکس" پرستد بود بت پرست