بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
اتفاقی این بخش رو خوندم. اشکال ها و افتادگی های زیادی داره. بهتره که اصلاح بشن. با سپاس!
سلام. مصرع دوم بیت اول باید اینطور باشه:
ز گفت راویان اندر خبرها
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما تصحیح شد.
خواهشمند است این ابیات را به صورت زیر اصلاح فرمایید:
به پایه بهتر از گردنده گردون
به مال افزونتر از کسری و قارون
شده کیوان ز هفتم چرخ یارش
به کام نیکخواهان کرده کارش
ز هشتم چرخ هرمزد خجسته
وزیرش بود دل در مهر بسته
سپهدارش ز پنجم چرخ بهرام
که تا ایّام را پیشش کند رام
جهان افروز مهر از چرخ رابع
به هر کاری بدی اورا متابع
دبیر او شده تیر جهنده
ازین شد امر و نهی او رونده
شده رایش به تگ بر ماه گردون
شده همت ز مهر و ماهش افزون
جهان یکسر شده او را مسخر
ز حدّ باختر تا حدخاور
همیشه کار او می بود ساغر
ز شادی فربه از اندوه لاغر
چو زرد آن رازدار شاه کشور
مرو را هم وزیر و هم برادر
نشسته در میان مهتران شاه
چنان کاندر میان اختران ماه
به سر بر افسر کشور گشایان
به تن بر زیور مهتر خدایان
بزرگان مثل شیران شکاری
بتان چون آهوان مرغزاری
همی بارید گلبرگ از درختان
چو باران درم بر نیکبختان
ز لاله هر کسی را بر سر افسر
ز باده هر یکی را بر کف اخگر
گروهی در نشاط و اسپ تازی
گروهی در سماع و پای بازی
ز چندان دلبران و دلنوازان
به رنگ و خوی طاووسان و بازان
لبان از شکر و دندان ز گوهر
سخن چون گوهر آلوده به شکر
ز مشک موی او مر غول پنجاه
فرو هشته ز فرقش تا کمرگاه
زرنگ روی گل بر خاک ریزان
ز تاب موی عنبر باد بیزان
---
پاسخ: با تشکر از زحمت شما برای ذکر غلطهای چند بخش، متأسفانه شیوهای که شما در ذکر اغلاط داشتید تصحیحش بسیار زمانبر بود و از عهدهٔ من خارج بود، چون باید شعر را کامل میخواندم تا محل بیتهایی را که ذکر میفرمودید پیدا کنم. لطفاً از این به بعد برای تصحیح غلطها، محل بیت مشکلدار (شمارهٔ بیت)، مورد غلط و درستش را ذکر کنید تا بدون نیاز به بازخوانی شعر بشود آن را تصحیح کرد.
در ابتدای بیت 8 و9 یک حرف اضافه تایپ شده که داخل پرانتز آورده ام صحیح آن ها به ترتیب (شده) و (ز) می باشد.
(ضشده) کیوان ز هفتم چرخ یارس
به کام نیکخواهان کرده کارش
(صز )هشتم چرخ هرمزد خجسته
وزیرش بود دل در مهر بسته
با تشکر ر.ن.علی
بختیار برابر chanceux در فرانسه است که همان شانسو است یعنی کسی که شانس میاورد ولی به فارسی شانسو ساخته نشده است هر چند به فارسی ساخت صفت فاعلی با افزودن ( و ) به اخر درست است مثل شکمو
ویروی یا ویرو یعنی کسی که ویر خوبی دارد و حافظ و یادگیرنده می شود ، ویر هنوز به لری یعنی یاد و ویردار یعنی مراقب
از زنهار لغت بدزنهار را داریم یعنی بد عهد و پیمان شکن
دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در بخشی از کتاب آواها و ایماها ویس و رامین فخر الدین اسعد گرگانی را با شاهنامه حکیم فردوسی مقایسه میکند ومعتقد است هیچ دو اثری نیستند که در عین حال که آنقدر از هم دورند به هم نزدیک هستند.شاهنامه رزمیست و ویس و رامین بزمی یکی زندگی بیرونی و اجتماعی قهرمانی را میسراید و دیگری زندگی خصوصی و عشقی و خانوادگی را شاهنامه بیان کننده استحکام روان است و ویس و رامین جنبه شکنندگی آن مثلا گفته در شاهنامه هیچ قهرمانی نیست که اندازه ویس و رامین اسیر دل خود باشد شاید چون قهرمانان شاهنامه کارهای مهمتری دارند!اما با این حال این دو اثر در خیلی از موارد به هم شبیهند و نزدیک .جالب است بدانید دیدگاه فردوسی بزرگ و اسعد گرگانی در مورد خرد،هوا،آز یا دیو،تقدیر و جبر،سوگند ،صفت های شاهزاده هاو...تقریبا یکیست .حالا با این تفاسیر این شما و این ویس و رامین!
سمر میشود افسانه .افسانه شب
بیت 16 خاور به اشتباه خوار نوشته شده
بخرد پیشوند ب دارد پیشوند ب به معنی با و دارای میباشد پس میشود با خرد
اول چند بیت به اشتباه حرف ص یا ض نوشته شده گمراه نشوید!
بیت 21 نو آیین یعنی بدیع و اسدی در لغت فرس برای آن نو پدید را نوشته
کاش میشد فارسی بنویسیم گمان کنم یکی از راه هایش این باشد که نوشته هایمان را ویرایش کنیم .پس نخست مینویسیم سپس آنرا به فارسی ترجمه میکنیم اسان نیست ولی شدنیست
افسر هم پیشوند اف دارد یعنی بالا افسر یعنی چیزی که روی سر میگذارند .تاج. در افراشتن هم اف داریم و با upانگلیسی هم ریشه است .وندها را بشناسیم
جهان ، سپاس برای افسر ، سرت شایسته اپسر است .
سپاس سرورم
جهان جان بجایش کلمه ای برایت روشن میکنم که پیشتر کسی انرا ندانسته باشد ، open انگلیسی ،
بند را بن اگر بگیریم مانند ان اوایشی که در لری است با الف منفی می شود یعنی ابن aban ، ب هم به پ تبدیل شده اپن و اوپن شده است ، بند یعنی بسته و ابند یعنی باز ! به دانمارکی هم تلفظ و نگارش به ابن شبیه است ! شکار امشبم بود
سپاس امین جان ما صدها واژه به شما بدهکاریم
سلام بر همۀ دوستان
اولا برای نادانی ام عذر خواهی می کنم بعدا می خواهم از استادان گرامی بپرسم که در بیت نهم عبارۀ "هشتم چرخ" وجود دارد, چرا? این خطا است یا نه?
بدرود
با سلام
من با سایت شما به تازگی آشنا شدم و بسیار خوشحالم از اینکه می بینم هنوز هم هستند کسانی که دلشان برای پر بار تر شدن فرهنگ و ادب کشورمان می تپد . ضمن تبریک به شما به خاطر این گام مثبت درخواست دارم که نسبت به ویرایش یادگارهای بزرگانمان تلاش بفرمایید زیرا در روزگار ما شاید کسانی باشند که از پس این کار برآیند ولی در آینده نه چندان دور فکر نمی کنم کسی باشد که بخواهد یا بتواند این یادبودهای پر ارزش را ویراستاری کند . نمونه یکی از جا افتادگی ها در بیت 54:
به گودش زنده پیلان ستوده
به پرخاش و دلیری آه
که فکر می کنم که واژه پایانی بیت (آزموده )باید باشد که جا افتاده در پایان از گردانندگان و پدید آورندگان این سایت پر بار سپاسگزاری می کنم.
با سلام ، اغلاط بسیاری در متن آمده که اصلاج آنها زمان بسیاری می طلبد و اگر توفیق رفیق شد ، خدمتگزار خواهم بود . عجالتا در بیت سوم ، تصور این ناچیز این است که باید به این صورت نوشته شود : همه شاهان ، مر او را بنده بودند . والله اعلم .
این شعر با دستکاری های زیاد آورده شده و جای ترمیم و اصلاح دارد
برای نمونه بیت چهارم باید حذف شود چون تکراری ست.
در بیت سوم مر او را اشتباهی بشکل مورا درج شده...
ز ری دینارگیس و هم زرن گیس
زبوم کوه شیرین و فرنگیس
زرن چون فرن تجن است - نام فرنگیس را هم برخی فریگیس میگفتند که فرن و فری با هم برابر هستند زری . زرن نیز
گهی بخشش چو ابر نوبهاری
گهی کوشش چو شیر مَرغزاری
گهی در نشاط و اسپ تازی
گهی در سماع و پای بازی!!
گه بخشش چو ابر نو بهاری
گاه بخشش چو ابر نو بهاری
خورشید درفشان/ خورشید درخشان - درپارسی پهلوی خ -ف بهم میگردند درفشنده درخشنده سفت سخت شاهنامه نیز بسیار درفشنده درفشان را اورده
شگفتا اینهمه استادی و بزرگی سخنور گرگان بویژه هرجا که سخنش پارسیتر است آنگاه آغاز داستانش را با چنین بیتی سست اورده
نوشته یافتم اندر سمرها
ز گفت راویان اندر خبرها
اینرا با آغازه های فردوسی و نظامی دراندازید -با انکه بیتهای سپسین بسیار شاهکارند و ارج این گرامینامه ویس و رامین بر کسی پوشیده نیست -
نظریه ای است در ادبیات که:« متن خودش را به وجود می آورد »
یعنی یک نویسنده یا شاعر وقتی شروع به نوشتن متنی یا سرودن شعری میکند در ابتدا از کلمات و عبارات ساده استفاده میکند چون به قول معرف هنوز قلمش گرم نشده و قوای فکر و خیالش تمام و عیار در میدان آفرینش هنری در نیامده است و یا زمینه مطلب کشش لازم برای هنرنمایی را ندارد. ولی کم کم و به تدریج قوای ذهنی ،فکری و هنری صاحب اثر جان میگیرد و آن جاست که میتواند از تشبیهات و استعارات شگرف و شگفت بهره بگیرد و به اثر خویش قوت ببخشد.
حتی در اثار فروسی و نظامی و مولوی هم همینطور است. حالا شما مقایسه کنید اوج های داستانهای فردوسی را با ابتدای داستانهای او.میبینید آنجا که زمینه آماده بوده و داستان به اوج خود رسیده شاعر هم به نسبت اشعار هنرمندانه تری سروده است.