بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
خواهشمند است ابیات زیر را بدین صورت اصلاح فرمایید:
ز روی ویس بت پیکر عماری
به راه اندر چو پر گوهر سماری
چو تنگ آمد قضای آسمانی
که بر رامین سر آید شادمانی
گرفته زاتش دل مغز سرجوش
هم از تن دل رامین هم ز سر هوش
همی گفتی چه بودی گر دگر راه
نمودی پشت نیکم روی آن ماه
شدی رحمش به دل از روی زردم
ببخشودی برین تیمار و دردم
چه بودی گر کسی دستم گرفتی
یکایک حال من با او بگفتی
بس است این درد عاشق را که هموار
بود با درد عشق و حسرت یار
پاسخ: با تشکر از زحمت شما برای ذکر غلطهای چند بخش، متأسفانه شیوهای که شما در ذکر اغلاط داشتید تصحیحش بسیار زمانبر بود و از عهدهٔ من خارج بود، چون باید شعر را کامل میخواندم تا محل بیتهایی را که ذکر میفرمودید پیدا کنم. لطفاً از این به بعد برای تصحیح غلطها، محل بیت مشکلدار (شمارهٔ بیت)، مورد غلط و درستش را ذکر کنید تا بدون نیاز به بازخوانی شعر بشود آن را تصحیح کرد.
عماری میشو محمل و کجاوه و هودج .عماری کسی بوده که عماری را راه میبرده و عماری دار میشده دارنده عمار یعنی کسی که مسیول بوده تا عماری تا پایان راه به سلامت برسد و عماری یکی هم جالب است میشود دونفر که در یک عماری نشسته اند مثل خانه یکی
رمین یعنی فراری
با توجه به بیت 18 رامین واکنش إحساسی بزرگ نمایی شده ای نشان داده و با نگاه به بیت 50 وسواس هم داشته است رویهمرفته رایزنی روانپزشکی می خواسته است .
با توجه به رنگ کبود لب های رامین شایند ( احتمال) صرع واقعا مطرح بوده است ! یعنی فکر کنم اسعد که MRI نداشته که دلاسوده بشود از تشخیص ! با توجه به کارسازی لب singula مغز در وسواس و نیز تشنج رامین گرفتار تشنج لوب سینگولا بوده است
پاسخ به سپیر: دربارهٔ بیت 18 میتوان گفت که این گونه حرکات در کل ادبیات ما وجود دارد و در اینجا هم حتماً فخرالدین اسعد موضوع را بیش از حد جلوه داده تا تأثیر کلامش بیشتر شود.
دربارهٔ بیت 50 هم توجه داشته باشید که واژهٔ وسواس در قدیم به معنای افکار بد بوده، ارتباطی با بیماری وسواس ندارد.
با درود به شما اشکان جان .وسواس لغتی عربی است از بنیاد فارسی یعنی هوس به باب رباعی رفته است . ( دکتر محمد مقدم )