گنجور

بخش ۱۱ - حکایت ده - محمد بن عبده کاتب

پیش از این در میان ملوک عصر و جبابرهٔ روزگار پیش چون پیشدادیان و کیان و اکاسره و خلفاء رسمی بوده است که مفاخرت و مبارزت به عدل و فضل کردندی و هر رسولی که فرستادندی از حکم و رموز و لغز مسائل با او همراه کردندی و در این حالت پادشاه محتاج شدی به ارباب عقل و تمیز و اصحاب رای و تدبیر، و چند مجلس در آن نشستندی و برخاستندی تا آنگاه که آن جوابها بر یک وجه قرار گرفتی و آن لغز و رموز ظاهر و هویدا شدی آنگاه رسول را گسیل کردندی.

و این ترتیب بر جای بوده است تا به روزگار سلطان عادل یمین الدولة و الدین محمود بن سبکتکین رحمه الله.

و بعد از او چون سلجوقیان آمدند و ایشان مردمان بیابان نشین بودند و از مجاری احوال و معالی آثار ملوک بی‌خبر بیشتر از رسوم پادشاهی به روزگار ایشان مندرس شد و بسی از ضروریات ملک منطمس گشت یکی از آن دیوان برید است باقی بر این قیاس توان کردن.

آورده‌اند که سلطان یمین الدوله محمود رحمه الله روزی رسولی فرستاد به ماوراءالنهر به نزدیک بغراخان و در نامه‌ای که تحریر افتاده بود تقریر کرده این فصل که قال الله تعالی ان اکرمکم عند الله اتقیکم و ارباب حقائق و اصحاب دقائق بر آن قرار داده‌اند که این تقیه از جهل می‌فرماید که هیچ نقصانی ارواح انسان را از نقص جهل بتر نیست و از نقص نادانی باز پس‌تر نه و کلام ناآفریده گواهی همی‌دهد بر صحت این قضیت و درستی این خبر والذین اوتوا العلم درجات. پس همی‌خواهیم که ائمهٔ ماوراءالنهر و علماء زمین مشرق و افاضل حضرت خاقان از ضروریات این قدر خبر دهند که نبوت چیست؟ ولایت چیست؟ دین چیست؟ اسلام چیست؟ ایمان چیست؟ احسان چیست؟ تقوی چیست؟ امر معروف چیست؟ نهی منکر چیست؟ صراط چیست؟ میزان چیست؟ رحم چیست؟ شفقت چیست؟ عدل چیست؟ فضل چیست؟

چون این نامه به حضرت بغراخان رسید و بر مضمون و مکنون او وقوف یافت ائمهٔ ماوراءالنهر را از دیار و بلاد باز خواند و در این معنی با ایشان مشورت کرد و چند کس از کبار و عظام ائمهٔ ماوراءالنهر قبول کردند که هر یک در این باب کتابی کنند و در اثناء سخن و متن کتاب جواب آن کلمات درج کنند و بر این چهار ماه زمان خواستند و این مهلت به انواع مضر همی‌بود چه از همه قوی‌تر اخراجات خزینه بود در اخراجات رسولان و پیکان و تعهد ائمه.

تا محمد بن عبده الکاتب که دبیر بغرا خان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت و در نظم و نثر تبحری و از فضلا و بلغاء اسلام یکی او بود گفت:

من این سؤالات را در دو کلمه جواب کنم چنان که افاضل اسلام و اماثل مشرق چون ببینند در محل رضا و مقر پسند افتد.

پس قلم برگرفت و در پایان مسائل بر طریق فتوی بنوشت که:

قال رسول الله صلی الله علیه و سلم التعظیم لامر الله و الشفقة علی خلق الله.

همهٔ ائمهٔ ماوراء النهر انگشت به دندان گرفتند و شگفتیها نمودند و گفتند: اینت جوابی کامل و اینت لفظی شامل! و خاقان عظیم برافروخت که به دبیر کفایت شد و به ائمه حاجت نیفتاد و چون به غزنین رسید همه بپسندیدند.

پس از این مقدمات نتیجه آن همی‌آید که دبیر عاقل و فاضل مهین جمالی است از تجمل پادشاه و بهین رفعتی است از ترفع پادشاهی. پس بدین حکایت این مقالت را ختم کنیم و السلام.

اطلاعات

منبع اولیه: کیانا زرکوب

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش از این در میان ملوک عصر و جبابرهٔ روزگار پیش چون پیشدادیان و کیان و اکاسره و خلفاء رسمی بوده است که مفاخرت و مبارزت به عدل و فضل کردندی و هر رسولی که فرستادندی از حکم و رموز و لغز مسائل با او همراه کردندی و در این حالت پادشاه محتاج شدی به ارباب عقل و تمیز و اصحاب رای و تدبیر، و چند مجلس در آن نشستندی و برخاستندی تا آنگاه که آن جوابها بر یک وجه قرار گرفتی و آن لغز و رموز ظاهر و هویدا شدی آنگاه رسول را گسیل کردندی.
هوش مصنوعی: در گذشته، در میان پادشاهان و حکام، یک رسم وجود داشت که بر اساس آن، آنها در زمینه عدالت و فضیلت به رقابت می‌پرداختند. هرگاه رسولی را به جایی می‌فرستادند، او معمولاً با خود نکات و مسائل مهمی را به همراه داشت. در چنین شرایطی، پادشاهان به مشورت با افراد باهوش و دارای تدبیر نیاز داشتند و چندین جلسه برای بحث و بررسی برگزار می‌کردند. پس از این که جواب‌ها به یک شکل مشخص و روشن در می‌آمد، آن وقت رسول را برای ارسال می‌فرستادند.
و این ترتیب بر جای بوده است تا به روزگار سلطان عادل یمین الدولة و الدین محمود بن سبکتکین رحمه الله.
هوش مصنوعی: این سیستم همچنان برقرار بوده است تا زمان سلطنت پادشاه عادل، یمین‌الدوله و الدین محمود بن سبکتکین که خداوند او را رحمت کند.
و بعد از او چون سلجوقیان آمدند و ایشان مردمان بیابان نشین بودند و از مجاری احوال و معالی آثار ملوک بی‌خبر بیشتر از رسوم پادشاهی به روزگار ایشان مندرس شد و بسی از ضروریات ملک منطمس گشت یکی از آن دیوان برید است باقی بر این قیاس توان کردن.
هوش مصنوعی: پس از آمدن سلجوقیان، که اهل صحرا بودند و از وضعیت و نشانه‌های سلطنت در گذشته بی‌اطلاع بودند، بسیاری از آداب و رسوم پادشاهی آن زمان رو به فراموشی رفت و بسیاری از مسائل ضروری کشور نادیده گرفته شد. یکی از مثال‌ها در این باره دیوان برید است که می‌توان مشابه آن را در دیگر موارد نیز مشاهد کرد.
آورده‌اند که سلطان یمین الدوله محمود رحمه الله روزی رسولی فرستاد به ماوراءالنهر به نزدیک بغراخان و در نامه‌ای که تحریر افتاده بود تقریر کرده این فصل که قال الله تعالی ان اکرمکم عند الله اتقیکم و ارباب حقائق و اصحاب دقائق بر آن قرار داده‌اند که این تقیه از جهل می‌فرماید که هیچ نقصانی ارواح انسان را از نقص جهل بتر نیست و از نقص نادانی باز پس‌تر نه و کلام ناآفریده گواهی همی‌دهد بر صحت این قضیت و درستی این خبر والذین اوتوا العلم درجات. پس همی‌خواهیم که ائمهٔ ماوراءالنهر و علماء زمین مشرق و افاضل حضرت خاقان از ضروریات این قدر خبر دهند که نبوت چیست؟ ولایت چیست؟ دین چیست؟ اسلام چیست؟ ایمان چیست؟ احسان چیست؟ تقوی چیست؟ امر معروف چیست؟ نهی منکر چیست؟ صراط چیست؟ میزان چیست؟ رحم چیست؟ شفقت چیست؟ عدل چیست؟ فضل چیست؟
هوش مصنوعی: سلطان یمین الدوله محمود رحمه الله روزی پیامی به ماوراءالنهر نزد بغراخان فرستاد و در نامه‌اش اشاره کرد که خداوند می‌فرماید: «مردم در نزد خدا ارجمندترند، تقوا دارند». همچنین علمای بزرگ و اهل معرفت گفته‌اند که ترس از جهل و نادانی برای روح انسان بسیار زیان‌آور است و هیچ چیز به اندازه جهل خسارت‌بار نیست. آیات نازل شده هم به صحت این موضوع تأکید دارد. سپس او از ائمه و علمای ماوراءالنهر و بزرگان حضرت خاقان خواسته که ضرورتاً توضیح دهند که نبوت، ولایت، دین، اسلام، ایمان، احسان، تقوی، امر به معروف، نهی از منکر، صراط، میزان، رحم، شفقت، عدل و فضل چیست.
چون این نامه به حضرت بغراخان رسید و بر مضمون و مکنون او وقوف یافت ائمهٔ ماوراءالنهر را از دیار و بلاد باز خواند و در این معنی با ایشان مشورت کرد و چند کس از کبار و عظام ائمهٔ ماوراءالنهر قبول کردند که هر یک در این باب کتابی کنند و در اثناء سخن و متن کتاب جواب آن کلمات درج کنند و بر این چهار ماه زمان خواستند و این مهلت به انواع مضر همی‌بود چه از همه قوی‌تر اخراجات خزینه بود در اخراجات رسولان و پیکان و تعهد ائمه.
هوش مصنوعی: زمانی که این نامه به حضرت بغراخان رسید و مضمون آن را متوجه شد، ائمه ماوراءالنهر را از سرزمین و مناطق دیگر فراخواند و در این باره با آن‌ها مشورت کرد. برخی از بزرگ‌ترها و شخصیت‌های مهم ائمه ماوراءالنهر پذیرفتند که هر کدام کتابی در این مورد بنویسند و در طول گفتگو و متن کتاب، پاسخ کلمات مربوطه را درج کنند. آن‌ها به مدت چهار ماه زمان خواستند، اما این مهلت با چالش‌های زیادی همراه بود، به ویژه در زمینه هزینه‌ها، مانند مخارج سفرهای رسولان و تعهدات ائمه.
تا محمد بن عبده الکاتب که دبیر بغرا خان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت و در نظم و نثر تبحری و از فضلا و بلغاء اسلام یکی او بود گفت:
هوش مصنوعی: محمد بن عبده الکاتب، که منشی بغرا خان بود و در علم و فضیلت بسیار توانا بود، در نظم و نثر نیز مهارت زیادی داشت و یکی از دانشمندان و نویسندگان برجسته اسلام به شمار می‌رفت.
من این سؤالات را در دو کلمه جواب کنم چنان که افاضل اسلام و اماثل مشرق چون ببینند در محل رضا و مقر پسند افتد.
هوش مصنوعی: من این سؤالات را به صورت مختصر و واضح پاسخ می‌دهم تا افراد برجسته اسلام و دیگران در شرق، آن را بپسندند و مقبول واقع شود.
پس قلم برگرفت و در پایان مسائل بر طریق فتوی بنوشت که:
هوش مصنوعی: سپس قلم را برداشت و در آخر مسائل به روش فتوایی نوشت که:
قال رسول الله صلی الله علیه و سلم التعظیم لامر الله و الشفقة علی خلق الله.
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) فرمودند: احترام به فرمان خدا و مهربانی با مخلوقات خدا.
همهٔ ائمهٔ ماوراء النهر انگشت به دندان گرفتند و شگفتیها نمودند و گفتند: اینت جوابی کامل و اینت لفظی شامل! و خاقان عظیم برافروخت که به دبیر کفایت شد و به ائمه حاجت نیفتاد و چون به غزنین رسید همه بپسندیدند.
هوش مصنوعی: تمامی پیشوایان منطقه ماوراء النهر متعجب شدند و از شگفتی‌ها سخن گفتند و اظهار کردند که این پاسخ کامل و این واژه جامع است! و خاقان بزرگ برآشفته شد و گفت که این نامه به اندازه‌ای خوب است که نیازی به مشاوره ائمه نیست. و هنگامی که به غزنین رسید، همه آن را پذیرفتند.
پس از این مقدمات نتیجه آن همی‌آید که دبیر عاقل و فاضل مهین جمالی است از تجمل پادشاه و بهین رفعتی است از ترفع پادشاهی. پس بدین حکایت این مقالت را ختم کنیم و السلام.
هوش مصنوعی: بر اساس این مقدمات می‌توان نتیجه گرفت که دبیر عاقل و دانشمند، تجلی زیبایی پادشاهی و نمایانگر مقام والای آن است. بنابراین با این داستان، این مطلب را به پایان می‌رسانیم و به خدای بزرگ می‌سپاریم.

خوانش ها

بخش ۱۱ - حکایت ده - محمد بن عبده کاتب به خوانش حمیدرضا محمدی

حاشیه ها

1400/03/03 19:06
حمیدرضا

در متن چاپی که که تصویر آن پیوست شده حداقل دو غلط تایپی وجود دارد که در متن تایپی گنجور که به همت سرکار خانم زرکوب تایپ شده درست آنها آمده، و در جملهٔ « ... در پایان مسائل بر طریق فتوی بنوشت ...» به جای «طریق» کلمهٔ «طبق» آمده. علت خوانش «طبق» به جای «طریق» در فایل صوتی، قرائت از روی تصویر کتاب چاپی است.