گنجور

شمارهٔ ۱۰ - عارف راجع به شیراز و نامه شریفه دختران ایران چاپ شیراز و زنددخت بانو سردبیر آن نامه سروده

خوشا شیراز و عهد باستانش
درخشان دورهٔ دور کیانش
درود پاک نیکان بر روانِ
نکو کیخسرو گیتی‌ستانش
فرح‌گستر سراسر کوه و دشتش
نشاط‌آور زمین و آسمانش
همه دانش‌پژوه و مملکت‌دوست
بزرگ و کوچک و پیر و جوانش
از آن گلزار دانش تا ابد ماند
ز سعدی بوستان و گلستانش
همه چیزش فزون ز اندازه نیکو
نکوتر از همه چیزش زبانش
زبان فارس را باید روان کرد
به سرکوبی آذربایجانش
زیان‌آور زبانی کاندر آن بوم
نشیمن کرد کوبد آشیانش
ز دل تبریک باید گفت و تقدیس
نمود از جان به نامه بانوانش
چو این اوراق پاک از زند دخت است
اَوِستا‌سا بخواهم جاودانش
دُر‌افشان دامن افکار پاکش
به پیش خامهٔ گوهرفشانش
چو شد آباد از او راه خرابات
زید سرسبز و خرم مرزبانش
دل عارف چو هرجایی‌ست جانش
همان برخی آذربایجانش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا شیراز و عهد باستانش
درخشان دورهٔ دور کیانش
هوش مصنوعی: شیراز شهری است زیبا که به دوران باستان و شکوه آن افتخار می‌کند.
درود پاک نیکان بر روانِ
نکو کیخسرو گیتی‌ستانش
هوش مصنوعی: سلام و درود به روح نیکو و پاک کیخسرو، که دنیا را به نیکی و خوبی فراگرفته است.
فرح‌گستر سراسر کوه و دشتش
نشاط‌آور زمین و آسمانش
هوش مصنوعی: طبیعتش پر از شادی و خوشحالی است و هر گوشه‌اش، از کوه و دشت گرفته تا زمین و آسمان، روح را تازه می‌کند.
همه دانش‌پژوه و مملکت‌دوست
بزرگ و کوچک و پیر و جوانش
هوش مصنوعی: کلیه‌ی افرادی که به تحصیل علم و خدمت به کشور علاقه‌مند هستند، از هر سن و سال و در هر مقامی.
از آن گلزار دانش تا ابد ماند
ز سعدی بوستان و گلستانش
هوش مصنوعی: از دنیای دانش و علم که سعدی به یادگار گذاشته، همیشه بوی خوش و زیبایی آن در ذهن‌ها خواهد ماند.
همه چیزش فزون ز اندازه نیکو
نکوتر از همه چیزش زبانش
هوش مصنوعی: همه چیز او خوب و بهتر از هر چیز دیگری است، به‌ویژه زبانش که از همه چیزش زیباتر است.
زبان فارس را باید روان کرد
به سرکوبی آذربایجانش
هوش مصنوعی: زبان فارسی را باید به خوبی و با تسلط بیان کرد تا بتوان آذربایجان را کنترل کرد.
زیان‌آور زبانی کاندر آن بوم
نشیمن کرد کوبد آشیانش
هوش مصنوعی: زبان خطرناکی است که در سرزمین خود به خراب کردن خانه‌اش پرداخته است.
ز دل تبریک باید گفت و تقدیس
نمود از جان به نامه بانوانش
هوش مصنوعی: باید از دل تبریک گفت و با تمام وجود گرامی داشت به خاطر نامه‌های بانوانش.
چو این اوراق پاک از زند دخت است
اَوِستا‌سا بخواهم جاودانش
هوش مصنوعی: وقتی که این ورق‌های پاک از زندانی آزاد شود، می‌خواهم آن را برای همیشه نگه‌دارم.
دُر‌افشان دامن افکار پاکش
به پیش خامهٔ گوهرفشانش
هوش مصنوعی: دامن افکار پاک او مانند جواهری درخشان است که به زیبایی بر کاغذش نقش می‌زند.
چو شد آباد از او راه خرابات
زید سرسبز و خرم مرزبانش
هوش مصنوعی: وقتی که خرابات از او آباد شد، مرزبانش زید سرسبز و خوشحال گشت.
دل عارف چو هرجایی‌ست جانش
همان برخی آذربایجانش
هوش مصنوعی: دل عارف مانند هر جای دیگری است و جان او همان بخشی از آذربایجانش است. به این معنا که احساسات و روح او به جایی تعلق دارد که ویژگی‌ها و آثار خاص خود را دارد.