گنجور

شمارهٔ ۲۵۳

بر کار جهان دل منه ایرا که نشاید
کین خوبی و ناخوبی هم دیر نپاید
چندان که بگفتم مهل کاخر روزی
آن سیم سیه گردد و آن حلقه بساید
پندم نپذیرفتی و خوکی شدی آخر
وامروز در این شهر کسی خوک نگاید
هم با دل پر دردی و هم با رخ پر موی
ای سرو لقا محنت از این بیش نیاید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر کار جهان دل منه ایرا که نشاید
کین خوبی و ناخوبی هم دیر نپاید
هوش مصنوعی: به دنیا دل نبند، زیرا این دنیا پایدار نیست و خوبی و بدی در آن مدت زیادی دوام نخواهد داشت.
چندان که بگفتم مهل کاخر روزی
آن سیم سیه گردد و آن حلقه بساید
هوش مصنوعی: هرچقدر که من به تو فرصت دادم، بالاخره روزی خواهد رسید که آن زیبایی تاریک از بین برود و آن پیوند هم گسسته شود.
پندم نپذیرفتی و خوکی شدی آخر
وامروز در این شهر کسی خوک نگاید
هوش مصنوعی: تو نصیحت‌های مرا نپذیرفتی و در نهایت به حالتی پایین‌تر از انسان رسیدی. حالا در این شهر هیچ‌کس تو را قابل توهین نمی‌داند و حتی هیچ‌کس به تو توهین نمی‌کند.
هم با دل پر دردی و هم با رخ پر موی
ای سرو لقا محنت از این بیش نیاید
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا، هم دل من پر از درد است و هم چهره‌ات پر از زیبایی. دیگر از این سختی‌ها و مشکلات بیشتر از این برای من نخواهد آمد.