شمارهٔ ۲۴۹ - اذن دخول به مجلس صاحب خواهد
ای خاک درت سرمه شده چشم ولی را
از بسکه کف پای تو بر خاک در آید
بر درگه تو بند به پایست به خدمت
دستوری او چیست رود یا که درآید
شمارهٔ ۲۴۸ - حکیم رنجور بود و دوستی او را عیادت نکرد در شکایت و طلب حضور او گوید: ای بدیعالزمان بیا و ببینشمارهٔ ۲۵۰ - مخدوم به حکیم جام شرابی بخشیده در شکر آن و طلب شراب گوید: ای به جود و به قدر بر ز فلک
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خاک درت سرمه شده چشم ولی را
از بسکه کف پای تو بر خاک در آید
هوش مصنوعی: خاک دروازهات آنقدر ارزشمند و زیبا شده که گویا سرمهای برای چشمان ولیّ (امام) گردیده؛ زیرا پاهای او مدام بر روی این خاک ساییده میشود.
بر درگه تو بند به پایست به خدمت
دستوری او چیست رود یا که درآید
هوش مصنوعی: در برابر تو، بندگان و خادمان در انتظارند. باید دید که آیا اجازه میدهی کسی وارد شود یا اینکه باید در بیرون بماند.