شمارهٔ ۲۰۴ - در عارضهٔ خاتون عصمةالدین رضیةالملوک
گر خداوند عصمةالدین را
عارضه رنجه داشت روزی چند
آن بدان از بد ستارهٔ نحس
یا جفای سپهر بد پیوند
دولتی داشت بس به غایت تیز
چون قضا قادر و چو چرخ بلند
بخت بیدار مهربانش گفت
که بود در کمال بیم گزند
دفع چشم بد جهانی را
همچنین نرم نرم و خنداخند
داشت از روی مصلحت دو سه روز
دل او را که شاد باد نژند
ور تو کفارتی نهی آنرا
من نباشم بدان سخن خرسند
کادمیزادهای که بیگنه است
کی به کفار تست حاجتمند
وانکه معصوم هست دست گناه
پای او را نیارد اندر بند
معصیت را به عالم عصمت
وهم هم درنیاورد به کمند
پس چه کفارت این چه کفر بود
یا چه بیهوده باشد و ترفند
لفظ کفارت ای سلیم القلب
بپذیر از من مسلمان پند
هیچ معصوم را چو نپسندی
عصمت صرف را مکن به پسند
ای ز آباء و امهات وجود
چون تو هرگز نزاده یک فرزند
به خدایی که نیست مانندش
گرچه مستغنیم از این سوگند
که ز انصاف روزگار امروز
همه چیزیت هست جز مانند
وانکه در عرضگاه کون و فساد
چرخ را نیست هیچ خویشاوند
نظم پروین نداد کاری را
تا به شکل بنات نپراکند
گر نگاری نگاشت باز بشست
ور نهالی نشاند باز بکند
باری از طوبی تو طوبی لک
سالها رفت و بر گلی نفکند
روزگارت جگر نخواهد داد
خصم گو روز و شب جگر میرند
گر گشاید زمانه ور بندد
دل به جز در خدای هیچ مبند
پایت اندر رکاب تاییدست
درنیتفی از این سیاه و سمند
تو که در حفظ ایزدی چه کنی
حرز و تعویذ اهل جند و خجند
حرف و صوت ار قضا بگرداند
مرحبا زند و حبذا پازند
از که کرد آتش حوادث دور
در سرای سپنج دود سپند
تا که در نطع دهر در بازیست
رخ بهرام و اسب مار اسفند
باد فرزین عز و عمرت را
از پیاده دوام فرزین بند
شخص و دینت ودیعت ایزد
بینیاز از طبیب و دانشمند
عدد سالهای مدت تو
همچو تاریخ پانصد و چل و اند
شمارهٔ ۲۰۳ - در التماس برات انعام گوید که خبر آن بدو رسید و برات نرسیده بود: ای خداوندی که بر درگاه جاهت بندهوارشمارهٔ ۲۰۵ - در هجای بخیلی گفته: ممسکی جست مر مرا در بلخ
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر خداوند عصمةالدین را
عارضه رنجه داشت روزی چند
هوش مصنوعی: اگر خداوند شخصیت پاک دین را دچار سختی و رنجی کند به مدت چند روز،
آن بدان از بد ستارهٔ نحس
یا جفای سپهر بد پیوند
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که سرنوشت بد یا بدیهایی که به انسان میرسد ممکن است ناشی از ستارههای نامساعد یا بدبیاریهای زندگی باشد. در واقع، ممکن است زندگی فرد تحت تأثیر عواملی خارج از کنترل او قرار بگیرد.
دولتی داشت بس به غایت تیز
چون قضا قادر و چو چرخ بلند
هوش مصنوعی: دولتی داشت که بسیار تیز و سریع بود، مانند سرنوشت قوی و همچون چرخ بزرگ و پرتوان عمل میکرد.
بخت بیدار مهربانش گفت
که بود در کمال بیم گزند
هوش مصنوعی: سرنوشت خوب و مهربان او به او گفت که در اوج ناامیدی از خطرات قرار دارد.
دفع چشم بد جهانی را
همچنین نرم نرم و خنداخند
هوش مصنوعی: برای دور کردن چشم بد جهان، به آرامی و با لبخند جلو بروید.
داشت از روی مصلحت دو سه روز
دل او را که شاد باد نژند
هوش مصنوعی: او به خاطر مصلحت و دلیلی خاص، به مدت چند روز سعی کرد که دل او را شاد کند، هرچند او در باطن غمگین بود.
ور تو کفارتی نهی آنرا
من نباشم بدان سخن خرسند
هوش مصنوعی: اگر تو از دینی دست بکشی، من به خاطر آن حرف تو ناراحت نخواهم شد.
کادمیزادهای که بیگنه است
کی به کفار تست حاجتمند
هوش مصنوعی: پسری از نسل نیکان، که نیکیها در اوست، چگونه برای درخواست حاجت خود به بیمقدسان برود؟
وانکه معصوم هست دست گناه
پای او را نیارد اندر بند
هوش مصنوعی: کسی که معصوم و پاک است، نمیتواند به گناه گرفتار شود و پای او به دام معاصی نمیافتد.
معصیت را به عالم عصمت
وهم هم درنیاورد به کمند
هوش مصنوعی: گناه هیچ گاه در عالم پاکی و معصومیت جایی ندارد و نمیتواند به آنجا نفوذ کند.
پس چه کفارت این چه کفر بود
یا چه بیهوده باشد و ترفند
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به بیهودگی یا انفصال از حقیقت اشاره دارد، که ممکن است به اعمال یا اعتقادات بیپایه و اساس مربوط شود. در واقع، به نظر میرسد که شخص در جستجوی معنا و ارزش در زندگیاش است و به تردید در مورد کارها یا اعتقاداتش دچار شده است.
لفظ کفارت ای سلیم القلب
بپذیر از من مسلمان پند
هوش مصنوعی: ای سلیم القلب، سخن من را بپذیر و بدان که در مورد عذاب و جبران، توجه کن.
هیچ معصوم را چو نپسندی
عصمت صرف را مکن به پسند
هوش مصنوعی: اگر هیچ معصومی را نپسندی، پس به صرف معصومیت او، او را دوست نداشته باش.
ای ز آباء و امهات وجود
چون تو هرگز نزاده یک فرزند
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند تو هرگز از پدران و مادران وجود زاده نشده است، تو بینظیری و یگانهای.
به خدایی که نیست مانندش
گرچه مستغنیم از این سوگند
هوش مصنوعی: به خدایی که نظیری برایش وجود ندارد، هرچند از این قسم بهرهمندیم و نیازی به آن نداریم.
که ز انصاف روزگار امروز
همه چیزیت هست جز مانند
هوش مصنوعی: امروز در روزگار به گونهای است که هیچ چیز به اندازه خودت نیست و همه چیز در مقایسه با تو کمتر به نظر میرسد.
وانکه در عرضگاه کون و فساد
چرخ را نیست هیچ خویشاوند
هوش مصنوعی: کسی که در دنیای پر از تغییر و ناپایداری زندگی میکند، هیچ نسبتی با چرخ سرنوشت و حوادث آن ندارد.
نظم پروین نداد کاری را
تا به شکل بنات نپراکند
هوش مصنوعی: در نظم پروین، هیچ کاری به شکل بینظمی و پریشانی انجام نمیشود و همه چیز به خوبی و با نظم پیش میرود.
گر نگاری نگاشت باز بشست
ور نهالی نشاند باز بکند
هوش مصنوعی: اگر معشوقی محبت خود را دوباره نشان دهد، عشق همواره برقرار خواهد ماند. و اگر درختی دوباره جوانه نزند، قطعاً از ریشه خواهد کند.
باری از طوبی تو طوبی لک
سالها رفت و بر گلی نفکند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد برای سالها، خوشبختی و نعمت تو بر روی گلی نیفتاده است.
روزگارت جگر نخواهد داد
خصم گو روز و شب جگر میرند
هوش مصنوعی: در زندگی، دشمنان به تو رحم نخواهند کرد، بنابراین باید مراقب باشی و در مقابل چالشها قوی بمانی. روز و شب به سختیها و مشکلات پیوسته روبهرو هستی.
گر گشاید زمانه ور بندد
دل به جز در خدای هیچ مبند
هوش مصنوعی: اگر زمانه به تو روی خوش نشان دهد یا دل را از چیزی غیر از خدا جدا کند، هرگز به هیچ چیز دیگر وابسته نشو.
پایت اندر رکاب تاییدست
درنیتفی از این سیاه و سمند
هوش مصنوعی: پایت بر رکاب است و مهر تایید بر کارهایت میزند؛ در دلی پر از امید و رنگین.
تو که در حفظ ایزدی چه کنی
حرز و تعویذ اهل جند و خجند
هوش مصنوعی: تو که در حفاظت و حمایت خداوند هستی، چه نیازی به دعاها و جادوهای مردم عادی داری؟
حرف و صوت ار قضا بگرداند
مرحبا زند و حبذا پازند
هوش مصنوعی: اگر تقدیر بر این باشد که سخن و صدا تغییر یابد، پس خوش آمد و چه نیکوست که این تغییر صورت گیرد.
از که کرد آتش حوادث دور
در سرای سپنج دود سپند
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این موضوع میپردازد که چه کسی آتش مشکلات و حوادث را در خانهای که پر از دود و غم است، به وجود آورده است. به نوعی، شاعر سوال میکند که ریشه این دردها و مصائب از کجا نشأت گرفته و چه عاملی باعث ایجاد چنین وضعیتی شده است.
تا که در نطع دهر در بازیست
رخ بهرام و اسب مار اسفند
هوش مصنوعی: تا زمانی که در تماشای دنیا بازی وجود دارد، چهره بهرام و اسب مار اسفند در این بازی نمایان است.
باد فرزین عز و عمرت را
از پیاده دوام فرزین بند
هوش مصنوعی: بادی که نیرومند و تند است، باید باعث شود که تو در مسیر پیشرفت و طول عمر خود، به خوبی و با استقامت پیش بروی.
شخص و دینت ودیعت ایزد
بینیاز از طبیب و دانشمند
هوش مصنوعی: شخصیت و ایمان تو هدیهای از سوی خداوند است و نیازی به پزشک و عالم ندارید.
عدد سالهای مدت تو
همچو تاریخ پانصد و چل و اند
هوش مصنوعی: مدت زمانی که تو در این دنیا هستی، به اندازه تاریخ پانصد و شصت سال است.