شمارهٔ ۱۷۳ - در نصیحت
در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت
آن قدر عمری که یابد مردم آزاد مرد
کاستینها در غم او ترکنند از آب گرم
فیالمثل گز بگذرد بر دامن او باد سرد
شمارهٔ ۱۷۲ - در مدح پیروز شاه: آنکه او دست و دلت را سبب روزی کردشمارهٔ ۱۷۴ - شبی در حال مستی از بامی درافتاد این قطعه را گفت: گرچه شب سقطهٔ من هر که دید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت
آن قدر عمری که یابد مردم آزاد مرد
هوش مصنوعی: در زندگی با دیگران آگاه باش که باید آنقدر عمر را بگذرانید که مردم بتوانند آزادانه زندگی کنند.
کاستینها در غم او ترکنند از آب گرم
فیالمثل گز بگذرد بر دامن او باد سرد
هوش مصنوعی: کاسههای داغ در غم او شکسته میشوند، مانند اینکه باد سرد بر دامن او میوزد و او را میآزارد.
حاشیه ها
1403/11/18 03:02
علی مدیر
بیت دوم گر بگذرد