گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴

روی برگشتنم از روی تو نیست
که جهانم به یکی موی تو نیست
زان ز روی تو نگردانم روی
که به جز روی تو چون روی تو نیست
هیچ شب نیست که اندر طلبت
بسترم خاک سر کوی تو نیست
هیچ دم نیست که بر جان و دلم
داغی از طعنهٔ بدگوی تو نیست
نیست با این همه آزرم ازو
زانکه بی تعبیهٔ بوی تو نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی برگشتنم از روی تو نیست
که جهانم به یکی موی تو نیست
هوش مصنوعی: من به خاطر تو برگشتن را انتخاب نکردم، چون جهانم تنها به یک تار موی تو وابسته نیست.
زان ز روی تو نگردانم روی
که به جز روی تو چون روی تو نیست
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیتی که در چهره‌ات دارم، هرگز از تو روی برنمی‌گردانم، زیرا هیچ‌کس به اندازه تو زیبا نیست.
هیچ شب نیست که اندر طلبت
بسترم خاک سر کوی تو نیست
هوش مصنوعی: هیچ شبی نیست که برای دیدنت و در جستجوی تو بستر خواب من در خاک خیابان تو نباشد.
هیچ دم نیست که بر جان و دلم
داغی از طعنهٔ بدگوی تو نیست
هوش مصنوعی: هیچ زمانی نیست که بر روح و قلبم زخم و آسیبی از سرزنش‌ها و انتقادات تو نخورده باشم.
نیست با این همه آزرم ازو
زانکه بی تعبیهٔ بوی تو نیست
هوش مصنوعی: با وجود تمام شرم و خجالت از او، باز هم در دل دلیل خاصی برای این احساس ندارم، زیرا بوی تو در این میان وجود ندارد.

حاشیه ها

1399/02/29 15:04
مرتضی هاشمی

هیچ شب نیست که اندر طلبت
بسترم خاک سر کوی تو نیست...