غزل شمارهٔ ۱۵۸
طاقتم در فراق تو برسید
صبر یکبارگی ز من برمید
تا گرفتار عشق شد جانم
بر دلم باد خرمی نوزید
چرخ بر روزنامهٔ عمرم
همه گویی نشان هجر کشید
عقل کوشید با غمت یکچند
عاقبت هم طریق عجز گزید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طاقتم در فراق تو برسید
صبر یکبارگی ز من برمید
هوش مصنوعی: در دوری تو طاقت من تمام شده است و یک بار برای همیشه، صبرم ناگهان به پایان رسید.
تا گرفتار عشق شد جانم
بر دلم باد خرمی نوزید
هوش مصنوعی: وقتی که عشق مرا درگیر خود کرد، جانم در دلم احساس تازگی و شادابی را تجربه کرد.
چرخ بر روزنامهٔ عمرم
همه گویی نشان هجر کشید
هوش مصنوعی: زندگیام مانند صفحهای از یک روزنامه است که بر آن نشانههای فراق و دوری حک شده است.
عقل کوشید با غمت یکچند
عاقبت هم طریق عجز گزید
هوش مصنوعی: عقل تلاش کرد که با غم تو مقابله کند، اما در نهایت تسلیم شد و از عجز خود ناتوانی را پذیرفت.

انوری