شمارهٔ ۶
تیر شه را به نظم بستودم
شکر کرد و به فخر سر بفراشت
آمد و بوسه داد سینهٔ من
رفت و پیکان به سینه در بگذاشت
من ندانم که این ودیعت را
سینه تا کی نگاه خواهد داشت
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تیر شه را به نظم بستودم
شکر کرد و به فخر سر بفراشت
هوش مصنوعی: من به زیبایی و هنر تیراندازی شاه اشاره کردم و او از این مدح خوشحال شد و با افتخار سرش را بالا برد.
آمد و بوسه داد سینهٔ من
رفت و پیکان به سینه در بگذاشت
هوش مصنوعی: او آمد و به سینهام بوسهای زد و سپس با قلبم مانند پیکانی عمیق زخم زد و رفت.
من ندانم که این ودیعت را
سینه تا کی نگاه خواهد داشت
هوش مصنوعی: من نمیدانم این راز را قلبم تا چه زمانی در خود نگهخواهد داشت.