گنجور

شمارهٔ ۳۴

مرا از پی خدمت شاه باید
دل و دیده و عمر و جان و جوانی
هر آن زندگانی که بی‌شه گذارم
مرا مرگ باشد چنان زندگانی
ولیکن مرا شاه معذور دارد
که طاقت نمیدارم از ناتوانی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا از پی خدمت شاه باید
دل و دیده و عمر و جان و جوانی
هوش مصنوعی: برای خدمت به پادشاه، باید تمام وجودم را، از دل و چشم و عمر و جان و جوانی‌ام، فدای او کنم.
هر آن زندگانی که بی‌شه گذارم
مرا مرگ باشد چنان زندگانی
هوش مصنوعی: هرگونه زندگی که بدون عشق بگذرانم، برایم مانند مرگ است. چنین زندگی‌ای برایم هیچ ارزشی ندارد.
ولیکن مرا شاه معذور دارد
که طاقت نمیدارم از ناتوانی
هوش مصنوعی: اما شاه مرا درک می‌کند و می‌فهمد که از ضعف و ناتوانی نمی‌توانم بیشتر تحمل کنم.