گنجور

شمارهٔ ۱۵

ای روزگار خورده کم روزگار گیر
بیغوله را ز تیر حوادث حصار گیر
یک‌ره که در سرای سپنجی نشسته‌ای
اندیشه کن ز راه و شدن را شمار گیر
اکنون که کارهای جهان با خصومت است
بگریز و از میان خصومت کنار گیر
پیشی مجوی بر کس و بیشی طلب مکن
در کنج خانه‌ای به‌ قناعت قرار گیر
غره مشو به نعمت و دل در جهان مبند
از فخر ملک و نعمت او اعتبار گیر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای روزگار خورده کم روزگار گیر
بیغوله را ز تیر حوادث حصار گیر
هوش مصنوعی: ای روزگار، دچار مشکلات و سختی‌ها شده‌ای، برحذر باش و از تیرهای حوادث و مصائب در امان بمان. خود را از آسیب‌ها حفظ کن و به محافظت از جایگاه امن خود بپرداز.
یک‌ره که در سرای سپنجی نشسته‌ای
اندیشه کن ز راه و شدن را شمار گیر
هوش مصنوعی: به جایی که نشسته‌ای و در حال استراحت هستی، فکر کن و به راهی که می‌خواهی بروی و آنچه بر تو می‌گذرد توجه کن.
اکنون که کارهای جهان با خصومت است
بگریز و از میان خصومت کنار گیر
هوش مصنوعی: در چنین زمانی که درگیر جنگ و دشمنی هستند، بهتر است که از آن فضا دور شویم و در آرامش قرار بگیریم.
پیشی مجوی بر کس و بیشی طلب مکن
در کنج خانه‌ای به‌ قناعت قرار گیر
هوش مصنوعی: به دیگران حسد نبر و از آن‌ها چیزی نخواه، در محیط خودت با قناعت و آرامش زندگی کن.
غره مشو به نعمت و دل در جهان مبند
از فخر ملک و نعمت او اعتبار گیر
هوش مصنوعی: به راحتی به خوشی‌ها و نعمت‌های زندگی دلخوش نشو و خودت را در این دنیا غرق نکن. از مقام و ثروت دیگران نباید به خود اعتبار و ارج بنه‌ای.

حاشیه ها

1396/08/21 19:11
ر.غ

با سلام.منظور از فخر ملک در بیت پایانی، فخرالملک پسر وزیر سلجوقی نظام الملک است که در سال 500 به دست یکی از فدائیان اسماعیلی کشته شد.