گنجور

شمارهٔ ۱۱

جهان ‌گشاده ثنای تو را چو شیر دهان
زمانه بسته رضای تو را چو تیر کمر
غبار موکب تو کرده چشم گردون کور
صهیل مرکب تو کرده گوش گردون کر
فکند رمح تو هر ساعتی از آن مردم
ربود تیغ تو هر لحظه‌ای از آن لشکر
هزار جوشن و تن در میانهٔ جوشن
هزار مغفر و سر در میانه مغفر

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان ‌گشاده ثنای تو را چو شیر دهان
زمانه بسته رضای تو را چو تیر کمر
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر تو در حال تمجید و ستایش است، اما زمان به خاطر تو سکوت کرده و خود را در کنترل نگه داشته است.
غبار موکب تو کرده چشم گردون کور
صهیل مرکب تو کرده گوش گردون کر
هوش مصنوعی: غبار حضور تو چنان است که چشم آسمان را نابینا کرده و صدای اسب تو به‌قدری بلند است که گوش جهان را ناشنوا کرده است.
فکند رمح تو هر ساعتی از آن مردم
ربود تیغ تو هر لحظه‌ای از آن لشکر
هوش مصنوعی: هر لحظه، نیزه تو باعث می‌شود که مردان بیفتند و شمشیر تو هر آن، دشمنان را از میدان به در می‌کند.
هزار جوشن و تن در میانهٔ جوشن
هزار مغفر و سر در میانه مغفر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تجهیزات جنگی پرداخته و می‌گوید که هزاران زره و زنجیر در میان آن زره‌ها و همچنین هزاران کلاه‌خود و سر در میان آن کلاه‌خودها وجود دارد. به‌عبارت دیگر، هر شخص چه بسا با زره و کلاه‌خودهای مختلف در میدان نبرد حاضر شده است.