شمارهٔ ۴۶۰
چو تو ندید و نبیند زمانه سلطانی
چو تو نَبُود و نباشد به هیچ دورانی
فلک نیارد دیگر چو تو خداوندی
جهان نبیند دیگر چو تو جهانبانی
هر آن کسی که پرستد به جز تو شاهی را
همی پرستد جز کردگار یزدانی
به غرب تابع فرمان توست هر ملکی
به شرق بندهٔ فرمان توست هر خانی
مرا بزرگ نیاید که شد مُسَخّر تو
عراق و رومی با شامی و خراسانی
فرود همت تو باشد ار پدید آرد
به جای هر شهری کردگار کیهانی
تو آفتاب جهانی و مر تو را هر سال
بهگرد گیتی چون آفتاب جولانی
خدای عالم از اسرار آسمان داند
که بر زمین چو تو هرگز نبود سلطانی
اگر به روم بخوانند نامهات یک بار
صلیب را نبرد سجده هیچ رُهبانی
وگر نشان تو جاندار تو برد سوی چین
به چین نماند بر تخت هیچ خاقانی
عجایب هنر و دولت تو زان بیش است
که بر ثنای تو قادر شود سخندانی
سزا نباشد جز پیش تخت عالی تو
چنین درخت و چنین مجلسی و بستانی
اگرچه ایزد سرهنگ کرد با فرهنگ
بهدولت تو همه نعمتی و احسانی
از این بزرگترین نعمتی نداد خدای
که داد وی را یکهفته چون تو مهمانی
نثارکرد بسی نعمت و دریغی نیست
وگر بُدی بَدَل هر یکی دگر جانی
ز نیک عهدی تو بر تو هیچ تاوان نیست
ز میزبانی او نیست نیز تاوانی
خدای حافظ تو باد وانِ فرزندان
ز عمر بر سر تو هر زمان گلافشانی
مباد هرگز در مجلس تو اندوهی
مباد هرگز در دولت تو نقصانی
تو پادشاه زمانی و در زمانه مباد
برون ز حشمت و فرمانْتْ هیچ فرمانی
ز من دعا و ثنا وز جبرئیل آمین
که جز ثنا نبود طاعتت ثناخوانی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو تو ندید و نبیند زمانه سلطانی
چو تو نَبُود و نباشد به هیچ دورانی
هوش مصنوعی: هیچ زمانی سلطانی چون تو را ندیده و نخواهد دید؛ در هیچ دورانی فردی چون تو وجود نداشته و نخواهد داشت.
فلک نیارد دیگر چو تو خداوندی
جهان نبیند دیگر چو تو جهانبانی
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند تو نمیتواند بر آسمانها فرمانروایی کند و دیگر کسی مانند تو نیست که اداره امور جهان را به عهده بگیرد.
هر آن کسی که پرستد به جز تو شاهی را
همی پرستد جز کردگار یزدانی
هوش مصنوعی: هر کس که غیر از تو، خدایی را بپرستد، در واقع به جز خداوند یکتا، کسی دیگر را میپرستد.
به غرب تابع فرمان توست هر ملکی
به شرق بندهٔ فرمان توست هر خانی
هوش مصنوعی: در غرب و شرق، همه نیروها و مملکتها تحت تأثیر و فرمان تو هستند. هر فرمانروایی در این مناطق، مطیع دستورات تو به شمار میآید.
مرا بزرگ نیاید که شد مُسَخّر تو
عراق و رومی با شامی و خراسانی
هوش مصنوعی: من نمیپسندم که بگویم عراق و روم و شام و خراسانی زیر سلطه تو هستند.
فرود همت تو باشد ار پدید آرد
به جای هر شهری کردگار کیهانی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر تلاش و اراده تو به کار گرفته شود، میتواند باعث شود که خداوند عالم در هر مکانی چیزی جدید و نمایان بسازد. به عبارت دیگر، نیروی اراده و تلاش انسانی میتواند به ظهور و خلق چیزهای جدید و بزرگ منجر شود.
تو آفتاب جهانی و مر تو را هر سال
بهگرد گیتی چون آفتاب جولانی
هوش مصنوعی: تو نورانیت در این جهان بینظیر است و هر سال مانند آفتاب دور این عالم میچرخانی.
خدای عالم از اسرار آسمان داند
که بر زمین چو تو هرگز نبود سلطانی
هوش مصنوعی: خداوند متعال از رموز آسمان باخبر است و بر زمین کسی مانند تو را نمیتوان یافت که چنین سلطنتی داشته باشد.
اگر به روم بخوانند نامهات یک بار
صلیب را نبرد سجده هیچ رُهبانی
هوش مصنوعی: اگر نامهات به روم فرستاده شود، هیچ راهبی برای سجده کردن تحت فشار صلیب قرار نخواهد گرفت.
وگر نشان تو جاندار تو برد سوی چین
به چین نماند بر تخت هیچ خاقانی
هوش مصنوعی: اگر نشانی از وجود تو در دست باشد و به چین برود، هیچ پادشاهی در چین نخواهد توانست بر تخت سلطنت باقی بماند.
عجایب هنر و دولت تو زان بیش است
که بر ثنای تو قادر شود سخندانی
هوش مصنوعی: هنر و قدرت تو آنقدر شگفتانگیز است که هیچ سخنوری توانایی ستایش تو را ندارد.
سزا نباشد جز پیش تخت عالی تو
چنین درخت و چنین مجلسی و بستانی
هوش مصنوعی: در برابر شاهی بزرگ و بزرگوار، وجود چنین درختان و باغها و جمعهایی شایسته و مناسب نیست.
اگرچه ایزد سرهنگ کرد با فرهنگ
بهدولت تو همه نعمتی و احسانی
هوش مصنوعی: هرچند خداوند تو را با دانش و فرهنگ برگزیده است، اما به خاطر تو، همگان از نعمتها و خوبیها بهرهمند شدهاند.
از این بزرگترین نعمتی نداد خدای
که داد وی را یکهفته چون تو مهمانی
هوش مصنوعی: خداوند بزرگترین نعمت را به کسی نداد که تو را در یک هفته به عنوان مهمان داشته باشد.
نثارکرد بسی نعمت و دریغی نیست
وگر بُدی بَدَل هر یکی دگر جانی
هوش مصنوعی: بسیاری از نعمتها را نثار کردهام و از این کار پشیمان نیستم؛ اگر هم بود، هر کدام را با جان دیگری عوض میکردم.
ز نیک عهدی تو بر تو هیچ تاوان نیست
ز میزبانی او نیست نیز تاوانی
هوش مصنوعی: به خاطر دوستی و عهد نیکت هیچ گونه مجازات و عذابی بر تو نخواهد بود و از مهمانی و میزبانی او نیز هیچ هزینه و گناهی لازم نیست.
خدای حافظ تو باد وانِ فرزندان
ز عمر بر سر تو هر زمان گلافشانی
هوش مصنوعی: خدا نگهبان تو باشد و فرزندان تو، و هر لحظه برایت زیبایی و شادابی به ارمغان آورد.
مباد هرگز در مجلس تو اندوهی
مباد هرگز در دولت تو نقصانی
هوش مصنوعی: هرگز نگذار در محفل تو غم و اندوهی وارد شود و هرگز در فرمانروایی تو کاستی و نقصانی وجود داشته باشد.
تو پادشاه زمانی و در زمانه مباد
برون ز حشمت و فرمانْتْ هیچ فرمانی
هوش مصنوعی: تو در این زمان قدرت و سلطنت داری و خارج از این مقام و شکوه، هیچ فرمان و دستوری بر دیگری نخواهی داشت.
ز من دعا و ثنا وز جبرئیل آمین
که جز ثنا نبود طاعتت ثناخوانی
هوش مصنوعی: از من دعا و ستایش است و جبرئیل هم میگوید آمین، چرا که جز ستایش و مدح شما چیزی نیست که به عنوان عبادت به حساب آید.