گنجور

شمارهٔ ۳۰۴

ای شهریارِ گیتی ای پادشاهِ عالم
صاحبقرانِ اعظم‌ شاهنشهِ مُعَظّم
ای سنجرِ ملکشاه ای خسروِ نکوخواه
ای در جهان‌ شهنشاه ای بر شهان‌ مقدم
ای برده همت تو از روی دوستان چین
واورده هیبت تو در پشت دشمنان خم
فرعِ بزرگواری از رای توست والا
اصلِ خدایگانی از تیغ توست محکم
پر جشن توست زاوُل پر جوش توست کابل
وز تیغ توست غُلغُل در مُولتان و جیلَم
یزدان ز توست راضی ایمان به توست باقی
دولت ز توست عالی ملت به توست خرم
اعقاب را ز فرّت جاه است تا به محشر
و اسلاف را ز نامت فخرست تا به آدم
اندر مصاف رزمت ضیغم شود چو آهو
واندر حریم عدلت آهو شود چو ضِیغم‌
با جود تو گشاید درهای خُلد رضوان
با عدل تو ببندد مالک درِ جهنم
شاهی و شهریاری مردی و کامکاری
رادی و بردباری هر شش تو را مسلم
آنجا که رزم سازی در تن ‌کرا بود دل
وانجا که نرم سازی در دل کرا بود غم
ممدوح چون تو باید تا مدح و آفرینت
هر چند بیش گویم با قَدرِ تو بود کم
بر ملک و دولت تو دستور توست میمون
چونانکه بود آصف بر ملک و دولت جم
بر تخت پادشاهی تاج پدر تو داری
او نیز در وزارت دارد کفایتِ عَمّ
چشم جهان نبیند تا دامنِ قیامت
شاهی چو تو مُعَظّم صَدری چو او مکرم
تا در طِباع‌ باشد با شیر ساخته می
تا در سماع باشد با زیر ساخته بم
زیر مراد بادت چونانکه هست گیتی
زیر رکاب بادت چندانکه هست عالم
بر مژدهٔ فتوحت نصرت شده پیایی
بر شادی صبوحت ساغر شده دمادم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شهریارِ گیتی ای پادشاهِ عالم
صاحبقرانِ اعظم‌ شاهنشهِ مُعَظّم
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ و قدرتمند، ای فرمانروای جهان و عظیم‌ترین شاهزادگان.
ای سنجرِ ملکشاه ای خسروِ نکوخواه
ای در جهان‌ شهنشاه ای بر شهان‌ مقدم
هوش مصنوعی: ای سنجر، ای پادشاه خوب، ای سلطانی در دنیا که بر دیگران برتری داری.
ای برده همت تو از روی دوستان چین
واورده هیبت تو در پشت دشمنان خم
هوش مصنوعی: ای کسی که عزم و اراده‌ات را از سر دوستانت گرفته‌ای، تو با جلال و عظمتت دشمنانت را تحت تأثیر قرار داده‌ای و به آنها فشار می‌آوری.
فرعِ بزرگواری از رای توست والا
اصلِ خدایگانی از تیغ توست محکم
هوش مصنوعی: شخصیت بزرگ و عظیم تو ناشی از چشمان تیزبین و نظرات عمیق توست، در حالی که اصل و بنیاد شجاعت و ایستادگی تو به قدرت و استحکام مبارزاتت مرتبط است.
پر جشن توست زاوُل پر جوش توست کابل
وز تیغ توست غُلغُل در مُولتان و جیلَم
هوش مصنوعی: جشن و سروری که به خاطر تو برپا شده، از شوق و هیجان به اوج رسیده است. کابل از دل شجاعت تو پر از شور و نشاط است و صدای تیغ تو در مولتان و جیلان طنین‌انداز شده است.
یزدان ز توست راضی ایمان به توست باقی
دولت ز توست عالی ملت به توست خرم
هوش مصنوعی: خداوند از تو راضی است و ایمان به تو وابسته است، باقی ماندن قدرت و حکومت به تو بستگی دارد و ملت نیز از تو شاداب و خوشحال است.
اعقاب را ز فرّت جاه است تا به محشر
و اسلاف را ز نامت فخرست تا به آدم
هوش مصنوعی: در این شعر، بیان می‌شود که نسل‌ها و نیاکان افراد به وجاهت و مقام خود در دنیا می‌بالند و از آن فخر می‌کنند. اعقاب و فرزندان به مقام والای خود در روز قیامت و پیشینیان به نام و شهرت خود از زمان آدم افتخار می‌کنند. این نشان‌دهنده اهمیت جایگاه اجتماعی و نام و نشان در بین خانواده‌ها و نسل‌ها است.
اندر مصاف رزمت ضیغم شود چو آهو
واندر حریم عدلت آهو شود چو ضِیغم‌
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، شیر مانند آهو ناتوان می‌شود و در محیط عدالت، آهو نیز مانند شیر قوی و شجاع خواهد شد.
با جود تو گشاید درهای خُلد رضوان
با عدل تو ببندد مالک درِ جهنم
هوش مصنوعی: با رحمت و بخشش تو، درهای بهشت به روی بندگانت باز می‌شود و با عدالت تو، مالک جهنم درهای جهنم را به روی نافرمانان می‌بندد.
شاهی و شهریاری مردی و کامکاری
رادی و بردباری هر شش تو را مسلم
هوش مصنوعی: پادشاهی و سلطنت، همچنین مردانگی و موفقیت، شجاعت و صبوری، همه این‌ها برای تو مسلم و ثابت شده است.
آنجا که رزم سازی در تن ‌کرا بود دل
وانجا که نرم سازی در دل کرا بود غم
هوش مصنوعی: جایی که جنگ و جدل وجود دارد، دل‌ها در آنجا سخت و محکم می‌شوند، و جایی که محبت و نرمش در دل‌ها حاکم باشد، غم و اندوه بر آنجا سایه می‌افکند.
ممدوح چون تو باید تا مدح و آفرینت
هر چند بیش گویم با قَدرِ تو بود کم
هوش مصنوعی: ممدوحی مثل تو باید آنقدر مدح و ستایش شوم که حتی اگر هزاران بار هم از خوبی‌هایت بگویم، باز هم کم خواهد بود.
بر ملک و دولت تو دستور توست میمون
چونانکه بود آصف بر ملک و دولت جم
هوش مصنوعی: در ملک و حکومت تو، تمامی تصمیمات با اراده و خواست توست، همان‌طور که آصف در زمان جمشید، بر ملک و سلطنت او تسلط داشت و راهنمایی می‌کرد.
بر تخت پادشاهی تاج پدر تو داری
او نیز در وزارت دارد کفایتِ عَمّ
هوش مصنوعی: تو در جایگاه پادشاهی، تاج پدرت را بر سر داری و او نیز در مقام وزیر، لیاقت و توانایی لازم را دارد.
چشم جهان نبیند تا دامنِ قیامت
شاهی چو تو مُعَظّم صَدری چو او مکرم
هوش مصنوعی: هیچ چشمی در دنیا نمی‌تواند به grandeur و عظمت تو نگاه کند، همانطور که هیچ قلبی نمی‌تواند به بزرگی و احترام او برسد.
تا در طِباع‌ باشد با شیر ساخته می
تا در سماع باشد با زیر ساخته بم
هوش مصنوعی: تا زمانی که در سرشت انسان، اثر و نشانه‌ای از قدرت و شجاعت وجود داشته باشد، باید مانند شیر قوی و نیرومند زندگی کند و در شادی و رقص، با احساس و زیرکی به حرکت درآید.
زیر مراد بادت چونانکه هست گیتی
زیر رکاب بادت چندانکه هست عالم
هوش مصنوعی: جهان و هرچه در آن است، تحت تأثیر اراده و خواست توست، به اندازه‌ای که گیتی زیر پای توست.
بر مژدهٔ فتوحت نصرت شده پیایی
بر شادی صبوحت ساغر شده دمادم
هوش مصنوعی: با خبر از پیروزی‌ها، شادی و خوشحالی به اوج رسیده و لحظات خوشی به طور مداوم ادامه دارد.