گنجور

شمارهٔ ۱

با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا
بنگر علم شاه جهان بر سر بالا
لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن
نصرت شده پیوسته و دولت شده والا
فتح آمده و تهنیت آورده جهان را
سلطان جهانگیر به این فتح مهنا
بشکفته به دین داری او جان پیمبر
نازنده به فرزندی او آدم و حوا
بهروزی او در همه گیتی شده معروف
پیروزی او در همه عالم شده پیدا
رزمش‌ همه با نصرت و رسمش همه‌ نیکو
روزش همه با دولت و کارش همه زیبا
ای شاه غلامان تو دارند به اقطاع
چین و خُتَن و کاشغر و خَلُخٌ و یغما
بر بیعت و پیمان تو صد نامه رسیدست
از مکه و غزنین و سمرقند و بخارا
از موکب تو کوه نماید همه هامون
وز لشکر تو شهر نماید همه صحرا
آنجاکه تَف توست چه جیحون و چه هامون
وانجا که صف توست چه جنگ و چه‌تماشا
تاگَرد سپاه تو برآمد ز خراسان
یک باره به اِدبار فرو شد سر اعدا
زین نصرت و زین فتح‌ که دیدند و شنیدند
دیگر به خراسان نبود غارت و غوغا
نشگفت اگر از بیم توشیران بگریزند
کز هیبت تو موم شود آهن و خارا
تا دست تو دریا بود و تیغ تو آتش
نشگفت نهیب و خطر از آتش و دریا
هر شاه‌ که یک راه زتیغ تو بترسد
از ملک و ولایت نبود نیز شکیبا
سو‌دش نکند تعبیهٔ قلعه و لشکر
آن به‌ که‌ کند با سرِ تیغِ تو مدارا
گر تعبیه‌سازی به‌سوی روم دگر بار
زُنّار چو افسار کنی بر سر ترسا
فرمان تو مسجد کند از خانهٔ رُهبان
شمشیر تو خَرزین‌ کند از چوبِ چلیپا
شاها، مَلِکا، جملهٔ آفاق تو داری
شد دیدهٔ دین از ظفر و فتح تو بینا
بیم است ز شیران جهان وز تو رعایت
عذرست ز شاهان جهان وز تو مُحابا
شادند و سرافراز به عدل تو خداوند
چه‌ خویش و چه بیگانه‌ و چه پیر و چه برنا
تا، بنده معزی ز فتوح تو سخن‌ گفت
زیر قدمش گشت ثَری همچو ثُریا
هر شعر پسندیده که در مدح تو گوید
باشد چو یکی عقد پر از لؤلؤِ لالا
تا عقل شناسنده تمام است به دانش
تا مهر فروزنده بلندست به جَوزا
زیر علم فتح تو بادا همه عالم
زیر قدم عدل تو بادا همه دنیا
شمشیر تو برنده و دست تو دهنده
فرمان تو پاینده و بخت تو توانا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا
بنگر علم شاه جهان بر سر بالا
هوش مصنوعی: با کمک و پیروزی و موفقیت و مقام بزرگ، ببین که پرچم پادشاه جهان در اوج قرار دارد.
لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن
نصرت شده پیوسته و دولت شده والا
هوش مصنوعی: نیروها در آرامش و آسودگی هستند و منطقه ترمذ در امنیت قرار دارد. پیروزی مداوم حاصل شده و مقام و وضعیت عالی به دست آمده است.
فتح آمده و تهنیت آورده جهان را
سلطان جهانگیر به این فتح مهنا
هوش مصنوعی: پیروزی بزرگ به دست آمده و در این پیروزی، جهان را شادباش گفته‌اند. سلطان جهانگیر به خاطر این موفقیت مبارک است و این پیروزی را به همگان تبریک می‌گوید.
بشکفته به دین داری او جان پیمبر
نازنده به فرزندی او آدم و حوا
هوش مصنوعی: او که به دین‌داری‌اش شکوفا شده، جان پیامبر را زیبا به دنیا آورده و آدم و حوا را به فرزندی خود آورده است.
بهروزی او در همه گیتی شده معروف
پیروزی او در همه عالم شده پیدا
هوش مصنوعی: خوشبختی او در سرتاسر جهان معروف شده و پیروزی‌اش در تمامی عالم شناخته شده است.
رزمش‌ همه با نصرت و رسمش همه‌ نیکو
روزش همه با دولت و کارش همه زیبا
هوش مصنوعی: او در نبرد همیشه پیروز است و رفتار و آدابش نیکوست. روزهایش پر از خوشبختی و موفقیت است و کارهایش همواره زیبا و پسندیده است.
ای شاه غلامان تو دارند به اقطاع
چین و خُتَن و کاشغر و خَلُخٌ و یغما
هوش مصنوعی: ای پادشا، کسانی که به خدمت تو هستند، در سرزمین‌های دوری همچون چین و ختن و کاشغر و خَلُخٌ و یغما زندگی می‌کنند.
بر بیعت و پیمان تو صد نامه رسیدست
از مکه و غزنین و سمرقند و بخارا
هوش مصنوعی: از مناطق مختلف مانند مکه، غزنین، سمرقند و بخارا، نامه‌های زیادی درباره عهد و پیمان تو به دست ما رسیده است.
از موکب تو کوه نماید همه هامون
وز لشکر تو شهر نماید همه صحرا
هوش مصنوعی: حضور تو به قدری بزرگ و تأثیرگذار است که از جلوه‌ات کوه‌ها در نظر می‌آیند و از جمعیت تو، شهرها به چشم می‌خورد در دشت‌ها.
آنجاکه تَف توست چه جیحون و چه هامون
وانجا که صف توست چه جنگ و چه‌تماشا
هوش مصنوعی: هر کجا که تو حضور داری و نفست به مشام می‌رسد، برایم تفاوتی نمی‌کند که در آنجا چه رودخانه‌ای وجود دارد یا کجا را تماشا می‌کنم. مهم این است که وجود تو در نظر من از هر چیزی ارزشمندتر است، حتی در میان جنگ و نزاع.
تاگَرد سپاه تو برآمد ز خراسان
یک باره به اِدبار فرو شد سر اعدا
هوش مصنوعی: سپاه تو که از خراسان به راه افتاد، ناگهان دشمنان به تیره‌بختی و شکست دچار شدند.
زین نصرت و زین فتح‌ که دیدند و شنیدند
دیگر به خراسان نبود غارت و غوغا
هوش مصنوعی: به خاطر این پیروزی و موفقیتی که مردم دیدند و شنیدند، دیگر در خراسان خبری از غارت و آشوب نیست.
نشگفت اگر از بیم توشیران بگریزند
کز هیبت تو موم شود آهن و خارا
هوش مصنوعی: طبیعی است که شیران از ترس تو فرار کنند، زیرا جلال و قدرت تو می‌تواند آهن و سنگ را نرم کند.
تا دست تو دریا بود و تیغ تو آتش
نشگفت نهیب و خطر از آتش و دریا
هوش مصنوعی: تا زمانی که قدرت تو مانند دریا و کارایی‌ات مانند آتش است، هیچ تهدید یا خطری از دریا و آتش نمی‌تواند تو را ترساند.
هر شاه‌ که یک راه زتیغ تو بترسد
از ملک و ولایت نبود نیز شکیبا
هوش مصنوعی: هر پادشاهی که از شمشیر تو بترسد، به این معنا نیست که توانایی حکومت و مدیریت را دارد و نمی‌تواند صبر کند.
سو‌دش نکند تعبیهٔ قلعه و لشکر
آن به‌ که‌ کند با سرِ تیغِ تو مدارا
هوش مصنوعی: بهتر است به جای ساختن قلعه و لشکر، با مهارت و تدبیر با تیغ و تندروی تو کنار بیاید.
گر تعبیه‌سازی به‌سوی روم دگر بار
زُنّار چو افسار کنی بر سر ترسا
هوش مصنوعی: اگر دوباره به سمت روم بروی و آنجا را مانند بند زدن به گردن یک ترسا (مسیحی) کنترل کنی، به همان شکل که افسار را بر روی آن می‌زنند.
فرمان تو مسجد کند از خانهٔ رُهبان
شمشیر تو خَرزین‌ کند از چوبِ چلیپا
هوش مصنوعی: حکم تو باعث می‌شود که خانه‌ی تاریک زاهدان به مسجدی روشن تبدیل شود، و شمشیر تو می‌تواند چوب صلیب را به سلاحی پرتوان تبدیل کند.
شاها، مَلِکا، جملهٔ آفاق تو داری
شد دیدهٔ دین از ظفر و فتح تو بینا
هوش مصنوعی: ای شاه و پادشاه، همهٔ جهان در دیدگان توست و چشمان دین از پیروزی و کامیابی تو روشنی می‌گیرد.
بیم است ز شیران جهان وز تو رعایت
عذرست ز شاهان جهان وز تو مُحابا
هوش مصنوعی: ترس من از شیران جهان است و رعایت عذر تو مانند رعایت عذر شاهان جهان است، پس از تو دوری می‌کنم.
شادند و سرافراز به عدل تو خداوند
چه‌ خویش و چه بیگانه‌ و چه پیر و چه برنا
هوش مصنوعی: خداوند، همه انسان‌ها چه نزدیکان و چه بیگانه‌ها، چه بزرگسالان و چه جوانان، به خاطر عدل و انصاف تو شاد و سرزنده هستند.
تا، بنده معزی ز فتوح تو سخن‌ گفت
زیر قدمش گشت ثَری همچو ثُریا
هوش مصنوعی: تا زمانی که بنده‌ای به نام معزی از پیروزی‌های تو سخن گفت، زیر پای او ستاره‌ای درخشید که مانند ستاره ثریا بود.
هر شعر پسندیده که در مدح تو گوید
باشد چو یکی عقد پر از لؤلؤِ لالا
هوش مصنوعی: هر شعری که در ستایشت سروده شود، مانند یک گردنبند زیبا و پر از مروارید است.
تا عقل شناسنده تمام است به دانش
تا مهر فروزنده بلندست به جَوزا
هوش مصنوعی: تا زمانی که عقل و دانش کامل است، محبت و عشق نیز در اوج خود قرار دارد و در جایگاه بلندی است.
زیر علم فتح تو بادا همه عالم
زیر قدم عدل تو بادا همه دنیا
هوش مصنوعی: زیر پرچم پیروزی تو، تمام جهان قرار گیرد و تحت سایه انصاف و عدالت تو، جهانیان خوشبخت شوند.
شمشیر تو برنده و دست تو دهنده
فرمان تو پاینده و بخت تو توانا
هوش مصنوعی: تیغ تو شمشیر زنی است که می‌برد و دستانت نعمت بخش است. فرمان تو پایدار است و بختت پرتوان و قوی.