گنجور

شمارهٔ ۲۴

نهاد طبع لطیفت چه گوهری است کزو
هزار دریا در لحظه ئی همی زاید
روان، بمجلس مانوس او بیاراید
بصر، بطلعت میمون او بیاساید
خرد چسان کمر عشق برمیان بندد
عروس فکرت او چون نقاب بگشاید
بر اسب فکرت چون رای او سوار شود
ز نفس ناقه گوی کمال برباید
بیادگار ز من شعر خواست بیتی چند
نوشتم ار چه، از آن بهترک همی باید
در اینمقام خرده خرده ئی همی گیرد
که از حلاوت آن جان همی بیفزاید
کران نباشد غواص درّ بحر سخن
صدف بساحل عمان برد نکو ناید
ولیک از سر آن در گذشتم از پی آن
همی گذر نتوان کرد از آنچه فرماید
ستوده خاطر فرمانبر اثیرالدین
چو آتشی است که آب حیات ازاوزاید
در خزانه علم است فکرتش گوئی
که هر زمان بکلید کلام بگشاید
هزار کوکب معنی ز چرخ خاطر او
بنفس ناطقه هر لحظه روی بنماید
بلطف طبع ز روی کرم مرا بستود
از آنکه طبع کرم از کرم بیاساید
چو بنگریدم دروی زنکته های بدیع
مرا چه گفت خرد: نظم ازاین نمط باید
زشرق شمع مرا فکرت آفتابی شد
کز آسمان خرد، میغ جهل بزداید
هم از بحار غم فضل او بباغ دلم
نمیرسید کز او روح نامی افزاید
کنون ز شاخ هنر طوبئی بشد بالم
شکار نکته ز شاهین نظم برباید
عجب نباشد اگر دُر برم بسوی عدن
که جزو جزو سوی کل خویش بگراید
یقین بدان که بمعیار علم کیل سخن
خرد بسنجد هرکس که باد پیماید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نهاد طبع لطیفت چه گوهری است کزو
هزار دریا در لحظه ئی همی زاید
هوش مصنوعی: طبیعت حساس و لطیف تو چه گوهری را در بر دارد که از آن به راحتی هزار دریا خلق می‌شود.
روان، بمجلس مانوس او بیاراید
بصر، بطلعت میمون او بیاساید
هوش مصنوعی: روح با حضور او در مجلس به آرامش می‌رسد و چشم‌ها از زیبایی چهره‌ی خوش‌بخشش سیراب می‌شوند.
خرد چسان کمر عشق برمیان بندد
عروس فکرت او چون نقاب بگشاید
هوش مصنوعی: عقل چگونه می‌تواند عشق را وادار کند تا خود را به زیبایی‌های ذهن عرضه کند، وقتی که او همچون عروسی که نقابش را کنار زده، خود را نشان می‌دهد؟
بر اسب فکرت چون رای او سوار شود
ز نفس ناقه گوی کمال برباید
هوش مصنوعی: زمانی که افکار و اندیشه‌های عمیق بر شانه‌های عقل انسان سوار شود، به گونه‌ای که نفس و تمایلات ناپایدار از او دور شوند، به کمال و برتری دست پیدا خواهد کرد.
بیادگار ز من شعر خواست بیتی چند
نوشتم ار چه، از آن بهترک همی باید
هوش مصنوعی: من به یادگار از خودم چند بیت شعر نوشتم، هر چند که می‌دانم باید شعرهایی بهتر از این‌ها هم بگویم.
در اینمقام خرده خرده ئی همی گیرد
که از حلاوت آن جان همی بیفزاید
هوش مصنوعی: در این جایگاه، از هر چیز کوچکی ذره ذره لذت می‌برم که به شادی و روح زندگیم اضافه می‌کند.
کران نباشد غواص درّ بحر سخن
صدف بساحل عمان برد نکو ناید
هوش مصنوعی: اگر غواصی در دریاهای عمیق سخنی نداشته باشد، هرگز صدفی به سواحل عمان نخواهد آورد. این به این معناست که بدون تلاش و جستجو، چیزهای گرانبها به دست نخواهد آمد.
ولیک از سر آن در گذشتم از پی آن
همی گذر نتوان کرد از آنچه فرماید
هوش مصنوعی: اما من از آن در عبور کردم، زیرا نمی‌توان از آنچه می‌گوید، گذشت.
ستوده خاطر فرمانبر اثیرالدین
چو آتشی است که آب حیات ازاوزاید
هوش مصنوعی: فرمانبری که دلش را ستوده‌اند، مانند آتشی است که آب حیات را از آن می‌سازد.
در خزانه علم است فکرتش گوئی
که هر زمان بکلید کلام بگشاید
هوش مصنوعی: ذهن او مانند گنجینه‌ای از دانش است، به طوری که هر بار به آن فکر کند، اطلاعات و سخنان جدیدی برای گفتن خواهد داشت.
هزار کوکب معنی ز چرخ خاطر او
بنفس ناطقه هر لحظه روی بنماید
هوش مصنوعی: هزار ستاره از معانی در ذهن او می‌درخشد و هر لحظه، عقل او تصویری تازه از خود نشان می‌دهد.
بلطف طبع ز روی کرم مرا بستود
از آنکه طبع کرم از کرم بیاساید
هوش مصنوعی: با لطف طبیعی خود، از روی مهربانی و کرامت مرا ستایش کرد، زیرا طبع مهربانی از مهربانی دیگر خسته نمی‌شود.
چو بنگریدم دروی زنکته های بدیع
مرا چه گفت خرد: نظم ازاین نمط باید
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی‌های بی‌نظیر نگاه کردم، خرد به من گفت: باید از این نوع نظم استفاده کنم.
زشرق شمع مرا فکرت آفتابی شد
کز آسمان خرد، میغ جهل بزداید
هوش مصنوعی: از سمت شرق، فکر من مانند شمعی روشن شده است که با نور خرد، ابر جهل را از آسمان برمی‌دارد.
هم از بحار غم فضل او بباغ دلم
نمیرسید کز او روح نامی افزاید
هوش مصنوعی: در دل من به خاطر غم‌ها و مشکلات، جایی برای شادی و روحیه وجود نداشت و نمی‌توانستم از فضل و لطف او بهره‌مند شوم.
کنون ز شاخ هنر طوبئی بشد بالم
شکار نکته ز شاهین نظم برباید
هوش مصنوعی: حالا همچون پرنده‌ای از درخت هنر به پرواز درآمده‌ام و نکته‌ای از استاد نظم را به شکار می‌آورم.
عجب نباشد اگر دُر برم بسوی عدن
که جزو جزو سوی کل خویش بگراید
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر مروارید به سوی بهشت برود، زیرا هر جزء به سوی کل خود گرایش دارد.
یقین بدان که بمعیار علم کیل سخن
خرد بسنجد هرکس که باد پیماید
هوش مصنوعی: به یقین بدان که تنها بر اساس علم و دانش می‌توان ارزش سخن را اندازه‌گیری کرد و هر کس که به درستی تجزیه و تحلیل کند، می‌تواند حقیقت را درک کند.