گنجور

شمارهٔ ۲۹

هنگامه ی خورشید ز رخسار تو بشکست
بازارچه سرو ز رفتار تو بشکست
هر تعبیه لطف که در تازه گلی بود
قدرش زرخ زر تو برتار تو بشکست
هر رونق و ناموس که هر لعل و گهرداشت
با قاعدد لعل گهربار تو بشکست
برچید دکان عقل و بپرداخت وطن صبر
ساز حیل هردو چودرکار تو بشکست
زلف تو ز ما بس که تراش دل و دین کرد
تا تیشه او تیز ز پیکار تو بشکست
بس پرده مصحف که چلیپای تو بدرید
بس حرمت سجاده که زنار تو بشکست
هر کیسه دل طره طرار تو بشکافت
صد لشکر جان غمزه خونخوار تو بشکست
هر کیسه دل طره طرار تو بشکافت
صد لشکر جان غمره خونخوار تو بشکست
بازار بتان تا بکنون داشت رواجی
واکنون که اثیر است خریدار تو شکست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هنگامه ی خورشید ز رخسار تو بشکست
بازارچه سرو ز رفتار تو بشکست
هوش مصنوعی: زمانی که صبح آفتاب از چهره تو روشن شد، بازار درختان سرو به خاطر حُسن رفتار تو پراکنده و خراب گردید.
هر تعبیه لطف که در تازه گلی بود
قدرش زرخ زر تو برتار تو بشکست
هوش مصنوعی: هر زیبایی و لطفی که در یک گل تازه وجود دارد، ارزش آن از زره‌ای طلایی که بر تن توست بیشتر است و این ارزش را فراموش نکن.
هر رونق و ناموس که هر لعل و گهرداشت
با قاعدد لعل گهربار تو بشکست
هوش مصنوعی: هر زیبایی و اعتبار که به هر زمینی و دُرّی داده شده، با قواعد و اصول لعل و جواهر تو به هم ریخت.
برچید دکان عقل و بپرداخت وطن صبر
ساز حیل هردو چودرکار تو بشکست
هوش مصنوعی: عقل و تدبیر را کنار بگذار و به سراغ صبر و تحمل برو، چون اگر تدبیر تو به شکست بینجامد، هر دو اینها به کارت نخواهد آمد.
زلف تو ز ما بس که تراش دل و دین کرد
تا تیشه او تیز ز پیکار تو بشکست
هوش مصنوعی: زلف تو به قدری دل و دین من را آشفته کرد که حسینتی، کار به جایی رسید که تیشه‌ی او به خاطر نبرد با تو شکست.
بس پرده مصحف که چلیپای تو بدرید
بس حرمت سجاده که زنار تو بشکست
هوش مصنوعی: بسیاری از حجاب‌ها و پوشش‌ها را به خاطر تو کنار زده‌اند و احترام‌ها و آداب مذهبی که رعایت می‌شد، به‌دلیل وجود تو شکسته شده است.
هر کیسه دل طره طرار تو بشکافت
صد لشکر جان غمزه خونخوار تو بشکست
هوش مصنوعی: هر کسی که به دلش عشق تو را چنگ زد، با طوفانی از احساسات مواجه شد و جان او، همانند سربازانی که در برابر تیرهای چشمان تو می‌افتند، زخم خورد.
هر کیسه دل طره طرار تو بشکافت
صد لشکر جان غمره خونخوار تو بشکست
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش را با محبت تو گشود، مانند این است که صد لشکر جانی که به خونخواهی آمده‌اند، از هم دریده شده‌اند.
بازار بتان تا بکنون داشت رواجی
واکنون که اثیر است خریدار تو شکست
هوش مصنوعی: بازار دلرباها همیشه پررونق بود، اما اکنون که محبوب تو در دسترس است، خریدار دچار شکست و ناکامی شده است.