شمارهٔ ۲۲
با دل بد عهد تو گل به سر دامن است
گنبد نیلوفری در یک پیراهن است
یک نفس آخر بدار گر نه چو چرخ بلند
گرد جهان گشتنت بهر ستم کردن است
معدن گوهر شدهاست بیتو دو چشمم ولیک
آن لب یاقوت رنگ گوئی از این معدن است
مرغ دلان را بسی صید کنی تا به شکل
زلف تو چون پای دام خال تو چون ارزن است
طره میگون تو تیره کند آب من
نزد من احوال او همچو رخت روشن است
شد دل او هم سوار در رخم او گرچه دید
کان شب خورشید نعل همچو فلک توسن است
از تو در آویختم همچو قبای تو زانک
خون من و جیب تو هر دو در آن گردن است
مشتری وصل تو گر بفروشی منم
نقدم اشک و حسب، جنسم جان و تن است
طنز کنی کای اثیر هم سخن آوردهئی
بیش تو شرمی مدار کهاین سخنت با من است
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با دل بد عهد تو گل به سر دامن است
گنبد نیلوفری در یک پیراهن است
هوش مصنوعی: دل تو نا भरोساست و به راحتی از کثیفی و ناپایداری پر شده، به گونهای که مانند گلی که بر دامن گاوی قرار میگیرد، این حس و حال درونت شکل میگیرد. همچنین، مانند گنبدی نیلوفری در داخل یک پیراهن قرار گرفتهای، که نشاندهنده زیبایی و لطافت ظاهر، و در عین حال ناپایداری و عدم صداقت درون تو است.
یک نفس آخر بدار گر نه چو چرخ بلند
گرد جهان گشتنت بهر ستم کردن است
هوش مصنوعی: بکش یک نفس آخر، وگرنه مانند چرخ گردان دنیا، به سوی ستم به دام میافتی.
معدن گوهر شدهاست بیتو دو چشمم ولیک
آن لب یاقوت رنگ گوئی از این معدن است
هوش مصنوعی: چشمهای من بیتو به مانند معادن گوهری پرارزش شدهاند، اما لبهای تو، که رنگش شبیه یاقوت است، گویی خود از همین معدن آمدهاند.
مرغ دلان را بسی صید کنی تا به شکل
زلف تو چون پای دام خال تو چون ارزن است
هوش مصنوعی: دلتنگیها و آرزوهای عاشقانه را به راحتی میتوان با بندهای محبت تو به دام انداخت، زیرا محبت و زیبایی تو برای دلها همچون دانههای ریز و لطیف است که به سادگی جذب میشوند.
طره میگون تو تیره کند آب من
نزد من احوال او همچو رخت روشن است
هوش مصنوعی: موهای زیبا و مشکی تو باعث میشود که دلم غمگین و تاریک شود، اما با این حال، وضعیت او برای من همانند لباس روشن و شفاف است.
شد دل او هم سوار در رخم او گرچه دید
کان شب خورشید نعل همچو فلک توسن است
هوش مصنوعی: دل او به عشق و شوق زیباییهای چهرهات در حال پرواز است، هرچند که در آن شب، خورشید همچون اسبی در آسمان در حرکت بود.
از تو در آویختم همچو قبای تو زانک
خون من و جیب تو هر دو در آن گردن است
هوش مصنوعی: من به تو وابستهام، مانند اینکه تو به پوشش خود وابستهای. زیرا خون من و جیب تو هر دو در یکدیگر تاثیر دارند و به هم مرتبطاند.
مشتری وصل تو گر بفروشی منم
نقدم اشک و حسب، جنسم جان و تن است
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی برای وصال تو قیمتی تعیین کنی، من قیمت خود را اشک و رنج میگذارم و جنس من جان و تنم است.
طنز کنی کای اثیر هم سخن آوردهئی
بیش تو شرمی مدار کهاین سخنت با من است
هوش مصنوعی: اگر شوخی میکنی، ای محبوب، بدان که من هم در این گفتگو هستم. پس خودت را خجالتزده نکن، زیرا این سخنی که میگویی در حقیقت با من است.

اثیر اخسیکتی