گنجور

شمارهٔ ۱

چه خرمی است که امروز نیست زنگان را
چه فرخی است کزو بهره نیست کیهان را
بهار و کام طرب تازه می کند دل را
ضیاء انس و فرح زقه میدهد جان را
بدشت جلوه گری عرضه داد بار دگر
سپهر کوش گرفته مزاج نیسان را
چو کودکان بد بستان آخشیج آورد
صبا مشاطه ی خوش قامتان بستان را
خجسته مقدم قاضی القضاب رکن الدین
بسان خلد بیاراست خاک زنگان را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه خرمی است که امروز نیست زنگان را
چه فرخی است کزو بهره نیست کیهان را
هوش مصنوعی: چه خوشی و شادی است که امروز برکت و لذت از زندگی زنگان و مردم را از ما گرفته است. چه سعادتی است که از آن بی‌بهره‌ایم و کیهان و دنیا را نمی‌توانیم درک کنیم.
بهار و کام طرب تازه می کند دل را
ضیاء انس و فرح زقه میدهد جان را
هوش مصنوعی: بهار و لذت شادی، دل را تازه می‌کند و نور دوستی و خوشحالی، جان را شاداب می‌سازد.
بدشت جلوه گری عرضه داد بار دگر
سپهر کوش گرفته مزاج نیسان را
هوش مصنوعی: در باغ، زیبایی دوباره خود را به نمایش گذاشت و آسمان، حال و هوای بهار را اصلاح کرده و به سرسبزی و تازگی آن کمک کرد.
چو کودکان بد بستان آخشیج آورد
صبا مشاطه ی خوش قامتان بستان را
هوش مصنوعی: زمانی که باد نرم و ملایم می‌وزد، مانند کودکان بازیگوش می‌آید و آنچه را که لازم دارد به همراه می‌آورد؛ به مانند آرایشگری که به زیبایی، قامت افراشته باغبانان را تزیین می‌کند.
خجسته مقدم قاضی القضاب رکن الدین
بسان خلد بیاراست خاک زنگان را
هوش مصنوعی: ورود قاضی القضات رکن الدین به شهرستان زنگان همچون بهشت، زمین را زیبا و دل‌انگیز کرده است.