گنجور

شمارهٔ ۴۹ - مدح جمال الدین محمود بن عبداللطیف بن محمد بن ثابت خجندی

زهی بجان تو جاوید زنده جان خجند
چه سایه بخش همائی ز آشیان خجند
به هفت خاتم پیروزه دولت پیروز
نداده مثل تو پیروزه ی ز کان خجند
به عرصه ی که گران شد رکاب فکرت تو
هزار گنج روان گشت در عنان خجند
سریر ابلق دهر از تو رتبتی دارد
به کمترین لقب اعنی خدایگان خجند
بخاک و بوم خجند آسمان تفاخر کرد
که نام مرتبت اوست آسمان خجند
کنون که چرخ سپر دار بازوی تو بدید
ز ره فرو فکند تا ابد کمان خجند
ز بهر خدمت فرخنده طالع تو سزد
چو چرخ نقطه ورا آمده میان خجند
نهاده چابک تو نکته ایست پر معنی
که اصفهانش در آسود از زیان خجند
برای موکب میمون توبسا که نکوفت
سپهر پیر در دولت جوان خجند
بدان نمود قد این قبه بسته دود کبود
که باو وقایه شود گرد دودمان خجند
تنور بانی این قرص آتشی زان است
که سیر معده چرخ است از بنان خجند
رونده کلک تو داند که تاروان افتد
براه رزق همه خلق بی نشان خجند
قران ز صحبت اجرام در کشد دامن
مکر بدرگه تو صاحب قران خجند
نهد بسان بنان آسمان سریر سپر
چو از زبان تو خنجر کشد بنان خجند
فصیح تر ز تو کشف مغیبات نکرد
مر آن زبان که نگنجید در دهان خجند
برای رخنه درع فلک لقب دادند
کشیده کلک تو را قامت سنان خجند
چو این قصیده شنوی بگوی با شعرا
بدین نمط بسر آیند داستان خجند
حضیض بادیه بینند جای فکرت خویش
نه از نزول سخن کز علوشان خجند
خجند را مطلب در سواد هفت اقلیم
که برتر است ز هفت آسمان مکان خجند
هر آنکه میوه انصاف جست و مایه من
زمانه گفت بدو راه بوستان خجند
ز هشت ساحت جنت کسی چودر گذرد
رسد بپایه اول ز آستان خجند
جهان هاویه صورت که بود هژده هزار
نگشت راست در اینصورت از جهان خجند
زبان دهر به نسل خجندیان خبر است
که خیر باد به نسل بقا، زبان خجند
چو دودمان خجند است پاسبان جهان
خدای عز و جل باد پاسبان خجند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی بجان تو جاوید زنده جان خجند
چه سایه بخش همائی ز آشیان خجند
هوش مصنوعی: ای جان عزیز، تو جاودانه‌ای و زنده‌ای! چه نیکوست سایه‌ای که از آشیانه‌ات بر می‌افکنی.
به هفت خاتم پیروزه دولت پیروز
نداده مثل تو پیروزه ی ز کان خجند
هوش مصنوعی: در میان انسان‌ها، کسی مانند تو نیست که با داشتن خوشبختی و موفقیت، در اوج پیروزی قرار گرفته باشد.
به عرصه ی که گران شد رکاب فکرت تو
هزار گنج روان گشت در عنان خجند
هوش مصنوعی: وقتی که زمین برای تفکر و اندیشه تو دشوار و سخت شد، افکار تو مانند گنجینه‌ای از ثروت و دانش به حرکت درآمدند و سر برآوردند.
سریر ابلق دهر از تو رتبتی دارد
به کمترین لقب اعنی خدایگان خجند
هوش مصنوعی: دوران زندگی تو مقام ارزشمندی دارد، حتی اگر به نظر بیاید که فقط یک لقب ساده و کم‌اهمیت باشد، مثل خدایگان خجند.
بخاک و بوم خجند آسمان تفاخر کرد
که نام مرتبت اوست آسمان خجند
هوش مصنوعی: آسمان بر شهر خجند فخر می‌فروشد و خود را بزرگ می‌داند، زیرا به خاطر آسمان خجند به او افتخار می‌شود.
کنون که چرخ سپر دار بازوی تو بدید
ز ره فرو فکند تا ابد کمان خجند
هوش مصنوعی: اکنون که چرخ گردون قدرت تو را مشاهده کرد، چرخش خود را متوقف کرده و تا ابد تیر و کمان شادابی را به زمین خواهد انداخت.
ز بهر خدمت فرخنده طالع تو سزد
چو چرخ نقطه ورا آمده میان خجند
هوش مصنوعی: برای خدمت به خوشبختی تو، شایسته است که همچون چرخ، نقطه‌ای خوشحال و شاداب به تو نزدیک شود.
نهاده چابک تو نکته ایست پر معنی
که اصفهانش در آسود از زیان خجند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یک نکته مهم و ارزشمند در رفتار یا ویژگی‌های تو وجود دارد، و اینکه اصفهان، با داشتن آرامش و راحتی، از مشکلات و آسیب‌ها دور است.
برای موکب میمون توبسا که نکوفت
سپهر پیر در دولت جوان خجند
هوش مصنوعی: این بیت به تشریح یک جشن و سرور در محفل جشن و میهمانی اشاره دارد. در این محفل، شادی و خوشحالی به وضوح حس می‌شود و تجربه‌ای شیرین از زندگی و جوانی به نمایش گذاشته شده است. طبیعت و سرنوشت به خوبی به نفع این محفل و شادی حاکم بر آن عمل کرده و بر زیبایی و سرزندگی آن افزوده‌اند.
بدان نمود قد این قبه بسته دود کبود
که باو وقایه شود گرد دودمان خجند
هوش مصنوعی: به این نکته توجه کن که وجود این سقف به شکل دودی آبی به ما می‌گوید اینجا باید از گرد و غبار دودمان خجند محافظت شود.
تنور بانی این قرص آتشی زان است
که سیر معده چرخ است از بنان خجند
هوش مصنوعی: این بیت به توضیح یک فرایند طبیعی می‌پردازد. اشاره دارد به اینکه پخته شدن نان در تنور به دلیل حرارتی است که از آتش ناشی می‌شود و این آتش در واقع به دلیل غذایی است که در معده به گردش درآمده و لازم است. در اینجا، شاعر به نوعی ارتباط بین آتش و فرایند هضم غذا را برقرار کرده است.
رونده کلک تو داند که تاروان افتد
براه رزق همه خلق بی نشان خجند
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال روزی و رزق می‌رود، می‌داند که در این مسیر، تمام مردم بدون اینکه آثاری از خود بگذارند، بر سر راه زندگی خود با چالش‌ها و سختی‌هایی مواجه می‌شوند.
قران ز صحبت اجرام در کشد دامن
مکر بدرگه تو صاحب قران خجند
هوش مصنوعی: قرآن به ما می‌آموزد که از دنیای مادی دوری کنیم و به خوبی‌ها و ارزش‌های معنوی بپردازیم. تو، صاحب قرآن، از آنچه در دنیا می‌گذرد فاصله بگیر و به سمت فهم عمیق و درست رهنمون شو.
نهد بسان بنان آسمان سریر سپر
چو از زبان تو خنجر کشد بنان خجند
هوش مصنوعی: به مانند انگشتان آسمان، تختی را تنظیم می‌کند، زیرا وقتی زبان تو خنجر بزند، انگشتان خشنود خواهند شد.
فصیح تر ز تو کشف مغیبات نکرد
مر آن زبان که نگنجید در دهان خجند
هوش مصنوعی: هیچ زبانی به اندازه تو قادر به بیان اسرار نیست، زیرا زبانی که نتواند در دهان خجند بگنجد، نمی‌تواند آنچه را پنهان است - یعنی مغیبات - به خوبی بفهماند.
برای رخنه درع فلک لقب دادند
کشیده کلک تو را قامت سنان خجند
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت وجود تو، به صورت بهتری به دنیا معرفی شده‌ای، زیرا قامت تو همچون نیزه‌ای بلند و فریبنده است.
چو این قصیده شنوی بگوی با شعرا
بدین نمط بسر آیند داستان خجند
هوش مصنوعی: اگر این غزل را شنیدی، بگو که شاعران به همین شیوه داستان خجند را سروده‌اند.
حضیض بادیه بینند جای فکرت خویش
نه از نزول سخن کز علوشان خجند
هوش مصنوعی: در انتهای بیابان، جایی را می‌بینند که فکرشان در آن جاست، نه به خاطر اینکه از بالا آمدند و از آنجا می‌گوید، بلکه به خاطر اینکه از جایگاه خود شرمنده‌اند.
خجند را مطلب در سواد هفت اقلیم
که برتر است ز هفت آسمان مکان خجند
هوش مصنوعی: خجند را با دیگر سرزمین‌ها مقایسه نکن، زیرا اینجا از هفت آسمان نیز بالاتر و باارزش‌تر است.
هر آنکه میوه انصاف جست و مایه من
زمانه گفت بدو راه بوستان خجند
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال میوه انصاف باشد، زمانه به او راهی به سوی باغ خجند نشان می‌دهد.
ز هشت ساحت جنت کسی چودر گذرد
رسد بپایه اول ز آستان خجند
هوش مصنوعی: اگر کسی از هشت حوزه بهشتی عبور کند، به پایه اول می‌رسد و از دروازه خجند وارد می‌شود.
جهان هاویه صورت که بود هژده هزار
نگشت راست در اینصورت از جهان خجند
هوش مصنوعی: جهان‌هایی که در آن وجود دارند، صورت‌های گوناگونی دارند و به اندازه هژده هزار نوع است. در این دنیا، هیچ چیز به درستی و راستی نشان داده نمی‌شود و از آنچه در جهان واقعی است، دور شده‌ایم.
زبان دهر به نسل خجندیان خبر است
که خیر باد به نسل بقا، زبان خجند
هوش مصنوعی: زبان زمانه به نسل افراد خجندی خبر می‌دهد که برای نسل آینده، آرزوی خوشبختی و بقای آنها را دارد.
چو دودمان خجند است پاسبان جهان
خدای عز و جل باد پاسبان خجند
هوش مصنوعی: چون خانواده خجند، حافظ و نگهبان جهان است، خداوند عز و جل هم نگهبان خجند باشد.