شمارهٔ ۲ - مدح خواجه اثیر الدین تورانشاه
میان در بست اقبال آگهی را
قدوم موکب توران شهی را
جهان صدری که پیش آستانش
فلک خم داد بالای سهی را
با یامش که جاویدان بما ناد
هنر دریافت ایام بهی را
بفرمانش که دایر باد دائم
قمر در باخت دوران مهی را
ز فرّ او بر این گرد آخُر خشک
سعادت مستعد شد خر بهی را
شهی در ظل او بنهاد گردون
صعود رتبت مهر و مهی را
ز شمشیرش چنانشد شیر گردون
که جوشن ساخت عجز روبهی را
زعشق صیت او سنک فسرده
برآرد پنبه از گوش آگهی را
وزارت جو که بر نطع جلالت
دورخ طرح افکند شاهنشهی را
ز هر تهمت بر آسوده است رایش
بلی تهمت نماند منتهی را
کمالش را زنقص آن ایمنی هست
که از آتش عیار ده دهی را
ز مغروری که خصم جاه او بود
دماغش قابل آمد ابلهی را
فلک را کرد بر تأدیب او چست
فلک جوی است خود کمتر رهی را
زبان تیغ داند کرد تفسیر
سقط بانک خروس بیگهی را
درخش رای او چون چشمه طاق
نهد حصبه نکو روی چهی را
کفش، کار است مجلس خانه جود
ز در بیرون کند منت نهی را
کند در هیضه اسراف صد بار
بیک انعام آز مشتهی را
ببازار کرم صد کیسه پر
بها کرده است یک دست تهی را
اگر خواهد کلاه ملک بخشد
کمر در بستگان در گهی را
خداوندا. در این ایوان که گوئی
بهشت است آفریده خود رهی را
بفرخ فال می خور تا مغنی
دهد، بالا سماع خر گهی را
بمی بر لب زند ممزوج ساغر
بنوشاب دم آبان مهی را
قدح ز اشک عنب خالی فرستد
که یادت باد رخسار بهی را
زاول منزل دل تا در لهو
مدان چون من حریفی همرهی را
سخن های در ازم هست لیکن
صداع آماده بهتر کوتهی را
همی تا فرهی را نام باشد
معین باد نامت فرهی را
ز سر سبزی چنان بادی که از وی
خزان مینا کند برک کهی را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میان در بست اقبال آگهی را
قدوم موکب توران شهی را
هوش مصنوعی: در میانهای که به روی خوشبختی گشوده است، خبر از ورود کاروانی شاهانه از سرزمین توران به گوش میرسد.
جهان صدری که پیش آستانش
فلک خم داد بالای سهی را
هوش مصنوعی: جهان مانند سینهای است که در برابر درگاه او آسمان به زمین خم شده و بلندیهای زیبای عالم را به تملک خود درآورده است.
با یامش که جاویدان بما ناد
هنر دریافت ایام بهی را
هوش مصنوعی: با یاد او که همیشه جاویدان است، ما هنر را در روزهای خوب زندگی درک میکنیم.
بفرمانش که دایر باد دائم
قمر در باخت دوران مهی را
هوش مصنوعی: به فرمان او، ماه همواره در گردش باشد و همیشه نورش را در دوران زندگی پخش کند.
ز فرّ او بر این گرد آخُر خشک
سعادت مستعد شد خر بهی را
هوش مصنوعی: از جلال و شکوه او، این آخرین مرحله خشکی سعادت، برای خر خوب آماده شد.
شهی در ظل او بنهاد گردون
صعود رتبت مهر و مهی را
هوش مصنوعی: شاهی در سایهی او بر افراشتن آسمان، مقام خورشید و ماه را بلند کرده است.
ز شمشیرش چنانشد شیر گردون
که جوشن ساخت عجز روبهی را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که قدرت و مهارت شمشیرزنی فردی آنچنان است که حتی قویترین و شجاعترین موجودات را تحت تأثیر قرار میدهد. به طوری که عجز و ناتوانی موجودی مانند روباه که به طور معمول نماد زیرکی و هوشمندی است، به وضوح نمایان میشود. در واقع، این بیان نشاندهندهی برتری و تسلط فرد بر حریفانش است.
زعشق صیت او سنک فسرده
برآرد پنبه از گوش آگهی را
هوش مصنوعی: از عشق او صدای خوشی به گوش میرسد که مانند سنگی سخت، در دلها پنبه میکارد و هر کس را از حقیقت آگاه میکند.
وزارت جو که بر نطع جلالت
دورخ طرح افکند شاهنشهی را
هوش مصنوعی: در زمان حکومت رفیع و با شکوه، منصب وزارت به کسی سپرده شد که توانست تاثیر زیادی بر فرمانروایی پادشاه بزرگ داشته باشد.
ز هر تهمت بر آسوده است رایش
بلی تهمت نماند منتهی را
هوش مصنوعی: هرچه تهمت و اتهامی به کسی بزنند، او در برابرشان آرام است و در نهایت هیچ تهمتی بر او تاثیرگذار نخواهد بود.
کمالش را زنقص آن ایمنی هست
که از آتش عیار ده دهی را
هوش مصنوعی: برای رسیدن به کمال، باید از نواقص آگاه بود. ایمنی و حفاظت، مانند آتش، میتواند به ما قدرت و امکاناتی بدهد که در مسیر پیشرفت و بهتر شدن قرار بگیریم.
ز مغروری که خصم جاه او بود
دماغش قابل آمد ابلهی را
هوش مصنوعی: شخص مغروری که برتریاش باعث دشمنیاش با دیگران شده است، به دلیل غرور و prideاش، خود را به اندازهای خالی و بیفهم نشان میدهد که حتی افراد معمولی هم از او برتری دارند.
فلک را کرد بر تأدیب او چست
فلک جوی است خود کمتر رهی را
هوش مصنوعی: آسمان برای تربیت او (انسان) به خوبی آماده شده است و خودِ آسمان، به خودی خود کمتر از رهی که در مسیر مستقیم قرار دارد، است.
زبان تیغ داند کرد تفسیر
سقط بانک خروس بیگهی را
هوش مصنوعی: زبان شمشیر میتواند توضیح دهد که صدای خروس در صبح، چه معنایی دارد.
درخش رای او چون چشمه طاق
نهد حصبه نکو روی چهی را
هوش مصنوعی: فکر او به روشنی تابناک است، مانند چشمهای که بر افراز برود و زیبایی خاصی را به نمایش بگذارد.
کفش، کار است مجلس خانه جود
ز در بیرون کند منت نهی را
هوش مصنوعی: کفش به معنای زحمت و سختی کار است، و در خانه کسی که بخشش و generosity دارد، نیازی به انتظار دیگران برای کمک نیست.
کند در هیضه اسراف صد بار
بیک انعام آز مشتهی را
هوش مصنوعی: در این بیت، به نظر میرسد که شاعر درباره هدر دادن منابع و نعمتها صحبت میکند. او میگوید که در شرایطی که دچار زیادهروی و ریخت و پاش شدهایم، هر بار خواستهای بیشتر و شوقی بیشتر برای چیزی داریم که ممکن است در نهایت ما را به مصرف بیرویه و اسراف دچار کند. به نوعی، این ابراز نگرانی از تبعات منفی خواستههای بیپایان و اشیاء نامتعارف است.
ببازار کرم صد کیسه پر
بها کرده است یک دست تهی را
هوش مصنوعی: در بازار، کرم (نوعی دانه و حشره) صد کیسه پر از ارزش و گران بهایی را به دست آورده است، در حالی که یک دست خالی و بدون چیزی دارد.
اگر خواهد کلاه ملک بخشد
کمر در بستگان در گهی را
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد تاج و یا کلاه سلطنتی را به کسی بدهد، باید به درستی خود را آماده کرده و در جمع کسانی که میتوانند از این هدیه بهرهمند شوند، قرار بگیرد.
خداوندا. در این ایوان که گوئی
بهشت است آفریده خود رهی را
هوش مصنوعی: خداوند، در این جایی که مثل بهشت به نظر میرسد، آفرینش تو راهی را برای خود ترسیم کرده است.
بفرخ فال می خور تا مغنی
دهد، بالا سماع خر گهی را
هوش مصنوعی: تا زمانی که خوشخبر و خوشحال هستی، از لذتهای زندگی بهرهمند شو و شادی کن، زیرا ممکن است آن لحظات خوش، به زودی پایان یابند.
بمی بر لب زند ممزوج ساغر
بنوشاب دم آبان مهی را
هوش مصنوعی: به دلخوشی زندگی کن و از شادیها بهرهمند شو، زیرا که زندگی گذراست و هر لحظه ارزشمند است. از لذتهای دنیا، مانند شراب، بیخیال باش و از زیباییهای هر فصل لذت ببر.
قدح ز اشک عنب خالی فرستد
که یادت باد رخسار بهی را
هوش مصنوعی: لیوانی پر از اشک انگور برایت میفرستم تا یادآور چهره زیبا و دلانگیز تو باشد.
زاول منزل دل تا در لهو
مدان چون من حریفی همرهی را
هوش مصنوعی: تا وقتی به دل خوشی های زندگی مشغول هستی، به منزلت نزدیک نشو. چون من هم رفیق و همسفر تو هستم.
سخن های در ازم هست لیکن
صداع آماده بهتر کوتهی را
هوش مصنوعی: من اظهارات و نظرات فراوانی دارم، اما این که شاید بهتر باشد در بیان خود کمی کوتاه بیایم.
همی تا فرهی را نام باشد
معین باد نامت فرهی را
هوش مصنوعی: هرگاه که نامی برای فرد فرهی و با فرهنگ وجود داشته باشد، امیدوارم که نام تو نیز همواره مشخص و مشهور باشد.
ز سر سبزی چنان بادی که از وی
خزان مینا کند برک کهی را
هوش مصنوعی: از سرسبزی چنان بادی میوزد که میتواند برگها را به رنگ پاییز درآورد.